كارهایی كه انسان انجام می دهد بر دو قسم است. یك نوع
كارهای عادی است كه حاوی معنی خاص نیست؛ معنی آن كار جز
خودش چیز دیگر نیست، یعنی دلالت بر چیز دیگر نیست، نظیر
لفظی است كه به اصطلاح مهمل است و برای یك معنی وضع نشده
است و دلالت بر هیچ معنی ندارد. چنین لفظی فقط لفظ است اما كلمه
نیست. خوردن، پوشیدن، نوشیدن، راه رفتن، حركت دست و پا از این
قبیل است. جویدن غذا صرفاً جویدن غذاست. این كار را انسان
نمی كند برای اینكه یك چیز دیگر را با این كار بفهماند. این كار
«دلالت» بر چیزی ندارد. ولی پاره ای كارها در حكم لفظ مستعمل
یعنی در حكم كلمه است، معنی دار است، از قبیل همز و لمزها،
اشارات به گوشه ی چشم و ابرو و بالاتر: تواضع، تعظیم، دست به
علامت سلام بالا بردن، با فروتنی راه رفتن، به مكان فرودین نشستن
و امثال اینها برای دلالت بر خودكم بینی، یا خم شدن در مقابل
دیگران برای دلالت بر محترم شمردن و عظیم شمردن دیگران. .
این گونه كارها كلماتند و بر چیزی دلالت دارند، خود ماهیتی
دارند كه از مقوله ای است و نوعی حركت است، مثلاً حركت اَینی
است و یا وضعی است و مفهوم و معنی ای دارند كه از سنخ عظمت یا
حقارت و امثال اینهاست همان طوری كه كلمات لفظی، خود از سنخ
صوت و كیف مسموعند ولی معانی و مفاهیم آنها از سنخهای مختلف
جوهر و عرض و ماده و معنی است. .
پرستش نوعی كار معنی دار و مفهوم دار است، كاری كلمه گونه
جلد هشتم . ج8، ص: 153
است كه دلالت بر چیزی دارد. .
این نكته گفته شود كه مفهوم كارهای كلمه گونه گاهی از نوع رابطه
میانِ كننده ی آن كار و یك انسان دیگر است، مانند تعظیم. پرستش نیز
بیان كننده ی نوعی رابطه است میان پرستش كننده و پرستش شده، البته
بیشتر بر پرستش شده دلالت دارد. .
اكنون ببینیم كه فعل پرستش بر چه معنی و مفهومی دلالت دارد.
فعل پرستش دلالت دارد بر اینكه پرستش كننده بنده است و
پرستش شده خداست. رابطه ی خدا و بنده این است كه خدا به دلیل
اینكه همه چیز اصالتاً از اوست و عاریتاً از بنده و او مالك امر بنده
است، فرمان او بر بنده فرمان بر مملوك بالاستحقاق خود است و به
همین دلیل لازم الاطاعة است. پس اطاعت امر كسی به عنوان اینكه
او استحقاقاً مطاع است، عبودیت است. .
مفهوم دیگر و معنی دیگر پرستش (یعنی فعل پرستش به عنوان
یك كار كلمه گونه و معنی دار) تقدیس و تنزیه و تحمید است، یعنی
اینكه مورد پرستش از هر نقصی منزه و به هر كمالی موصوف است كه
در كتاب
خدمات متقابل اسلام و ایراندر فصل آتش و پرستش، آن را
شرح داده ایم. .
بنا بر آنچه گفته شد همچنان كه سخن گفتن از مختصات انسان
است، انجام یك سلسله كارهای معنی دار كلمه گونه و عبادت گونه و
جمله گونه نیز از مختصات انسان است. این گونه كارها از خواص
ناطقیت انسان است. به عبارت دیگر این گونه كارها ابراز یك
حقیقت دیگر است و مظهر و نمایشگاه یك حقیقت دیگر است.
انسان با این گونه كارها یك حقیقتی را كه به آن معتقد است، تجلی
می دهد و این فعل مجلی و مظهر آن حقیقت می شود. .