1.
كافیجلد 1، صفحه ی 183 (كتاب الحجة) : .
عن محمد بن مسلم قال: سمعت اباجعفر علیه السلام یقول: كل من دان
اللّه عزوجل بعبادة یجهد فیها نفسه و لا امام له من اللّه فسعیه
غیر مقبول و هو ضال متحیر و اللّه شانئ لاعماله و مثله كمثل
شاة. . . .
از این روایت با همه ی لحن شدید جز عدم مقبولیت اعمال جاحدان
و منكران استفاده نمی شود. .
2.
كافی، جلد 1، صفحه ی 187: .
عن ابی سلمة عن ابی عبداللّه علیه السلام قال: سمعته یقول: نحن الذین
فرض اللّه طاعتنا، لایسع الناس الاّ معرفتنا و لایعذر الناس
بجهالتنا. من عرفنا كان مؤمناً و من انكرنا كان كافراً و من
لم یعرفنا و لم ینكرنا كان ضالاً حتی یرجع الی الهدی الذی
افترض اللّه علیه من طاعتنا الواجبة، فان یمت علی ضلالته
یفعل اللّه به ما یشاء.
جلد هشتم . ج8، ص: 18
این روایت صریح است در مدعای ما كه مطلق غیر شیعه ولو از
روی قصور معذب نیستند. .
3.
كافی، جلد 1، صفحه ی 203: .
عن اسحاق بن غالب عن ابی عبداللّه علیه السلام: . . . و لایقبل اللّه اعمال
العباد الاّ بمعرفته (الامام) . . .
4.
كافی، جلد 2، كتاب الایمان و الكفر، باب الشك، ص 399: .
عن محمد بن مسلم قال: كنت عند ابی عبداللّه علیه السلام جالساً عن
یساره و زرارة عن یمینه، فدخل علیه ابوبصیر فقال: یا
اباعبداللّه، ما تقول فی من شك فی اللّه؟ فقال: كافر. فقال: فشك
فی رسول اللّه؟ فقال: كافر. قال: ثم التفت الی زرارة فقال: انما
یكفر اذا جحد. .
5.
كافی، جلد 2، كتاب الایمان و الكفر، باب الضلال، ص 401:
عن هاشم صاحب البرید [1]قال: كنت انا و محمد بن مسلم و
ابوالخطاب مجتمعین، فقال لنا ابوالخطاب: ما تقولون فی من
لایعرف هذا الامر؟ فقلت: من لم یعرف هذا الامر فهو كافر. فقال ابوالخطاب: لیس بكافر حتی تقوم علیه الحجة، فاذا قامت
علیه الحجة فلم یعرف فهو كافر. فقال له محمد بن مسلم: سبحان اللّه، ما له اذا لم یعرف و لم یحجد لم یكفر لیس بكافر اذا
لم یحجد. قال: فلما حججت دخلت علی ابن عبداللّه علیه السلام
فاخبرته بذلك انك قد حضرت و غابا ولكن موعدكم اللیلة
جلد هشتم . ج8، ص: 19
الجمرة الوسطی بمنی. فلما كانت اللیلة اجتمعنا عنده و
ابوالخطاب و محمد بن مسلم فتناول و سادة فوضعها فی صدره،
ثم قال لنا: ما تقولون فی خدمتكم و نسائكم و اهلیكم، الیس
یشهدون ان لا اله الاّ اللّه؟ قلت: بلی. قال: الیس یشهدون ان
محمداً رسول اللّه؟ قلت: بلی. قال: فیعرفون ما انتم علیه؟ قلت: لا. قال: فما هم عندكم؟ قلت: من لم یعرف فهو كافر. قال:
سبحان اللّه، أما رأیت اهل الطریق و اهل المیاه؟ قلت: بلی. قال:
الیس یصلّون و یصومون و یحجّون؟ الیس یشهدون ان لا اله
الاّ اللّه و ان محمداً رسول اللّه؟ قلت: بلی. قال: فیعرفون ما انتم
علیه؟ قلت: لا. قال: فما هم عندكم؟ قلت: من لم یعرف فهو كافر. قال: سبحان اللّه، اما رأیت الكعبة و الطواف و اهل الیمن و
تعلقهم باستار الكعبة؟ قلت: بلی. قال: الیس یشهدون ان لا اله
الاّ اللّه و ان محمداً رسول اللّه و یصلّون و یصومون و یحجّون؟
قلت: بلی. قال: فیعرفون ما انتم علیه؟ قلت: لا. قال: فما تقولون
فیهم؟ قلت: من لم یعرف فهو كافر. قال: سبحان اللّه، هذا قول
الخوارج. ثم قال: ان شئتم اخبرتكم. فقلت: انا لا. فقال: اما انه
شر علیكم ان تقولوا بشئ ما لم تسمعوه منا. قال: فظننت انه
یدیرنا علی قول محمد بن مسلم. .
6.
كافی، جلد 2، باب الضلال، صفحه ی 402 روایت معروفی را نقل
می كند كه امام باقر از زراره می پرسد: چرا ازدواج نمی كنی؟ و او
می گوید: ترجیح می دهم ازدواج نكنم و با كنیزان بسر برم و زن غیر
شیعه نگیرم. داستان جالبی است. .
7. در
كافی، جلد 2، آخر كتاب الایمان و الكفر، صفحه ی 463 بابی
دارد تحت عنوان «
ان الایمان لایضر معه سیئة و الكفر لاینفع معه
حسنة» ، از آن جمله است: .
یعقوب بن شعیب قال: قلت لابی عبداللّه علیه السلام: هل لاحد علی ماجلد هشتم . ج8، ص: 20
عمل ثواب علی اللّه موجب الاّ المؤمنین؟ قال: لا. .
بعید نیست كه سخن از ثواب موجَب است، و ثواب موجَب یعنی
ثوابی كه خداوند به موجب وعده ای كه داده است بر خود حتم كرده
است. اما مستضعفون و مرجون لامر اللّه را وعده نداده است و فرموده
است:
إما یعذبهم و إما یتوب علیهم. .
8. ایضاً در همان باب، صفحه 464 حدیثی هست به این مضمون: .
قال موسی للخضر علیهما السلام: قد تحرمت بصحبتك
فاوصنی. قال (له) : الزم ما لایضرك معه شئ كما لاینفعك مع
غیره شئ. .
9. ایضاً صفحه ی 464: .
عن ابی اُمیة یوسف بن ثابت قال: سمعت ابا عبداللّه علیه السلام یقول:
لایضر مع الایمان عمل و لاینفع مع الكفر عمل، الاتری انه
قال: و ما منعهم ان تقبل نفقاتهم الاّ انهم كفروا باللّه و
برسوله. . . و ماتوا و هم كافرون. .
مفاد ظاهر این روایت این است كه ایمان سبب می شود كه
معصیت بی ضرر باشد و لااقل قابل مغفرت باشد و هم شرط قبول
عمل صالح است؛ پس ایمان، هم شرط قابلیت مغفرت است و هم
شرط قبول عمل. ولی بعید نیست كه مقصود از كفر صرف عدم الایمان
نباشد، بلكه مقصود جحود و انكار است. پس عدم الایمانی كه مقرون
به جحود و انكار نباشد، در این روایت مورد تعرض واقع نشده است.
جمع بین روایات هم همین را ایجاب می كند. .
10. ایضاً
كافی، جلد 2، همان باب، صفحه ی 464: 8
جلد هشتم . ج8، ص: 21
احمد بن محمد عن الحسین بن سعید عمن ذكره عن عبید بن
زرارة عن محمد بن مارد قال: قلت لابی عبداللّه علیه السلام: حدیث
روی لنا انك قلت: اذا عرفت فاعمل ما شئت. فقال: قد قلت
ذلك. قال قلت: و ان زنی او سرقوا او شربوا الخمر؟ ! فقال لی:
انا للّه و انا الیه راجعون، و اللّه ما انصفونا ان نكون اخذنا
بالعمل و وضع عنهم، انما قلت اذا عرفت فاعمل ما شئت من
قلیل الخیر و كثیره فانه یقبل منك. .
این روایت با عنوان باب منافی است و توجیه كننده ی آن دو روایتی
است كه می گوید:
لایضر مع الایمان عمل. .
11.
كافی، جلد 2، همان باب، صفحه ی 464: .
عن ابی عبداللّه علیه السلام قال: كان امیر المؤمنین علیه السلام كثیراً ما یقول
فی خطبته: یا ایها الناس دینكم دینكم، فان السیئة فیه خیر من
الحسنة فی غیره و السیئة فیه تغفر و الحسنة فی غیره لاتقبل. .
این حدیث ناظر به انتخاب دین است و مورد آن كسانی از نصاری
و یهود و مجوس و غیرهم می باشند كه به خاطر تعصبات، دین آبائی
و اجدادی خود را رها نمی كنند و مدعی می باشند كه در همین دین
كار خیر می كنیم. .
12. رجوع شود به
كافی، جلد 2، صفحه ی 381- 389، روایات
مفید و نافعی هست. .
[1] هاشم بن البرید-
جامع الرواة