در نامه ای كه به ابوموسی اشعری نوشته می نویسد: .
و انی نزلت من هذا الامر منزلاً معجباً اجتمع به اقوام اعجبتهم
انفسهم فانی اداوی منهم قرحاً اخاف ان یكون علقاً. .
مولوی در باب اینكه فساد قبل از آنكه ریشه اش قوی بشود باید
آن را ریشه كن كرد داستان مردی را می گوید كه درخت خاری بر سر
راه مردم كاشته بود و هرچه می گفتند بكَن، امروز و فردا می كرد.
خطاب به آن مرد می گوید:
تو كه می گویی كه فردا، این بدان
كه به هر روزی كه می آید زمان
آن درخت بد جوانتر می شود
و آن كَننده پیر و مضطر می شود
خاربن در قوّت و برخاستن
خاركن در سستی و در كاستن
جلد نهم . ج9، ص: 271
او جوانتر می شود تو پیرتر
زودباش و روزگار خود مبر
بعد اخلاق بد را به خار تشبیه می كند كه باید هرچه زودتر آن را
ریشه كن كرد و آنگاه می گوید:
یا تبر بردار و مردانه بزن
تو علی وار این در خیبر بكن
ورنه چون صدّیق و فاروق مهین
هین طریق دیگران را می گزین
یا به گلبن وصل كن این خار را
وصل كن با نار نور یار را
به طور كلی در اصلاحات اجتماعی مثل اصلاحات اخلاقی قبل از
آن كه فساد ریشه بدواند باید آن را قطع كرد و برید. این است معنی
جمله ی مولی:
فانی اداوی منهم قرحاً اخاف ان یكون علقاً.