در
شرح ابن ابی الحدید، جلد 3، صفحه ی 370 الی 376 به مناسبت
جمله ی امیرالمؤمنین علیه السلام: .
و قد علمتم موضعی من رسول اللّه صلی الله علیه و آله بالقرابة القریبة و المنزلة
الخصیصه. . . و لقد قرن اللّه به صلی الله علیه و آله من لدن ان كان فطیماً اعظم
ملك من ملائكته. . . .
شرح حال رسول اكرم را از زمان شیرخوارگی و استرضاع در بنی سعد
و داستان شق بطن و تسدید و تأییدهایی كه در مواقعی از آن حضرت
می شده و كیفیت ایام مجاورت حراء و ابتدای نزول وحی و داستان
رنّه ی شیطان و شهودهای غیبی علی علیه السلام به تفصیل (نسبتاً) نقل شده.
جلد نهم . ج9، ص: 86
اینها را در چند مقام نقل كرده: .
الف. ما ورد فی شأن رسول اللّه صلی الله علیه و آله و عصمته بالملائكة.
ب. مجاورته صلی الله علیه و آله بحراء و كون علی علیه السلام معه هناك.
ج. ما ورد فی انه لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول
اللّه صلی الله علیه و آله و علیاً و خدیجة.
د. ما ورد فی سماعه رنة الشیطان.
هـ. ما ورد فی كونه علیه السلام وزیراً للمصطفی.
خود جمله های
نهج البلاغهاین است: .
انا وضعت فی الصغر بكلاكل العرب و كسرت نواجم قرون
ربیعة و مضر، و قد علمتم موضعی من رسول اللّه صلی الله علیه و آله بالقرابة
القریبة و المنزلة الخصیصة. وضعنی فی حجره و انا ولد یضمّنی
الی صدره و یكنفنی الی فراشه و یمسنی جسده و یشمنی عرفه و
كان یمضغ الشی ء ثم یلقمنیه و ما وجد لی كذبة فی قول و لا خطلة
فی فعل. و لقد قرن اللّه به صلی الله علیه و آله من لدن ان كان فطیماً اعظم ملك
من ملائكته یسلك به طریق المكارم و محاسن اخلاق العالم لیله
و نهاره، و لقد كنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه، یرفع لی فی كل
یوم من اخلاقه علماً و یأمرنی بالاقتداء به، و لقد كان یجاور فی
كل سنة بحراء فأراه و لا یراه غیری، و لم یجمع بیت واحد یومئذ
فی الاسلام غیر رسول اللّه صلی الله علیه و آله و خدیجة و انا ثالثهما، اری نور
الوحی و الرسالة و اشم ریح النبوة. و لقد سمعت رنّة الشیطان
حین نزل الوحی علیه صلی الله علیه و آله، فقلت: یا رسول اللّه ما هذه الرنّة؟
فقال: هذا الشیطان قد أیس من عبادته، انك تسمع ما اسمع
وتری ما اری الاّ انك لست بنبی و لكنك وزیر و انك لعلی
خیر. .
این جهات كه در اینجا ذكر شده كه در واقع علی خودش فصلی از
شرح حال خود را ذكر می كند و این بهترین سند احوال بزرگان
جلد نهم . ج9، ص: 87
است
كه خودشان فصلی از شرح حال خود را بنویسند و یا بگویند، اینها
می رساند كه فلسفه ی اینكه رسول اكرم علی را به خانه ی خود برد اهتمام
عجیبی بود كه به تربیت وی داشت؛ مضغ غذا و خورانیدن به علی
برای این بود كه می خواست بزاق خود را داخل خون علی بكند،
همان بزاقی كه شفای بیماری و كوری و غیره بود. از اینها معلوم
می شود كه [این ] داستان [كه ] پیغمبر علی را به خاطر این برد كه باری
از دوش ابوطالب برداشته باشد، درست نیست. .
رجوع شود به ذیل خطبه ی 195:
و لقد علم المستحفظون من اصحاب
محمد. . . جریان تصدی آن حضرت غسل حضرت رسول را-
شرح ابن
ابی الحدید، ج 2، ص 861. . .