از لحاظ ادبی، حسن مطلع از شرایط بلاغت سخن یا كتابت است.
حسن مطلع گاهی فقط از نظر زیبایی مورد دقت قرار می گیرد و گاهی
از نظر اجتماعی و روانی و كشاندن اراده ها و قلبها. دعوتهای
اجتماعی مصلحین نیز خیلی نیازمند است به حسن مطلع و سرآغاز
جالب و جاذب. حسن مطلع به این است كه جالب و تكان دهنده و
انقلابی و عمیق باشد، و دیگر اینكه رابطه ی فوق العاده با تفاصیل
دعوت داشته باشد به طوری كه الگویی و خلاصه و نمونه ای از
تفاصیل دعوت باشد. هیچ دعوتی به اندازه ی اسلام حسن مطلع ندارد.
سوم اینكه روشن باشد.
قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا [1]فلاح و سعادت را
جلد نهم . ج9، ص: 51
در سایه ی توحید عرضه داشت
[2]. این، یك كلمه بود به جای هزار
كلمه: معبودی جز خدا نپذیرید، جز خدا را مطاع نشمارید، از غیر
خدا آزاد شوید، از غیر خدا نترسید، غیر خدا را مافوق مشمارید. از
این جهت تكان دهنده و انقلابی بود. و اما اینكه: به خدا اعتماد و توكل
كنید، جهان به عدالت برپاست، تلاش و عمل نیك گم نمی شود، عمل
بد كیفر دارد، خدا شاهد و ناظر اعمال و افكار و نیات شماست،
خداوند منتقم و كیفرده است. . . از این جهت اجمالی است از تفاصیل
دعوت. رهبران سالها زحمت می كشند كه افراد خود را تعلیمات
دهند، تعلیماتی كه هركدام مستقل از دیگری است، ولی پیغمبر اكرم
یك تعلیم دارد كه هزاران تعلیم دیگر به سادگی از آن استنتاج
می شود.
دل گفت مرا علم لدنّی هوس است
تعلیمم كن اگر تو را دسترس است
گفتم كه الف، گفت دگر، گفتم هیچ
در خانه اگر كس است یك حرف بس است
بزرگترین اثر شعار توحید این بود كه به پیروان خود شخصیت
داد
[3]. برای یك ملت هیچ موهبتی بالاتر از شخصیت نیست. اگر
همه ی مواهب و ابزارهای زندگی را از ملتی بگیرند و شخصیتش
محفوظ باشد، غمی نیست. ملت آلمان در جنگ شكست خورد و
شهرهایش خراب شد، غرامت جنگ داد، نفراتش از بین رفت اما
شخصیتش را نباخت، لهذا زود جبران كرد. اما اگر ملتی شخصیتش را
باخت، همه چیز را باخته است. ما نه در جنگ بین الملل اول و نه دوم
وارد نبودیم،
جلد نهم . ج9، ص: 52
بی طرف بودیم، اما در مقابل تمدن اروپایی شخصیت
خود را باختیم. زنان ما و مردان ما چنان كوركورانه عادات دیگران را
تقلید می كنند كه فراموش كرده اند خودشان هم آدمند. تابلوهای
مغازه های ما، وضع لباسهای ما، بلكه مجالس عقد و عروسی ما،
نامگذاریهای ما روی بچه ها و مغازه ها و مؤسسات، همه می رساند كه
ما شخصیت خود را باخته ایم، یعنی دچار خطرناك ترین باختنها
شده ایم. قرآن می فرماید:
قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم. .
از قضا تنها طبقه ای كه در مقابل این تمدن از خود شخصیت نشان
داد و در مقابل این فكر كه ما باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً
فرنگی بشویم مقاومت كرد، روحانیین و مؤمنین واقعی بودند. این از
آن جهت است كه اینها اهل توحید بودند و از «فلاحِ»
لا اله الاّ اللّه
بهره ای داشتند و شخصیت خود را بكلی نباخته بودند. .
2. از آثار توحید، خوف از خدا و عدم خوف از غیر خداست
[4]
خدا «
یعلم السر و اخفی» است
[5].
لا اله الاّ اللّهیعنی همیشه خدا را در
نظر داشته باشید،
فاذكرونی اذكركم. .
3. این جمله باید مقایسه شود با جمله ای كه شعار ماركس و
انگلس بود كه فلاح رنجبر را نشان می داد: «رنجبران متحد شوید!
چیزی جز زنجیرها را از دست نخواهید داد. »
[1] اگر تعبیری كه اقبال لاهوری در صفحه ی 213
احیای فكر دینیبه كار برده به كار
ببریم، باید بگوییم رسول اكرم با این كلمه سراسر جهان را برای بشر تفسیر و تعبیری
روحانی كرد.
[2] نه در تلفظ و تقوّل به این كلمه و نه در ترك عبادت بتهای چوبی و فلزی فقط. ما
اكنون هم متلفّظ به این كلمه هستیم و بتها را هم نمی پرستیم، اما توحید واقعی
نداریم. توحید واقعی شور مخصوصی دارد كه امید و آرزو را از غیر خدا می برد و
ترس را ازغیر خدا زایل می كند، شخصیت خاصی می دهد كه فلاح در آن شخصیت
است و الاّ مادامی كه شخصیت عوض نشده، توحید نیست.
[4] الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا
حسبنا اللّه و نعم الوكیل. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم یمسسهم سوء و اتبعوا
رضوان اللّه و اللّه ذوفضل عظیم. (آل عمران، آیه ی 173- 174).
الذین یبلغون رسالات اللّه و یخشونه و لایخشون احداً الاّ اللّه و كفی باللّه حسیباً.
(احزاب، آیه ی 39)