1. خطبة الغرّاء (خطبه 81) درباره حال انسان بعد از مرگ:
فهل دفعت الاقارب او نفعت النواحب و قد غودر فی محلة
الاموات رهیناً و فی ضیق المضجع وحیداً، قد هتكت الهوام
جلدته و ابلت النواهك جدّته و عفت العواصف اثاره و محا
الحدثان معالمه و صارت الاجساد شحبة بعد بضّتها و العظام
نخرة بعد قوّتها و الارواح مرتهنة بثقل اعبائها موقنة بغیب
انبائها، لاتستزاد من صالح عملها و لاتستعتب من سیئ
زللها. . .
2. خطبه 107. . . درباره میت در حال احتضار. . . :
یردد طرفه بالنظر فی وجوههم، یری حركات السنتهم ولایسمع
رجع كلامهم، ثم ازداد الموت التیاطاً، فقبض بصره كما قبض
سمعه و خرجت الروح من جسده فصار جیفة بین اهله. . .
جلد چهارم . ج4، ص: 562
3. خطبه 110 (وصف ملك الموت و اینكه قابل درك و توصیف
نیست و خداوند به طریق اولی ) :
هل تحس به اذا دخل منزلاً ام هل تراه اذا توفی احداً؟ بل كیف
یتوفی الجنین فی بطن امه؟ ایلج علیه من بعض جوارحها؟ ام
الروح اجابته باذن ربها؟ ام هو ساكن معه فی احشائها؟ كیف
یصف الهه من یعجز عن صفة مخلوق مثله؟
4. خطبه 163 (یذكر فیها عجیب خلقة الطاووس) ، در اواخر
پس از توصیف طیور و خصوصاً طاووس می فرماید:
و سبحان من ادمج قوائم الذرة و الهمجة الی ما فوقهما من خلق
الحیتان و الفیلة و وأی علی نفسه ان لایضطرب شبح مما اولج فیه
الروح الّا و جعل الحمام موعده و الفناء غایته
[1].
5. خطبه 181:
اسهروا عیونكم و اضمروا بطونكم و استعملوا اقدامكم و
انفقوا اموالكم و خذوا من اجسادكم فجودوا بها علی انفسكم و
لاتبخلوا بها عنها.
6. خطبه 213:
اللّهم اجعل نفسی اول كریمة تنتزعها من كرائمی و اول ودیعة
ترتجعها من ودائع نعمك عندی.
[1] . در این خطبه ممكن است كسی بگوید كه مقصود از روح، حیات است و اشاره ای نشده به استقلال روح به اینكه بعد از بدن باقی است.