در
کتابخانه
بازدید : 596708تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
فهرست مطالب
مقدمه
Expand حرف د حرف د
Expand حرف ذ حرف ذ
Collapse حرف رحرف ر
راز و سرّ
راسل
ربا
ربا
حیله ربا- راویان این روایات
ربا
ربا- تعدد بیع
منع حیله ربا- تعدد بیع، بیع صوری
حریم ربا
منع حیله ربا- منع تمدید قرض به وسیله بیع نسیئه
ربا- تمدید قرض به وسیله بیع نسیئه- عینة
مطالب مربوط به ربا- حیل ربا
ربا- پول
ربا
ربا- سلف و نسیئه در معدود
ربا- صرف، معنی صرف
ربا- بیع دین به دین
حیله ربا- به وسیله ضمیمه
حیله ربا- فرار از ربای صوری (صرف) به تعدد بیع
ربا و نسیئة- نسیه ربا است
ربا- حیل ربا
ربا- حیله های شرعی
ربا
ربا- شرط
حیله ربا- بیع به شرط قرض یا تمدید قرض
مطالب مربوط به ربا
رجعت
طلب رزق و روزی
رشد و خودآگاهی
رشد اسلامی
یادداشت رشد اسلامی
رضا
رضا- مدارك
رفق و نرمی
روابط بین الملل اسلامی
روح، خود واقعی و خود خیالی
یادداشت روح و مسأله خود واقعی و خود خیالی
روح- بقای نفس
روح- معرفةالنفس از نظر مولوی
روح و اعماق آن از نظر عرفان
روح باطن یا باطن روح
روح یا نفس- معرفةالنفس
روح
روح- ادله تجرد روح
مسأله روح- ذره بی انتها
روح و تجرد
روح- بیماریهای روحی
روح و نفس- كتابها و مقالات مربوطه
اعماق و قسمتهای باطن و مخفی روح، اصلاح اساسی اخلاق
قوای روحی
روح و بدن- ظهور حالات روحی در بدن
روحیه
روحانیت: تأثیر اجر رسالت و ارتزاق از مردم در روحانیت
روحانیت
روحانیت- جمله های حساب نكرده- ضریح حضرت عباس
روحانیت- عمامه
روحانیت
روحانیت- ارتكاب خلاف هُوْ
روحانیت- بیوت
روحانیت
روحانیت- رشد اجتماع
روحانیت- خدمات روحانیت از نظر سیدجمال
روحانیت شیعه
روحانیت
روحانیت و انتقاد
روحانیت
بودجه روحانیت
روحانیت
روحانیت- دلیل پنجم
روحانیت از نظر رهبری اجتماع
روحانیت
روحانیت و روحانیین- ژستهای عوامفریبانه
روح، شعور ظاهر و شعور باطن
روح در نهج البلاغه
روح و قوای روحی
روح و ریاضت
مطالب مربوط به تجرد روح
روح- تقسیم فصول و مباحث مربوط به تجرد نفس
فصول و مباحث مربوط به تجرد روح
روح
روح- النفس و البدن یتعاكسان ایجاباً و اعداداً
روح و جسم
روح
روح و حیات
روح و تجرد آن
روح، بدن برزخی، كلام شیخ
حقیقت آدمی روح اوست نه تن او
روح، تجرد- نظر ارسطو
روحانیت و بدبینی
روحانیت
روزه و سازندگی انسان
روشنفكری
رهبانیت و تصوف
رهبانیت و ریاضت
رهبانیت و ریاضت، تبتّل و اختصاء
رهبانیت
رهبانیت مسیحی و زهد اسلامی
رهبانیت
رهبانیت و ریاضت
رهبری و مدیریت
یادداشت رهبری و مدیریت
رهبری و مدیریت
رهبری و شرایط آن از نظر ماركس
رهبری مدارك
رهبری و مدیریت
یادداشت رهبری در اسلام
رهبری و مدیریت
روشنفكر
ریاضتهای برهمنان در هند
لغت ریاضت، یوگا
ریاضت
ریش تراشی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. تعریف رشد: شاید بهترین تعریف رشد عبارت است از شناخت سرمایه ها، درك سود و زیان و قدرت بهره برداری از سرمایه ها و امكانات و جلب سود و دفع زیان. پس دو ركن دارد:

درك، قدرت. بابا طاهر می گوید:
تو كه ناخوانده ای علم سماوات
تو كه نابرده ای ره در خرابات
تو كه سود و زیان خود ندانی
به یاران كی رسی؟ هیهات هیهات
طبق تعریف بالا تنها شناخت سرمایه ها و درك سود و زیان واقعی ملاك رشد نیست اگر لیاقت و شهامت بهره برداری و اداره و جلب منافع و دفع مضار در كار نباشد.

رشد و توجه به سرمایه ها و درك ارزش سرمایه ها:

شناخت سرمایه ها و درك سود و زیان تنها به این نیست كه چه سرمایه هایی داریم و چه چیز سود دارد و چه چیز زیان، بلكه به این است كه حد و درجه و اهمیت سرمایه ها و موضوعات سودآور و زیان آور نیز درك شود كه سود بزرگ فدای سود كوچك نشود و
جلد چهارم . ج4، ص: 469
ضرر بزرگ به خاطر [دفع ] ضرر كوچك نصیب نگردد [1]. لهذا رشد توأم است به ارزیابی صحیح و درك میزان ارزش سرمایه ها و سود و زیان ها (ر. ك: نمره 13) .

2. حیوانات در حدود زندگی حیوانی خود رشد فطری و طبیعی و غریزی دارند، یعنی یك نوع شناخت غریزی از سرمایه ها و از سود و زیان خود دارند و بالغریزه تشخیص می دهند. بچه گوسفند دشمنی گرگ را بالفطره تشخیص می دهد. تشخیصهای غریزی حیوانات و بالاخص حشرات منافع و مضار خود را، داستانهای حیرت انگیز دارد.

ولی رشد انسان رشد اكتسابی است. رشد انسان اولاً غریزی نیست حتی در حدود زندگی حیوانی و ثانیاً محدود به زندگی حیوانی و طبیعی نیست، شامل زندگی اخلاقی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، دینی هست و قهراً محدود به زمان حال نیست، شامل گذشته و مخصوصاً آینده نیز هست [2].

همین اكتسابی بودن است كه وظیفه و تكلیف دشواری را ایجاب می كند و از همین جا می توانیم بفهمیم كه انسان فوق العاده نیاز به تحصیل رشد و تربیت رشددهنده و رهبری دارد.

3. گفتیم رشد، شناخت سرمایه ها و امكانات و تشخیص سود و زیان است و درك سود و زیان به این است كه ارزش موضوعات ادراك شود [3]، پس رشد كافی مستلزم قدرت ارزیابی صحیح است.

جلد چهارم . ج4، ص: 470
فرد رشید آن است كه ارزیابی او درباره دوستان، دشمنان، سود و زیان ها صحیح باشد.

ارزیابی ناصحیح همان است كه قرآن انتقاد می كند: وشروه بثمن بخس دراهم معدودة. ارزیابی صحیح این است كه درجه و اهمیت هر چیز به اندازه شناخته شود كه: اذا اجتمعت حرمتان طرحت الصغری للكبری. به عبارت دیگر، اینكه قیمت هر چیزی مشخص باشد و درست باشد.

مثلاً در اسلام ریش چقدر ارزش دارد؟ راستی چقدر ارزش دارد؟ چادر چقدر ارزش دارد؟ علم چقدر ارزش دارد؟ تنها دانستن قیمتها هم كافی نیست، حساسیتها هم باید متناسب باشد.

رشد با توجه به عكس العمل ها:

4. گفتیم كه رشد، درك سود و زیان است، البته درك صحیح آن است كه ظاهری و سطحی و در شعاع كوتاه نباشد بلكه عمیق و وسیع و نافذ باشد.

رشد و قدرت پیش بینی:

علی هذا از لوازم رشد اجتماعی توجه به عكس العمل ها و نتایج است، همچنانكه از لوازم رشد این است كه قدرت پیش بینی در كار باشد، حوادث را قبل از وقوع پیش بینی كند و ملاّ ندیده دعا را شروع كند و علاج واقعه قبل از وقوع نماید وگرنه مصداق سخن مولی است: ولا نتخوف قارعة حتی تحل بنا. .

رشد و درك مقتضیات زمان :

البته درجه بالاتر از این بی رشدی هم هست كه حتی بعد از ابتلا هم بیدار نشویم. ایضاً لازمه رشد، درك زمان و مقتضیات آن است.

5. از بی رشدی و عدم ارزیابی صحیح است كه واعظ قمی را برای تبلیغ ژاپنی ها دعوت كردند و او به عذر اینكه آنجا دارالكفر است و ممكن است من در دارالكفر بمیرم، از رفتن امتناع كرد و نرفت.

انواع رشد :

6. رشد انواعی دارد: رشد مالی، رشد خانوادگی، رشد اخلاقی، رشد اجتماعی، رشد سیاسی، رشد دینی و اسلامی.
جلد چهارم . ج4، ص: 471
رشد مالی :

رشد مالی یعنی آگاهی بر سرمایه ها و تشخیص سود و زیان مالی و قدرت اداره و حفظ و نگهداری ثروت، و رشد خانوادگی یعنی آگاهی بر مسائل خانوادگی از نظر یك واحد اجتماعی، تشخیص مصالح خانوادگی كه مثلاً چه همسری برای او خوب است، و رشد اخلاقی یعنی تشخیص طرز برخورد و معاشرت و به عبارت دیگر مدیریت خود. رشد اجتماعی یعنی تشخیص و قدرت اداره یك پست اجتماعی كه از آن به رشد اداری و قوه مدیریت نیز می توان تعبیر كرد كه شامل مدیریت بازرگانی، مدیریت صنعتی، مدیریت آموزشی، مدیریت درمانی می شود. رشد سیاسی دولتها یعنی قدرت مدیریت و حسن اداره مملكت، و رشد سیاسی ملتها یعنی حسن تشخیص انتخاب دولتها و نمایندگان، به علاوه ی لیاقت در دست گرفتن اختیارات از طرف ملت و مانع بروز استبدادهای فردی و جمعی [شدن. ] .

رشد اسلامی از نظر تعمق در حقایق اسلامی:

7. اما رشد دینی و اسلامی كه جامع است و جانشین رشد ملی است و از آیه تفقه (فلولا نفرمن كل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین. . . ) می توان استنباط كرد، این است كه اولاً در خود دین متفقه باشیم، اسلام شناس باشیم؛ مكتب اسلام را از نظر معارف الهی، از نظر اصول اخلاقی و تربیتی، از نظر احكام، از نظر فلسفه احكام و فلسفه اجتماعی اسلام بشناسیم.

از نظر درك هدفها و وسیله ها:

از نظر درك تحریفها و بدعتها:

هدفهای اسلام و وسایلی كه برای وصول به هدفها ارائه داده بشناسیم، دخیلها و تحریفات و بدعتها را از سنتها تشخیص دهیم، درجه اهمیت هدفها و وسایل را بازشناسیم.

از نظر درك سود و زیان اسلام و موقعیت زمان:

سود و زیان های اسلامی یعنی سود و زیان اسلام را به عنوان یك دین كه باید باقی بماند بشناسیم (همان طور كه امام حسین شناخت و به موقع شناخت و باخون خود آن را یاری كرد) .

از نظر لیاقت حفظونگهداری :

بعلاوه لیاقت نگهداری و جلب مصالح و دفع مضار اسلام را داشته باشیم، ارزیابیهای ما درباره اسلام و مسائل اسلامی صحیح باشد، مثل واعظ قمی نباشیم كه به خاطر نمردن در دارالكفر از تبلیغ هزارها بت پرست چشم پوشید.
جلد چهارم . ج4، ص: 472
از نظر ارزیابی وحدت اسلامی :

مثلاً یكی از هدفهای اسلامی وحدت است. ما باید بدانیم اسلام برای این هدف چه اندازه ارزش قائل است. حج برای این است.

احساس همبستگی سبب می شود به كمك یكدیگر بیاییم، نه اینكه دو میلیون یهودی قبله اوّلی مسلمین را غصب كنند و ما ناظر باشیم.

از نظر درك سرمایه ها :

ما باید اولاً بدانیم چه سرمایه های اسلامی از كتابها، هنرها، ابتكارها، صنایع، سابقه تمدن و فرهنگ و سهم در فرهنگ جهان داریم؛ و بعد بدانیم برای حفظ این سرمایه ها و معرفی آنها چه اقداماتی باید بكنیم. فلسفه این دانستنها این است كه به ملت ما غرور و شخصیت می دهد.

سرمایه های فرهنگی و سرمایه های انسانی :

یكی از سرمایه های ما جوانان ما، كودكان ماست. این سرمایه ها را باید حفظ و نگهداری كنیم. ما برعكس، جوانان را به بهانه های مختلف طرد می كنیم، به دامن دشمن می اندازیم.

فرهنگ مستقل:

یكی دیگر از سرمایه های ما فرهنگ مستقل ماست؛ به نام تعصب نداشتن از دست ما نگیرند؛ قوانین آسمانی ماست كه جانشین ندارد.

سرمایه عفاف :

عفاف ما و تقوای ماست كه [می خواهند] از دست ما بگیرند؛ فكر مستقل و عزت و شرف ماست كه [می خواهند] به بهانه و نام تمدن از ما بگیرند.

عوامل رشد دهنده و عوامل خواب آور :

8. ما نیازمندیم به عواملی كه بر رشد ما بیفزاید و بیدار كننده باشد و باید با عواملی كه خواب آور است مبارزه كنیم. بسیاری از شعربازی ها و درویشی ها مانع رشد ماست، همچنانكه بسیاری از كتابها، فیلمها، مجله ها برای این است كه ما را غافل نمایند.

سیدجمال :

9. سیدجمال الدین به این دلیل مورد احترام است كه افكارش، خطابه هایش، نوشته هایش، فعالیتهایش همه بیدار كننده است. هیچ دلیل دیگری غیر از این لازم نیست.

تفكر عبادت است زیرا رشد است :

10. اسلام كه تفكر را نوعی عبادت می داند طرفدار رشد است.

مبارزه اسلام با تقلید و تعبد كوركورانه طرفداری از رشد است: انی ما اخاف علی امتی الفقر و لكن اخاف علیهم سوء التدبر.
جلد چهارم . ج4، ص: 473
ربیع بن خثیم و ابوذر :

11. یك مقایسه میان ربیع بن خثیم عابدِ گوینده ی: «انی شككت فی هذا القتال» با ابوذر كه كان اكثر عبادة ابی ذر التفكر یا با عمار كه می گفت: این پرچمها همان پرچمهای بدر و احد است كه ظاهرش فرق كرده است، فرق یك مسلمان عابد غیر رشید را با یك مسلمان رشید روشن می كند.

كلمه رشد اسلامی جامع همه رشدهاست :

12. رشد اسلامی متضمن رشد اخلاقی و رشد اجتماعی و رشد سیاسی هم هست، زیرا در اسلام هم اخلاق است و هم مسئولیت اجتماعی و هم مسئولیت سیاسی و هم مسئولیت رهبری حزبی و رهبری معنوی.

13. در حضور یكی از ائمه اطهار علیهم السلام شخصی عقل را چنین تعریف كرد: قوه درك مصلحت و مفسده یا منفعت و مضرت (سود و زیان) . امام فرمود: اینكه عقل نیست، این اندازه را حیوانات هم درك می كنند؛ عقل این است كه انسان در میان دو مصلحت، مصلحت بزرگتر را تشخیص بدهد.

پستهای اجتماعی :

اهمیت ندادن به پستها و سنگرهای اجتماعی و رها كردن آنها، عین واگذاری آن پستهاست به دشمنان.

یك علامت بی رشدی (در طبقه متقدم):

یكی از علایم بی رشدی ما این است كه ما مسلمانان پستهای حساس اجتماعی را واگذار می كنیم دو دستی به دشمنان خودمان. آنها مثل كسی كه بچه را گول بزند كخ كخ می كنند و ما هم آنها را می اندازیم جلوی آنها، و در واقع دوست دشمنان خود هستیم و دشمن دوستان خود.

14. آقای حسن روحانی نقل كرده است كه روزی در مسجد گوهرشاد عده ای از دوستان فاضل سابقش از قبیل آقای حاج كاظم دامغانی ایشان را به میان می گیرند و شروع می كنند به هو كردن، متلك گفتن كه تو تغییر لباس داده ای. ایشان به آنها گفته بود: آقایان! من متأسفم كه باید بگویم شما دوست دشمنان و دشمن دوستان خود هستید. یكی از دوستان شما كه با شما همعقیده و همفكر است، مثل شما نماز می خواند و روزه می گیرد و عمل می كند، روی جهاتی تغییر لباس داده و سر و صورتش را عوض كرده است. این هم یك گناه
جلد چهارم . ج4، ص: 474
قطعی نیست، زیرا ممكن است عقیده او این باشد [كه ] تراشیدن صورت عیب ندارد. شما به خاطر یك همچو موضوع كوچكی آنچنان او را اذیت می كنید و تحقیر می كنید كه او اجباراً رابطه اش را با شما قطع كند. اما یك نفر دیگر كه اساساً همچو سوابق حسنه ای ندارد بلكه سوابقش بسیار بد است، ظالم است، ستمگر است، مشروب خوار است، یك نوبت در حرم دیده شده كه مثلاً زیارت می خواند، همه شماها می گویید: نه بابا، معلوم می شود آدم خوبی است، فقط چون برخلاف انتظار عمل كرده است.

اولی چون خلاف انتظار شما عمل كرده است تمام حسناتش حبط می شود ومورد ملعنت شما قرار می گیرد و دیگری كه خلاف انتظار شما عمل كرده است تمام سیئاتش محو می شود، در صورتی كه آن كه دوست شماست همان اولی است و دومی دشمن شماست، ولی شما عملاً با دوست خود دشمنی و با دشمن خود دوستی می كنید.

یك علامت دیگر از بی رشدی (در طبقه متجدد):

15. اینكه امروز به نام مد روز، به نام مقتضیات زمان، به نام پدیده قرن، به نام تجدد، به نام همگامی با ملل پیشرفته، همه چیز ما را گرفته اند دلیل بر بی رشدی ماست. علامت بی رشدی در طبقه قدیمی ما آن بود كه در ذیل شماره 13 گفته شد و علامت بی رشدی در طبقه متجدد ما این است، و این است جامع مشترك دو طبقه:

بی رشدی.

علایم رشد و بی رشدی:

16. علایم رشد و بی رشدی:

علامت اول:

ارزیابی صحیح
:

الف. ارزیابی صحیح، یعنی به هر چیزی در حد خود ارزش دادن، از ارزش یك چیز نكاستن و ارزش یك چیز را بی جهت بالا نبردن. مثلاً اگر فرض كنیم تراشیدن صورت گناه است چه اندازه گناه است؟ اگر فرض كنیم زنهای ما گول خوردند و بی حجاب شدند، آیا ما باید چند تا سنگ هم به طرف آنها پرتاب كنیم كه دشمن، آنها را برباید؟ داستان واعظ قمی و داستان آقای روحانی.
جلد چهارم . ج4، ص: 475
علامت دوم:

قدرت پیش بینی حوادث و عارف به زمان بودن
:

ب. قدرت پیش بینی حوادث.

علامت سوم:

از انتشارات یك ملت می توان به میزان رشد آنها پی برد
:

ج. عارف به زمان بودن، مسائل مورد ابتلای زمان را بررسی كردن، عمری را در شبهه ابن قبّه صرف نكردن، روح زمان را و احتیاجات زمان را درك كردن فوق العاده مهم است.

یك مطالعه و آمار در كتابهایی كه منتشر می شود، در خرید كتابها، می تواند نمونه ای از رشد اسلامی ما باشد. چند سال پیش كتابی به نام خلاصه دین اسلام منتشر شد كه [از] اسم كتاب سلیقه نویسنده را می توان فهمید. چند روز پیش (اوایل اردیبهشت 48) در داروخانه آقای بدیعی كتابی از شیخ ذبیح اللّه محلاتی دیدم كه داستانی از او آقای بدیعی را ناراحت كرده بود. آن داستان مربوط بود به زنده كردن امیر علیه السلام مرده چهل و یك روزه را و بعد جنگ كردن او در ركاب مولی و تشبیه مولی - العیاذباللّه- خود را به گاو بنی اسرائیل.

علامت چهارم:

خرج كردن پولها
:

و همچنین پولهای دینی مردم در چه راهی بیشتر خرج می شود؟ آیا در راههایی كه برای اسلام مفید است یا اینكه وقف یك مسائل بیهوده ای می شود كه نتیجه اش گداپروری است، مثل وقف بر كسانی كه شمعهای حرم حضرت رضا علیه السلام را پف می كنند؟ پیشنهاد آقای غفوری راجع به فطریه، یك پیشنهاد رشیدانه است.

علامت پنجم:

خرج كردن نیروهای مغزی
:

و همچنین نیروهای مغزی ما صرف چه موضوعاتی می شود؟ آیا مسائل مورد نیاز خود را تشخیص می دهیم؟ آیا به دستور اسلام كه تفكر فی مایعنی و علم مایعنی را توصیه كرده است، عمل می كنیم؟ بحث در شبهه ابن قبّه در میان طلاب، و بحث و كاوش در فلان نسخه شعر فلان شاعر در میان متجددین علامت بی رشدی است.

علامت ششم:

حساسیتها
:

و همچنین حساسیتهای ما. هر جامعه ای درباره برخی مسائل حساسیت زیاد نشان می دهد. ما حساسیتمان درباره چه مسائلی است [4]؟ به نظر من جامعه ما در حال حاضر در مسائل عقیدتی فقط درباره مسائل مربوط به امامت حساسیت نشان می دهد و بس. لهذا
جلد چهارم . ج4، ص: 476
كتاب امام حسین رهنما [را] كه در آن رسماً نبوت را تكذیب می كند مورد تهاجم قرار نمی دهد ولی فلان كتاب (محمد خاتم پیامبران) كه گفته است ابوبكر در زمان پیغمبر پیشنمازی كرد درباره اش حساسیت نشان می دهد، یا اینكه [چون ] فحش عمر را به پیغمبر نقل نكرده مورد فحش قرار می گیرد. اما در مسائل عملی حساسیت فقط درباره ریش و رادیو و روبند است. یكی از وعاظ معروف- كه خدا رحمتش كند و من فوق العاده به او ارادت داشتم- هر وقت پای منبرش نشستم می دیدم سه موضوع (سه راء) است كه درباره آنها حساسیت دارد و عصبانی می شود: ریش، رادیو، روبند.

شعرهای معروف جلال الممالك (ایرج میرزا) :
بر سر در كاروانسرایی
تصویر زنی به گل كشیدند. . . .
علامت هفتم و هشتم: درك نكردن ارزش پستها و تحت تأثیر طنین كلمات رنگ و روغن دار قرار گرفتن:

نماینده طرز حساسیتهاست. همچنین حساسیتهایی كه قدیم برای ساز و دهل در عروسیها از طرف ملاّهای ده اظهار می شد یا تجسسی كه صورت می گرفت كه حتی در یك عروسی دایره نزنند، نمونه دیگری است از این حساسیتهای سفیهانه غیر رشیدانه. علامت دیگر، درك موقعیت پستهای اجتماعی كه در ذیل شماره 13 گذشت.

علامت دیگر، تحت تأثیر كلمات و الفاظ رنگ و روغن زده از قبیل مد روز و غیره قرار گرفتن كه در نمره 15 گذشت.

حساسیتهای علی علیه السلام :

17. ما خود را شیعه مولی علی علیه السلام می دانیم. تشیع یعنی خود را نمونه او ساختن. با اسم كه تشیع درست نمی شود، ولایت درست نمی شود. علی در زندگی خود درباره چه مسائلی حساسیت نشان می داد؟ بروید ببینید. آیا حساسیت مولی درباره مسائلی از قبیل ریش و رادیو بود؟ در زندگی علی دو چیز به طور عجیبی نمایان است: یكی حساسیت درباره عدالت و حقوق اجتماعی اسلامی و دیگر درباره وحدت اسلامی، ولی البته عدالت در منطق علی بر وحدت تقدم دارد. حساسیت علی درباره عدالت از خطبه هایش در آغاز خلافت، از تقسیم بیت المال، از حاضر نشدن برای حق السكوت دادن، از اینكه حتی به فرزندانش اجازه عاریه گرفتن از بیت المال
جلد چهارم . ج4، ص: 477
نمی داد، از اینكه در انتصاف برای مظلوم از ظالم آرام نداشت [روشن می شود. ] سراسر زندگی علی مملوّ است از حساسیتهای دقیق درباره عدالت و حقوق اجتماعی، اعم از عدالت سیاسی و عدالت قضایی.

اما حساسیتش درباره وحدت اسلامی از روش او در صدر اسلام در موضوع خلافت و روشش بعد از شورا كاملاً هویداست. در خطبه 72 (لما عزموا علی بیعة عثمان) می فرماید:

لقد علمتم انی احق الناس بها من غیری و واللّه لاسلمن ما سلمت امور المسلمین و لم یكن فیها جور الّا علیّ خاصة، التماساً لأجر ذلك و فضله و زهداً فیما تنافستموه من زخرفه و زبرجه.

علامت نهم:

خودشناسی فردی و خودشناسی اجتماعی
:

یكی دیگر از علایم رشد، خودشناسی است. خودشناسی در فرد این است كه قدر و حدّ خود و دیگر سرمایه ها و استعدادهای خود را بشناسند و هدر ندهد، و خودشناسی در اجتماع این است كه اجتماع خود را، تاریخ خود را، سرمایه های خود را، نیروهای خود را، جوانان اجتماع را- كه مطمح نظر بیگانگان است و یك نفر زردشتی می رود در دانشكده فنی می گوید عربها آمدند و یك میلیون كتاب ما را از بین بردند و وقتی كه گفتیم از او سؤال كنید اینها را از چه مدركی نقل می كند، چهار مدرك نشان داده بود [5] كه عجیب مضحك بود- [بشناسد. ] خلاصه:

1. تعریف رشد 2. انواع رشد: مالی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اسلامی 3. اركان رشد: ركن آموزشی یا احساس دردها و نیازها و ركن
جلد چهارم . ج4، ص: 478
پرورشی یعنی آمادگیهای بدنی، روحی، فنی 4. رشد غریزی و رشد اكتسابی 5. رشد انسان شامل گذشته و مستقبل نیز هست (رشد انسان سه بعدی است) .

6. سرمایه های ما: مواریث فرهنگی و هنری ما [6] از كتابها، هنرها، آثار تاریخی، خود تاریخ صحیح و تحریف نشده ما و افتخارات تاریخ ما، تمدن ما، فلسفه ما، فقه ما، حقوق ما، سیستم حكومتی ما، اینهاست كه به ما غرور و شخصیت می دهد. به نام تعصب نداشتن و به نام تمدن جدید از ما نگیرند.

7. مظاهر بی رشدی ما: اهمیت ندادن به پستهای اجتماعی، دوستان حسن روحانی، گول كلمات فریبنده را خوردن از قبیل: قافله تمدن، مد روز، مقتضیات زمان، پدیده قرن، تجدد 8. علایم رشد:

الف. ارزیابی صحیح و هر چیزی را در حد خود شناختن، مثلاً ریش، حجاب در مقابل نماز و روزه. و درك خوب چقدر ارزش دارد.

ب. قدرت پیش بینی آینده ج. عارف به زمان بودن و روح زمان و احتیاجات زمان را درك كردن د. ارزیابی صحیح در مصرف كردن نیروهای فكری، بدنی، اقتصادی، جنسی و غیره كه مثلاً پولهای ما انفاق محیی باشد یا مُمیت؟ به كی بدهیم؟ صرف چه چیز بكنیم؟ ما امروز احتیاج به مدارس و دانشگاههای ملی و اسلامی داریم.

هـ. خودشناسی به معنی حدّ خود و قدر خود را شناختن، موقعیت حساس تاریخی خود را شناختن، رسالت و مسئولیت خود را در عصر خود شناختن، سرمایه ها و استعدادها را شناختن، تاریخ
جلد چهارم . ج4، ص: 479
خود را، نیروهای خود را اعم از نیروهای مادی یا فرهنگی یا انسانی شناختن. یك نفر زردشتی در دانشكده فنی گفته بود كه عربها آمدند یك میلیون كتاب ما را آتش زدند! و. از فرصتها استفاده كردن: من الخُرق المعاجلة قبل الامكان و الأناة بعد الفرصة- الفرصة تمر مر السحاب، فانتهزوا فرص الخیر. فرصت حساس است، زودگذر است، غیر قابل پیش بینی است، چابكی و تیزهوشی و چالاكی می خواهد.


[1] . و شاید تعریف بهتر رشد این است: شایستگی برای اداره و نگهداری و بهره برداری از سرمایه ها و امكانات موجود، به عبارت بهتر عبارت است از شایستگی برای اداره و نگهداری و استفاده و بهره برداری از وسایل و سرمایه ها و امكانات حیات و زندگی. و البته این شایستگی بر دو ركن شناخت و لیاقت استوار است.
[2] . انسان برخلاف حیوان یك سلسله سرمایه های فردی، اجتماعی، تاریخی دارد. باید سرمایه های خود را تشخیص دهد، ارزش آنها را دریابد. به عبارت دیگر رشد انسان سه بعدی است، شامل حال و گذشته و استقبال می گردد.
[3] . و تنها ادراك كافی نیست، حساسیت لازم است. مثلاً اروپاییها به علل تاریخی نسبت به مسائلی از قبیل آزادی حساسیت زیاد قائلند، برعكس ما شرقی ها كه درباره مسائل مربوط به عفاف حساسیت زیاد داشتیم و اكنون نه آن حساسیت را داریم و نه این را.
[4] . رجوع شود به نمره 17.
[5] . رجوع شود به ورقه های ایران و اسلام.
[6] . داستان مرحوم میرزا مهدی آشتیانی
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است