در
کتابخانه
بازدید : 204918تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand اقبال و احیای فكر دینی اقبال و احیای فكر دینی
Expand تفكر دیروز و امروز مسلمین درباره یمیزان تأثیر عمل در سعادت انسان تفكر دیروز و امروز مسلمین درباره یمیزان تأثیر عمل در سعادت انسان
Expand تفكر زنده و تفكر مرده تفكر زنده و تفكر مرده
Collapse تفكر اسلامی درباره ی زهد و ترك دنیاتفكر اسلامی درباره ی زهد و ترك دنیا
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از موضوعات زنده در تعلیمات اسلامی «زهد» است. ولی می توانیم بگوییم امروز این مفهوم یك شكل مرده ای پیدا كرده، یعنی دچار انحراف و تحریف شده است.
در جلسه ی گذشته دو مفهوم و دو تصور از «زهد» را ذكر كردم و عرض كردم این دو تصور هیچ كدام با تعلیمات اسلامی منطبق نیست. زهد یعنی انسان به یك زندگی ساده قناعت كند؛ در خوراك، در لباس، در مسكن و در تمام شئون زندگی ساده باشد و به كم قناعت كند، اما بر اساس یك حكمت و فلسفه ی خاص، نه بر اساس اینكه كار دنیا از كار آخرت جداست و نه بر اساس اینكه میان لذت دنیا و لذت آخرت تضاد و تعارض است، بلكه برای ضرورتهایی كه یا عموماً و یا در مواقع و ظروف خاصی پیش می آید كه عرض كردم یكی از آنها ایثار است؛ یعنی انسان در شرایطی كه افراد دیگر هم احتیاج دارند و فقیرند، به خاطر اینكه بتواند به آنها خیر و كمك برساند، خودش برای خودش محرومیت ایجاد می كند. این یك كار فلسفه دار و یكی از شكوهمندترین خصائل انسانی است كه انسان خودش را فدای دیگران بكند، لذت و آسایش خودش را فدای لذت و آسایش دیگران بكند. این آن چیزی است كه قرآن كریم در سوره ی مباركه ی هَلْ اَتی با زبان بسیار رسایی آن را ستایش كرده است. در ارتباط با آن داستان معروف است كه علی علیه السلام و خاندان پاكش غذای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 475
خودشان را یك شب به یك فقیر، یك شب به یك یتیم و شب دیگر به یك اسیر ایثار كردند. آنچنان عظمت و اهمیت داشت كه سوره ای در این باره نازل شد: وَ یُطْعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْكیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً. اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُریدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكوراً [1]. یعنی غذای خودشان را در حالی كه به آن احتیاج داشتند، وقتی نیازمند دیگری را دیدند، فقیر، یتیم و اسیری را دیدند، از خودشان گرفتند و به دیگری دادند، برای چه؟ فقط برای رضای خدا.
این یك زهد فلسفه دار و علامت زندگی روح بشر است. اما آن دو تصور دیگری كه برای زهد عرض كردم دو تصور مرده است یعنی دو تصوری است كه نشان دهنده ی هیچ نمونه ای از حیات در بشر نیست، منشأش دو فكر غلط است. آدم خیال می كند كه حساب دنیا از حساب آخرت و حساب آخرت از حساب دنیا جداست و نمی داند كه عبادتش همان طور كه برای آخرت او مؤثر است برای دنیای او هم مؤثر است، و به طور كلی زندگی دنیایش همین طور كه برای دنیایش مؤثر است برای آخرتش مؤثر است. یك فكر غلط می كند، به دنبال آن قدم غلط برمی دارد، به صورت یك موجود بی حس و مرده در می آید و نتیجه این می شود كه دنیا و كار دنیا و زندگی دنیا را رها می كند، می رود در یك غار یا صومعه می نشیند و گوشه ی عزلت اختیار می كند به خیال اینكه از این راه به آخرت برسد. در نتیجه، هم از دنیا محروم می شود و هم از آخرت، و خودش هم یك موجود بی خاصیت و بی اثر می گردد. این، تصور مرده ای از زهد است.
یا آن تصور دیگر كه خیال كنیم خداوند بخیل است از اینكه لذت دنیا را به همان كسی بدهد كه لذت آخرت را می دهد و لذت آخرت را به همان كسی بدهد كه لذت دنیا را می دهد، یعنی خیال كنیم كه امكان ندارد انسان، هم در دنیا یك زندگی مرفه داشته باشد و هم در آخرت سعادتمند باشد و در نتیجه لذتهای دنیا را بر خودمان تحریم كنیم تا در آخرت به ما لذت بدهند. این یك تصور مرده است و كسی كه چنین تصوری دارد به صورت یك موجود مرده در می آید.
اما آن كسی كه رضای خدا را در چیز دیگری تشخیص می دهد، رضای خدا را در تراحم و تعاطف و خدمت به خلق تشخیص می دهد، رضای خدا را در این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 476
تشخیص می دهد كه: وَ یُؤْثِرونَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ [2]، از خود می كَند و به دیگری می دهد، او به صورت یك موجود زنده در می آید وحیات عالیتری دارد.

چنین موجودی را باید گفت انسان زنده و بلكه زنده ترین انسانها.
گفتیم فلسفه ی دیگر زهد، همدردی و همسطحی است. افراد بشر باید در زندگی مادی تا حدودی كه ممكن است همسطح یكدیگر زندگی كنند. اختلافات طبقاتی كه یكی «كشتی كشتی نعمت» داشته باشد و دیگری «دریا دریا محنت» درست نیست. البته نمی گویم همه ی افراد بشر باید در یك سطح زندگی كنند به طوری كه آن كه كار می كند و آن كه كار نمی كند یك جور نعمت داشته باشند؛ نه، این حرف درست نیست. افراد بشر از نظر استعداد و ظرفیت و كار و ابتكار متفاوتند. زندگی میدان مسابقه است و هركس كه بیشتر فعالیت كند قهراً باید بهره ی بیشتر و بهتری داشته باشد، اما آن تمركز ثروتهایی كه از راه ظلم و تعدی و نه از راه كار و ابتكار و لیاقت به دست می آید، و آن فقرهایی كه نه از ناحیه ی تنبلی بلكه به واسطه ی شرایط نامساعد به وجود آوردن ایجاد می شود، نباید وجود داشته باشد. علی علیه السلام فرمود:
لَوْلا حُضورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذَ اللّهُ عَلَی الْعُلَماءِ اَنْ لایُقارّوا عَلی كِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظْلومٍ لَألْقَیْتُ حَبْلَها عَلی غارِبِها وَ لَسَقَیْتُ اخِرَها بِكَأْسِ اَوَّلِها [3].
درباره ی خلافت بحث می كند كه چطور شد خلافت را بعد از عثمان پذیرفتم در صورتی كه در چنین شرایطی بعد از اینكه چنین وضعی برای خلافت پیش آمده بود یك موی بدنم راضی نبود كه چنین مسئولیتی را بپذیرم؛ و لهذا وقتی به او برای قبول خلافت مراجعه كردند فرمود: دَعونی وَ الْتَمِسوا غَیْری فَاِنّا مُسْتَقْبِلونَ اَمْراً لَهُ وُجوهٌ وَ اَلْوانٌ [4] مرا رها كنید همان طور كه اول رها كردید. بروید به كس دیگری پیشنهاد كنید. شما نمی دانید كه ما روبروی چه حوادثی هستیم، چه حوادث رنگارنگی در آینده هست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 477
همه را علی علیه السلام پیش بینی می كرد و لهذا طبعاً راضی نبود كه چنین مسئولیتی را بپذیرد، ولی فرمود این وظیفه است و باید بپذیرد. چه وظیفه ای؟ یكی این بود: خدا از دانایان امّت اسلام پیمان گرفته است، خدا برای علمای اسلام وظیفه قرار داده است، چه وظیفه ای؟ ! یك وظیفه ی عالم اسلامی این است كه وقتی با جامعه ای روبرو می شود كه در آن یك عده پُر می خورند و آنقدر می خورند كه از پرخوری ثقل می كنند و دیگری آن قدر گیرش نمی آید كه شكمش را سیر كند، در چنین شرایطی بر او واجب است كه قیام كند و این شكاف را پر نماید و این اختلاف را از بین ببرد.
ولی تنها همین است؟ نه، علاوه بر این، همدردی لازم است؛ یعنی غیر از همسطحی یا نزدیك بودن سطحها، همدردی لازم است. گاهی هركار بكنیم كه همسطحی را به وجود بیاوریم امكان ندارد، ولی از ما این قدر ساخته است كه با بیچارگان همدردی كنیم.

[1] . دهر / 8 و 9.
[2] . حشر / 9.
[3] . نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 3 (معروف به خطبه ی شقشقیّه) ، صفحه ی 52.
[4] . نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 91، صفحه ی 271.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است