در
کتابخانه
بازدید : 204867تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand اقبال و احیای فكر دینی اقبال و احیای فكر دینی
Expand تفكر دیروز و امروز مسلمین درباره یمیزان تأثیر عمل در سعادت انسان تفكر دیروز و امروز مسلمین درباره یمیزان تأثیر عمل در سعادت انسان
Collapse تفكر زنده و تفكر مرده تفكر زنده و تفكر مرده
Expand تفكر اسلامی درباره ی زهد و ترك دنیاتفكر اسلامی درباره ی زهد و ترك دنیا
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
علی علیه السلام مردی بود كه بیش از هركسی وارد اجتماع می شد و فعالیت اجتماعی و تولید ثروت می كرد، ولی ثروت در كفَش قرار نمی گرفت، ثروت را اندوخته و ذخیره
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 457
نمی كرد. كدام كار تولیدی مشروع است كه در آن زمان وجود داشته و علی علیه السلام انجام نداده است؟ اگر تجارت است او عمل كرده، اگر زراعت و باغداری و درختكاری است او انجام داده، اگر حفر قنوات است، اگر سربازی كردن است او انجام داده است. ولی در عین حال كه همه ی این كارها را می كرد، زاهد بود. اتفاق می افتاد كه می رفت در آن باغستانهای مدینه كه مربوط به اهل كتاب و غیر مسلمانان بود و برای آنان كار می كرد، خدمت می كرد، مزد می گرفت و بعد مزد او بود كه تبدیل به نان می شد. به خانه اش گندم و جو می آورد و صدّیقه ی طاهره سلام اللّه علیها با دست خودش آنها را آرد می كرد، می پخت و در عین حال وقتی كه به محتاجی، مسكینی، یتیمی، اسیری برخورد می كردند فوراً او را بر خودشان مقدّم می داشتند. این بود معنی زهد علی علیه السلام؛ شما این جور زاهد را پیدا كنید.
زهد علی علیه السلام همدردی بود. همدردی انسانیت است. او از حقّ صددرصد مشروع خودش هم استفاده نمی كرد. برای خودش فقط به اندازه ی یك سرباز از بیت المال حقوق قائل بود، ولی در همان هم قناعت می كرد. حاضر نبود با شكم سیر بخوابد، چرا؟ چون دل و وجدان و قلب زنده اش به او اجازه نمی داد. می فرمود: اَوْ اَبیتَ مِبْطاناً وَ حَوْلی بُطونٌ غَرْثی وَ اَكْبادٌ حَرّی ، اَوْ اَكونَ كَما قالَ الْقائِلُ:
وَ حَسْبُكَ داءً اَنْ تَبیتَ بِبِطْنَةٍ
وَ حَوْلَكَ اَكْبادٌ تَحِنُّ اِلَی الْقِدِّ
آیا من با شكم سیر بخوابم (از چه غذایی؟ از غذای مشروع خودش. باز هم حاضر نبود با شكم سیر بخوابد. می گفت در اطراف من شكمهای گرسنه وجود دارند) در حالی كه در اطراف من شكم گرسنه هست؟ من نمی توانم با شكم سیر بخوابم.
نه تنها همسایه ی دیوار به دیوار را می گفت، بلكه می گفت: وَ لَعَلَّ بِالْحِجازِ اَوِ الْیَمامَةِ مَنْ لا طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ [1] شاید در حجاز یا یمامه، كناره های خلیج فارس، گرسنه ای باشد كه همین قرص نان هم گیرش نیاید، چطور من با شكم سیر بخوابم؟ !
این است معنی زهد كه نظیر این را اگر پیدا كردید انسانیت به آن افتخار می كند، نه این مردگی كه ما داریم كه اسم بی عرضگی و مردگی و بی حركتی خودمان را زهد گذاشته ایم. این زهد نیست. زهد، زهد علی علیه السلام است كه می فرماید: آیا من از كسانی باشم كه درباره اش می گویند: وَ حَسْبُكَ داءً اَنْ تَبیتَ بِبِطْنَةٍ- وَ حَوْلَكَ اَكْبادٌ تَحِنُّ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 458
اِلَی الْقِدِّ این درد تو را بس كه با شكم سیر بخوابی و در اطرافت افرادی گرسنه بخوابند. زهد همان زهدی است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله داشت. با اینكه پیغمبر در اواخر عمر فوق العاده قدرت داشت ولی آنقدر دلش زنده بود و اهل ایثار و گذشت بود كه آیه نازل شد: میانه روی را از دست نده.
یك وقت اصحاب دیدند وجود مقدس پیامبر موقع نماز نیامد. بعداً معلوم شد كه وقت نماز برهنه ای به منزل ایشان آمده و حضرت چیزی نداشته است جز اینكه لباس تنش را بكند و به او بدهد و به این جهت نتوانسته است به مسجد بیاید. به این می گویند زهد و انسانیت. وَ لاتَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلولَةً اِلی عُنُقِكَ وَ لاتَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلوماً مَحْسوراً [2].
رسول اكرم صلی الله علیه و آله یك نفر را می فرستد كه برایش پیراهنی بخرد. او می رود یك پیراهن نسبتاً عالی می خرد به دوازده درهم و می آید. حضرت نگاه می كنند و می گویند من به پیراهنی كمتر از این هم می توانم قناعت كنم. دومرتبه می روند و در سر راه كنیزكی را می بینند كه گریه می كند، می پرسند چرا گریه می كنی؟ دخترك جواب می دهد: پولی صاحبخانه به من داده و من آن را گم كرده ام. حضرت چهار درهم به او می دهند و روانه می شوند و بعد با هشت درهم دیگر دو پیراهن می خرند و یكی از آنها را به عریانی می دهند. در بازگشت می بینند همین كنیز نشسته و گریه می كند. حضرت سؤال می كنند چرا گریه می كنی؟ می گوید: چون خیلی دیر شده است می ترسم اگر به منزل بروم مرا كتك بزنند. می فرماید: بیا با هم برویم تا شفاعت تو را بكنم. كنیز را با خود می برد. وقتی كنیز درِ خانه را به حضرت نشان می دهد حضرت از پشت در فریاد می كند: اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَهْلَ الْبَیْتِ! عادت ایشان بود كه وقتی می خواستند وارد خانه ی كسی شوند سلام می كردند (دستور قرآن است كه بدون اجازه داخل خانه ی كسی نشوید) ، همین كاری كه ما می كنیم و یا اَللّه می گوییم. البته یا اَللّه ذكر است و چه بهتر كه در این جور مواقع اعلام مردم با یك یا اللّه باشد.
حضرت بلند سلام كرد. اهل خانه كه صدای پیغمبر را شنیدند قلبشان به تپش افتاد، می دانستند كه پیغمبر تا سه بار سلام نكند برنمی گردد. حضرت باز سلام كردند. اهل منزل جواب ندادند. مرتبه ی سوم كه حضرت سلام كردند، اهل خانه فریاد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 459
كردند: اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا رَسولَ اللّه! اُدْخُلْ اُدْخُلْ داخل شوید. فرمود: آیا اول صدای مرا نشنیدید؟ عرض كردند شنیدیم ولی خوشمان می آمد كه تكرار كنید، چون سلام شما برای خانواده ی ما بركت است. ما اگر بار اول جواب شما را می دادیم از سلامهای دوم و سوم شما محروم می شدیم. ما چون می دانستیم كه شما تا سه بار سلام می كنید، عمداً جواب سلام شما را ندادیم. حضرت وارد شدند و فرمودند: من برای شفاعتی آمده ام. اگر این كنیزك دیر آمده است مزاحمش نشوید. عرض كردند: یا رسولَ اللّه! ما به خاطر مقدم شما او را آزاد كردیم. حضرت فرمودند: خدا را شكر كه با دوازده درهم دو برهنه را پوشانیدم و یك برده را آزاده كردم [3]!
این را می گویند زاهد. این، فلسفه ی زهد واقعی اسلام است. این، زنده دلی است، انسانیت و همدردی است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 460

[1] . نهج البلاغه فیض الاسلام، نامه ی 45، صفحه ی 970.
[2] . اسراء / 29.
[3] بحارالانوار ج /16ص 214.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است