در كتاب (حقوق بشر) تألیف ابوسعیدی، صفحه 142 می گوید:
«هر یك از لاك و هوبز طرز تفكر خاصی درباره محركات و
انگیزه های انسانی داشته اند، چه، درحالی كه هوبز بیشتر به جنبه های
حیوانی انسان توجه دارد و او را اسیر و بنده ی شهوات و امیال نفسانی و
مطیع قانون زور می شمارد، لاك انسان را متصف به صفات عالیه
اخلاقی و دارای خوی و فطرت اجتماعی می داند. » .
در صفحه 151 می گوید: .
«. . . انسان هوبز تنها به سائقه غریزه راحت طلبی جسمانی جنبش و
حركت می كند، انسان لاك ندای وجدان و وظیفه را می شنود و
دست كم در برخی اوقات به دستورات آن توجه می كند. درحالی كه
انسان هوبز همیشه خودپرست است، انسان لاك برخی واقعاً و حقیقتاً
نوع پرست و انسان دوست است. »