1. اخوان المسلمین.
2. استعمار فرهنگی در كنار استعمار سیاسی و اقتصادی (ص
244) .
3. آنچه منشأ تردید در ارزش خود تمدن غرب شد (ص 245) ،
ایضاً سخنان گاندی در ارزش تمدن غرب كه فاقد معرفة النفس و
معرفة اللّه است، و عمل نیم بند بعضی سیانتیستهای خودمان كه
طرفدار معرفة اللّه و منكر معرفة النفس می باشند. ایضاً رجوع شود به
كتابهای احسان نراقی درباره ی ارزش انسانی تمدن غرب، ایضاً بحث
ارزش انسانی ماركسیسم.
4. بحث غرب و شرق و كینه دیرینه غرب از دوره ی جنگهای
صلیبی.
5. دین و سیاست و رابطه اصلاح دینی با اصلاح سیاسی (ص
جلد یك . ج1، ص: 225
130) .
6. (اقبال، معمار تجدید بنای اسلامی) ، ص 82. چرا سید جمال
توانست حركت و موج ایجاد كند و همچنین عبده و كواكبی و
خمینی؟ برای اینكه این فریاد را انعكاسی از فریاد حرا و مكه و
مدینه و مسجد كوفه یافته و از عمق فرهنگشان برمی خاست.
7. مصلح یا معترض (پروتستنت) .
8. شرایط مصلح: .
الف. عالم اسلامی و بالخصوص اسلام شناس واقعی و
قرآن شناس.
ب. آگاه اجتماعی.
ج. آگاه سیاسی.
د. ضداستبداد (آزادیخواه) .
هـ. ضداستعمار (آزادیخواه در سطح ملی) .
و. معترض و منتقد به وضع موجود.
ز. عامل و معتقد حتی به جزئیات و مستحبات.
ح. عملاً مبارز و مجاهد.
ط. خود نقاط ضعفی كه می خواهد اصلاح كند نداشته باشد.
ی. ضد خرافه بودن.
یا. اشراقی و الهامی.
یب. ادیب و هنرمند و خطیب و نویسنده.
9. پیام اقبال، ص 95: زنده شدن روح عرفان شرقی و اسلامی تا
تمدن مادی، ما را به پوچی و عبث نكشاند؛ تقویت مذهب تا بر
خویش تسلط یابیم و به آزادی حقیقی معنوی برسیم؛ علم و
تكنیك را بگیریم تا بر جهان تسلط یابیم و بر فقر و ضعف مسلط
گردیم و با تأمین معاش سبكبارتر راه معاد پیش گیریم.
10. نهضت اسلامی نهضت باز [یافتن ] خویش اسلامی است كه
سید جمال و اقبال و غیر آنها برای آن بپا خاسته بودند. پس ماهیت
نهضت ما نهضت بازگشت به اسلام اصیل است و این با ارتجاع دو
تا
جلد یك . ج1، ص: 226
است. بازگشت به مرحله غلط است اما بازگشت به اصل
حركت آفرین و انرژی زا و حقیقت منش ضروری است.
11. اقبال: شرقی، مسلمان، اندیشمند و فیلسوف، عالم،
آزادیخواه و ضد استبداد سیاسی و ضد استعمار، اشراقی، مجاهد،
هنرمند، ادیب، اسلام شناس.
12. مصلحانی كه عملاً مفسد از آب درآمدند از قبیل سِر
سیداحمدخان هندی و محمدبن عبدالوهاب و تا اندازه ای احمد
كسروی كه در آغاز مدعی اصلاح بود و سر از ادعای پیغمبری و
اهانت به ائمه شیعه درآورد.
13. راجع به سید احمد خان رجوع شود به كتاب (سهم مسلمانان
در نهضت هندوستان) ترجمه آقای خامنه ای و جزوه «نامه ای به دفاع از
اقبال و مسلم لیك» از شریعتی.
14. استعداد اسلام و فرهنگ اسلامی و فرهنگ مسلمانان برای
حركتی ضد استبدادی و استعماری، و برای ساختن چنین ملتی
مجاهد و مدافع و ایثارگر و برای نهضتی مترقی، هم از نظر فكری و
علمی و هم از نظر عملی.
15. نهضت ضد عقب ماندگی و ضد استعمار و ضد استبداد.
16. نهضت و جنبش ایران یك نهضت یك بعدی نیست كه مثلاً
ضد استبداد، ضد استعمار، طرفدار حقوق بشر، دموكراسی، ضد
تبعیضهای طبقاتی. . . [باشد، ] بلكه چندبعدی و همه جانبه است.
17. در قرون اولیه، حركتها و نهضتهایی از قبیل نهضت
اخوان الصفا نهضتی علمی و عملی بود و نهضت فارابی در جهت
تطبیق دین و فلسفه، دین و عقل یا تدین و تعقل، و نهضت اشعری
در جهت مبارزه با افراط در عقل گرایی و دفاع از سنت، و نهضت
غزالی در احیاء علوم دینی، و نهضتهای سربداران در جهت مبارزه
با مظالم حكومتها بود و برخی نهضتها مثل شعوبیه در آغاز نهضتی
اصلاح طلبانه بود و در آخر خود دچار همان بیماری شد. و نهضت
زنج، نهضت سیاه علمان، سرخ علمان باید تحلیل شود. نهضت
خرمدینان ماهیت كثیف
جلد یك . ج1، ص: 227
ارتجاعی داشت.
18. در دو قرن اخیر، هم در میان اهل تسنن و هم در میان شیعه
نهضتهایی رخ داده ولی بنا [بر] تفاوت نظام روحانی شیعه و سنی كه
روحانیت شیعه مقتدر است اما عوام زده و روحانیت سنی آزاد است
ولی نوكر حكومتها، نهضتهای شیعی عملی و ضدحكومتی بوده
مثل نهضت تنباكو، نهضت عراق، نهضت اصفهان، تبریز، مشهد و
اخیراً قم، و نهضت اهل تسنن بیشتر فكری بوده است كه از زمان
سید جمال تا عصر ما كم و بیش ادامه داشته و تنها نهضت اخوان
است كه عملی و مذهبی بوده است و كم و بیش نهضت سنوسی در
الجزایر و نهضت وهابی در حجاز و نهضت متمهدی سودانی در
سودان و نهضت قادیانی در هند و نهضتهای ضد استعماری هند.
19. نهضت اخیر و معاصر روحانیت در ایران كه مركزش فعلاً
قم است و نجف نیز به اعتبار تبعید آقای خمینی در نجف، یك
نهضت ضداستبدادی است ولی باید از حالت تك بعدی درآید. این
نهضت نیز نظیر نهضت تنباكو قدرت فراوان دارد و حكومت ایران
را مستأصل كرده است.
20. آفات نهضت: .
الف. نداشتن تز اصلاحی جامع و شعارهای جدید علاوه بر
شعارهای ضد استبداد.
ب. نفوذ اندیشه های غیراسلامی در جامه ی اسلام، از قبیل
اندیشه های ماركسیستی و غیره.
ج. كهنه گرایی و عوام زدگی كه همیشه گریبانگیر بوده است.
د. بیماری همیشگی یعنی بسنده كردن به زمین زدن حریف و
بعد به حال اول برگشتن، یعنی همان چیزی كه در عراق و در
مشروطیت پیش آمد یعنی نتیجه گیری و ثمره چینی نكردن و موقع
ثمر، كار را به دیگران واگذاشتن.
هـ. افراط در تجدد و تفریط در جمود و سنت گرایی.
21. اگر بحث نهضتهای فكری یا عملی و انقلابی اسلامی از
صدر
جلد یك . ج1، ص: 228
اسلام تاكنون مطرح شود كه البته ماهیت اسلامی ولو به حسب
ادعا داشته اند، كتاب قطوری را دربرمی گیرد از قبیل نهضتهای
انقلابی علویین كه در رأس آنها نهضت حسینی است و نهضت
فكری امام صادق علیه السلام و از قبیل نهضتهایی كه به نام مهدویت شده یا
قیامهای امر به معروف و نهی از منكر از طرف خوارج و دیگران.
بحث، مربوط به [حركت اصلاحی در] صد ساله اخیر است كه
در پی دو مشخصه رخ داد: یكی خواب و ركود طولانی سه چهار
قرنی و دیگر هجوم استعمار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی غربی كه
خواه ناخواه در میان روشنفكران مسلمان عكس العملی دفاعی و
اصلاحی به وجود می آورد.
تقریباً در صد ساله ی اخیر در همه ی كشورهای مهم اسلامی حركت
اصلاحی وجود داشته اعم از عثمانی وسیله ضیاء الكن و كشورهای
عربی از قبیل مصر، سوریه، الجزایر، تونس، مراكش و هندوستان و
ایران، با این تفاوت كه نهضتهای ایران جنبه ی ضد استبدادی داشته نه
جنبه ی ضدخرافی، عملی بوده نه نظری.
جلد یك . ج1، ص: 229