عطف به ورقه های «روح، خود واقعی و خود خیالی» و ورقه های
«فطرت» و ورقه های «تربیت و فطرت» ، اگر ما قائل به یك فطرت ذاتی یعنی
خواهش ذاتی كمال جوهری در انسان شدیم اساس خود انسان همین
خواهش است. خوداندیشندگی و خودانتخاب كنندگی و خودآفرینندگی و
حتی خودپرستندگی همه وسیله ها و ابزارهایی برای این خود است كه همان
فطرت بازگشت به اصل است. علیهذا در مسأله ی از خودبیگانگی تنها توجه به
عقل و آزادی كه انسان از اینها بیگانه نشود بدون توجه به فطرت الهی، نوعی
از خودبیگانگی است. بلی بنا بر مسلك حكما اندیشیدن غایت كمال انسان
است ولی آزاد بودن مسلّماً وسیله است نه كمال، همچنان پرستش كه
غایتش وصول است و در اینجا عرفا سخنان خاص دارند. 1
جلد یك . ج1، ص: 21