1. آیا اسلام در دعوتهایش تنها به روی خواسته های مادی تكیه
كرده است، تنها به روی خواسته های معنوی یا به روی هر دو، و بر
فرض اخیر با چه درصدی؟ (و تكیه روی امور غیرمادی دلیل بر این
است كه ماهیت جامعه و تاریخ را مادی نمی داند) .
2. آیا تاریخ را چگونه توجیه می كند؟ آیا تحولات و عزت و
ذلت ها و تقدم و تأخرها و قوّت و ضعف های گذشته را بر چه اصلی
جلد دهم . ج1، ص: 554
توجیه می كند؟ آیا همه مادی است؟
3. گروهی در دنیای عرب مدعی هستند توجیه اسلام تاریخ را
كاملاً ماركسیستی است و حق تقدم با قرآن است. قرآن تضاد طبقاتی
را منشأ تنازع و حركت تاریخ دانسته است. (علیّ الوردی كه هم
تمایلات شدید اسلامی و شیعی داشت و هم تمایلات ماركسیستی)
تعبیر غلطی
است كه دین را
صرفاً تلاش
معاش بدانیم4. اینها در این جهت با ماركسیستها تفاوت دارند كه دین در
طبقه ی محكوم و ضعیف و از میان اینها همیشه ظهور می كند، اسلام دین
توده ی مردم است، پیغمبران همه از این طبقه بوده اند. ماركسیستها
می گویند دین از طرف طبقه ی ممتاز است برای حفظ سیستم طبقاتی و
بی عدالتی ها، اینها می گویند دین از طرف توده اختراع شد برای
بهم زدن طبقات و برقراری سیستم عدالت، دین تلاش توده است در
جنگ طبقاتی، و آنها می گویند تلاش طبقه ی حاكم و برخوردار است
در جنگ طبقاتی. قدر مشترك این است كه هر دو طبقه به دین جنبه ی
طبقاتی می دهند و هر دو طبقه گرایش دینی را برای حفظ و یا كسب
منافع می دانند، یكی برای پامال كردن حقوق و دیگری برای حفظ
حقوق و به هر حال از حدود تلاش معاش تجاوز نمی كند.
به عقیده ی امثال علیّ الوردی دین در بدو ظهور منعكس كننده ی
حقوق طبقه ی مظلوم است و بعدها در دست وعاظ السلاطین و
روحانیین وابسته به حكام برعكس می شود.
5. سنت گرایی طبقه ی مترف و تجدد خواهی طبقه ی مستضعف در
منطق قرآن (آیه ی سوره ی زخرف)
6. آیا از مجموع می توان این طور نتیجه گرفت كه از نظر قرآن
همیشه محروم طرفدار عدالت است و برخوردار طرفدار تبعیض و
ظلم؟ البته نه.
7. آیا پیغمبر به این دلیل فرد انقلابی و تجدد خواه بود كه وابسته
به طبقه ی محروم بود و اگر وابسته به طبقه ی برخوردار بود محافظه كار و
سنت گرا بود؟
8. بدون شك آن كه منفعتش هم در عدالت است، بهتر و بیشتر
جلد دهم . ج1، ص: 555
اجابت می كند از آن كه از عدالت زیان می بیند، ولی نقش ایمانها،
ایده ها و انصافها و عدالت خواهی ها را نباید انكار كرد. اگر فلسفه ی
ماركسیستی درست باشد محال است كسی كه سودی در عدالت
ندارد خواهان عدالت باشد.
9. از نظر قرآن، مقام ایمان و وجدان بالاتر از اینهاست. در
داستان موسی آنچه مربوط به شخص موسی است با این فلسفه قابل
توجیه نیست، می توان گفت ریشه ی نژادی دارد ولی ریشه ی منافع
اقتصادی ندارد؛ موسی در حكم یك شاهزاده بود، قرة العین بود.
داستان رسول اكرم نیز از همین قبیل است. رسول اكرم از طبقه ی
اشراف قریش بود و در جامعه ی آن روز مخصوصاً پس از ازدواج با
خدیجه فرد بی نیازی بود.
ایضاً تاریخ پیغمبر و علی از نظر اینكه در كاخ و كوخ دو جور
فكر نكردند نیز ناقض نظریه ی ماركسیستهاست.
10. اعتراض مسیحیان كه دعوت قرآن جنبه ی مادی دارد.
جلد دهم . ج1، ص: 556