در
کتابخانه
بازدید : 554733تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand جمهوری اسلامیجمهوری اسلامی
Expand مسائل حكومتمسائل حكومت
Expand اسلام و انقلاباسلام و انقلاب
Expand ایران و اسلامایران و اسلام
Expand عظمت و انحطاط مسلمینعظمت و انحطاط مسلمین
Collapse اسلام و مقتضیات زماناسلام و مقتضیات زمان
Expand اجتهاداجتهاد
Expand امر به معروف و نهی از منكرامر به معروف و نهی از منكر
Expand بردگیبردگی
Expand تكاملتكامل
Expand تكامل اجتماعی انسان در تاریختكامل اجتماعی انسان در تاریخ
Expand جامعه و تاریخجامعه و تاریخ
Expand <span class="HFormat">فهرست ها</span>فهرست ها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. آیه ی قرآن: فأما الزبد فیذهب جفاء و أما ما ینفع الناس فیمكث فی الارض.
اصلی است در جهان آفرینش و در اجتماع انسانی به نام اصل احتیاج. آنچه در جهان و در اجتماع به وجود می آید ناشی از احتیاج است و آنچه باقی می ماند نیز از احتیاج است. هرچیزی كه مورد نیاز باشد به وجود می آید و باقی می ماند و هرچیزی كه مورد نیاز نباشد به وجود نمی آید و باقی نمی ماند.
این اصل را به دو شكل می توان تفسیر كرد. یكی اینكه احتیاج و مورد نیاز بودن هم در اصل پیدایش اشیاء مؤثر است كه اگر چیزی مورد نیاز نباشد به وجود نمی آید و قهراً در بقا نیز مادامی باقی است كه مورد نیاز است و همین كه از مورد نیاز [بودن ] افتاد محو و نابود می شود [1](البته نه به این معنی كه هر چیزی هم كه محو و نابود می شود
جلد دهم . ج1، ص: 195
به دلیل این است كه مورد نیاز نیست، زیرا گاهی چیزی به علل قسری نابود می شود) . معنی دیگر این كه اشیاء ممكن است اصل پیدایششان بنا بر اصل احتیاج به آنها نباشد، بلكه فقط قابلیت آنها و امكان ذاتی و استعدادی آنها برای پیدایش كافی است كه به وجود بیایند ولی برای بقاء آنها مورد نیاز بودن آنها شرط بقاء آنهاست. به عبارت دیگر ملایمت و سازگاری آنها با اشیاء دیگر بلكه بالاتر از سازگاری، مورد نیاز بودن آنها و رافع بودن آنها یكی از احتیاجات مجموعه ی هستی را- كه به صورت یك واحد است- شرط ادامه یافتن وجود آنهاست. در جهان هستی، یك شی ء بدون اینكه وجودش در حفظ و بقاء یك مجموعه مفید و مؤثر باشد و به عبارت دیگر مورد نیاز باشد قابل بقا و دوام نیست.
به طور كلی در قرآن كریم حق و حقیقت در نهایت امر پیروز، و باطل، پوچ و از بین رفتنی معرفی می شود. این مطلب گاهی به همین صورت پیروزی خود حق بر باطل بیان شده است، مثل: جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقاًیا: بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهقیا: فأما الزبد فیذهب جفاء و أما ما ینفع الناس فیمكث فی الارض. . . و گاهی به صورت پیروزی طرفداران حق بیان می شود، مثل این كه می فرماید: و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلین. انهم لهم المنصورون.

و ان جندنا لهم الغالبون.
این اصل، نوعی خوشبینی به نظام هستی می دهد.
2. مولوی می گوید:

هرچه رویید از پی محتاج رُست
تا بیابد طالبی چیزی كه جُست
حق تعالی كاین سماوات آفرید
از برای رفع حاجات آفرید
هركه جویا شد بیابد عاقبت
مایه اش درد است و اصل مرحمت
جلد دهم . ج1، ص: 196
هركجا دردی دوا آنجا رود
هركجا فقری نوا آنجا رود
هركجا مشكل جواب آنجا رود
هركجا پستی است آب آنجا رود
آب كم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
تا نزاید طفلك نازك گلو
كی روان گردد ز پستان شیر او
3. ما در ورقه های الاسلام یعلو و لا یعلی علیه [2] گفتیم كه سه معنی می توان برای او ذكر كرد. یكی آنچه فقها گفته اند كه انشاء دانسته، از آن استفاده ی حكم تكلیفی و وضعی كرده اند. دیگر اینكه اِخبار است. اخبار از چه؟ آیا اخبار از یك واقعیت در مرحله ی عقل و استدلال و حجت، یعنی اینكه حجت و استدلال و منطق اسلام همواره پیروز است، هرچند در عمل و واقعیت مغلوب باشد؟ یا اینكه در جنگ تنازع بقا كه میان عوامل مختلف اجتماعی هست، در نهایت پیروز است و پشتیبان پیروزی او و بقاء او و ادامه ی او اصل نیاز و رفع احتیاجات و هماهنگی با احتیاجات است كه: هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین كله ولو كره المشركون، به عبارت دیگر در تصادمها و تضادهای اجتماعی ناجح و موفق است؟ ما جانب احتمال دوم را ترجیح دادیم.
4. اسلام شخصیت خود را در پاسخگویی به نیازها و در حل مشكلات جهان دیروز و امروز ثابت كرده است. امروز همه ی سخن در این است كه چه عقیده و مرامی و چه آیین و مسلكی جوابگوی حل مشكلات امروز بشر است و این كه چه نیازهایی هست؟
البته باز سخن در این نیست كه چه میلها و رغبتها و عطشهای
جلد دهم . ج1، ص: 197
كاذب كه غالباً به صورت تمایل به عصیان و سنت شكنی و قطع رابطه با گذشته است و یك دنیا تحیر و سرگردانی نتیجه می دهد، ظاهر می شود. اسلام نیامده است تا عطشهای كاذب به اصطلاح نسل امروز را فرونشاند، بلكه خود اینها انواعی بیماری است كه باز اسلام است كه به این بیماریها شفا می بخشد.
دو نوع احتیاج
5. احتیاجات گاهی به این صورت است كه جهان و اجتماع بیمار است و غده های چركینی آن را رنج می دهد و نیاز دارد به یك نشتر كه غده ها را پاره كند و آرامشی نسبی به بیمار ببخشد، آنچنان كه كمونیسم كرد، و گاهی علاوه بر آن نیازمند این است كه پس از نشتر بخیه و پانسمان كند و صحت و سلامت كامل به آن ببخشد. اسلام در گذشته، هم نشتر به جامعه ی گرفتار غده های چركین زد و هم این كه اصلاح و پانسمان كرد.
6. قانون تنازع بقا همان طوری كه در میان جانداران هست در میان مرامها و مسلكها و آیینها نیز هست، و همان طوری كه در آنجا اصل بقاء اصلح حكمفرماست و آن كه بیشتر و بهتر رافع نیازهاست باقی می ماند، در اینجا نیز چنین است.
اصل بقاء مفید و عدم بقاء غیرمفید یك مطلب است كه بهترین مثالش در اعضای جانداران در زیست شناسی است و بقاء متاعهای مفید در اقتصاد است، از قبیل جواهر و سنگها و فلزهای قیمتی. و اما اصل بقاء اصلح در زمینه ی تنازع بقاء است. آیه یفأما الزبد فیذهب جفاء و أما ما ینفع الناس فیمكث فی الارضناظر به اصل بقاء مفید و نافع است و آیه یو لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر ان الارض یرثها عبادی الصالحون ناظر به بقاء اصلح است، همچنین آیه یان الارض للّه یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین.
7. سخن شبلی شمیّل در مقاله ی «القرآن و العمران» .
8. آیه یان هذا القرآن یهدی للّتی هی أقوم.
جلد دهم . ج1، ص: 198
خاصیت انطباق اسلام و زمان
9. یكی از مشكلات این است كه یك چیزی هم دین باشد- و دین، با ثبات و یكنواختی و توجه به گذشته توأم است- در عین حال با نیازهای دنیای نو منطبق باشد. این خصوصیت مختص اسلام است، همان طوری كه برنارد شاو گواهی می دهد. این خود یكی از جهاتی است كه نیاز جهان امروز را به اسلام روشن می كند.
نیاز به دین و هماهنگی نیازها
جهان امروز اولاً به خود دین احساس نیاز می كند همان طوری كه در مقاله ی «دین در جهان معاصر» می خوانید. ثانیاً به دینی احساس نیاز می كند كه با نیازهای دیگر هماهنگی داشته باشد، با سایر خواسته های طبیعی و غریزی هماهنگی داشته باشد و با نیازهای نوی كه در دنیای نو پیدا می شود هماهنگی داشته باشد، رابطه ی انسان را با عقل و علم محكمتر كند، با تمدن نیز.
امروز و دیروز
10. در دنیای گذشته دین را بیشتر با تعصب می پذیرفتند نه از روی تعقل و احساس نیاز، ولی امروز روی احساس نیاز می پذیرند.
ناسزای مؤدبانه به اسلام
11. مسئله ای كه به نام تفكیك دین از سیاست عنوان می شود، عنوان محترمانه ای است، ناسزای مؤدبانه ای است به اسلام كه جوابگوی نیازهای جهان امروز نیست و اول بار این را تركها با الهام از فرنگیها عنوان كردند.
شكست مثالیگری اروپا
12. اسلام بینشهای نو را می پذیرد و هدایت می كند. یكی از مقدمات و علل و زمینه های امیدبخش برای اسلام، شكست ادعاهای نوی است كه به نام تازه ترین آفریده های اندیشه های انسان عرضه می شود؛ به طور كلی شكست چیزهایی كه به صورت فلسفه، افكار نو، كمونیسم، سوسیالیسم و غیره [مطرح شده و] دومرتبه چشمها را متوجه دین كرده است.
توأم بودن دین و دنیا در اسلام
13. توأم بودن دین و دنیا، جسم و روح، ماده و معنی، فرد و اجتماع در اسلام واضح تر از این است كه قابل تأویل و توجیه باشد.

انكار اسلام، برای اسلام از این ناسزاهای مؤدبانه به نام تفكیك دین از سیاست قابل تحمل تر است.
جلد دهم . ج1، ص: 199
عصر ما عصر نفاق و فاصله ی دل و زبان است. رجوع شود به ورقه های نفاق در عصر حاضر و ورقه های بردگی بعد از الغاء بردگی
14. عصر ما عصر نفاق، عصر فاصله میان دل و زبان، ظاهر و باطن، ادعا و عمل، و گفتار و كردار است. هیچ زمانی اینقدر فاصله وجود نداشته است. گاهی از فاصله ی طبقاتی بحث می شود كه چرا در یك گوشه از دنیا مردم دسته دسته از گرسنگی می میرند و در گوشه ی دیگر دنیا برای سگهایشان میلیونها دلار وصیت می كنند. از این بالاتر فاصله میان دل و زبان است.
آیا هیچ زمانی مثل امروز كلمات مقدس بشریت از قبیل صلح و اخلاق و برادری و برابری و مساوات و آزادی و عدالت به اندازه ی امروز ملعبه قرار گرفته است؟ آیا هیچ زمانی باطنهایی یزیدی در لباس بایزیدی ظاهر شده اند؟ بمب بر سر مردم بی گناه می ریزند و می گویند تصمیم داریم از آزادی دفاع بكنیم. از گوشه های دنیا حركت می كنند و میلیونها مردم را از سرزمین خودشان آواره می كنند و آنگاه خود همانها ادعای مظلومیت می كنند.
15. در مجله ی نگین، شماره ی 38، مورخه ی تیرماه 47، مقاله ای تحت عنوان «دین و دنیا» صفحه ی 71 می نویسد:
طرد اسلام به خاطر سرمایه داری
لادینان ترك و تجددخواهان عرب در عین سكوت، بر یك فكر همداستان بودند كه دین اسلام به سبب قواعدی كه برای زندگی فردی و اجتماعی پیروان خود آورده و هم بر اثر موازینی كه برای تفكر و داوری درباره ی نیك و بد كارهای دنیایی وضع كرده، با تحرك و پیشرفت اجتماعی، خاصه با نظام سرمایه داری كه به ظاهر روشن ترین مظهر پیشرفتگی و نیرومندی غرب است تعارض دارد.
حكومت پول در عصر جدید به عنوان عكس العملی در برابر كلیسا
16. ایضاً صفحه ی 71:
جلد دهم . ج1، ص: 200
به عقیده ی وبر مهمترین وجه امتیاز تمدن كنونی از تمدن قرون وسطایی، روش مردم در برابر پول و پول درآوردن است. در قرون وسطی عامه ی مردم اروپا پول را به چشم حقارت می نگریستند و پولداران و صرافان را در زمره ی مردم پست می شمردند، روحانیان رباخواری را به هر شكل و به هر اندازه نهی و منع می كردند. . . امروزه این وضع از بیخ و بن تغییر كرده است. به نظر وبر پول درآوردن هدف اصلی تمدن عصر ما به شمار می رود.
فرانكلین به استفاده و مصرف كار ندارد، به خود پول توصیه می كند
بنیامین فرانكلین در عبارت پندآمیز معروف خود چنین گفته است: «به یاددار كه وقت طلاست. كسی كه می تواند هر روز ده شیلینگ از كار خود درآورد ولی نیمی از روز را به پرسه زدن یا لمیدن در اتاقش بگذراند حتی اگر شش پنس یعنی یك بیستم از آن ده شلینگ را صرف تفریح خود كرده باشد، تنها به این مبلغ زیان نكرده بلكه علاوه بر آن از پنج شلینگ چشم پوشیده یا بهتر بگوییم آن را به دور انداخته است. كسی كه پنج شلینگ از پولش را هدر بدهد همه ی چیزهایی را كه می توان با آن تولید كرد، یعنی دسته دسته لیره های استرلینگ را به هدر می دهد. » در این عبارت، فرانكلین به موارد استفاده و مصرف پول كاری ندارد، بلكه مقصود او پول درآوردن به عنوان یك حرفه و یك وظیفه و هدف است.
ریاضت و سختكوشی
در پروتستان به تقلید از اسلام، معاملات و كار وظیفه و مقدس و عبادت شناخته شد
17. ص 72:
خصوصیت دیگر سرمایه داری معاصر، از صفات فداكاری و نظم و پركاری و پرهیز از لذت جویی یا هرزه گری بنیادگذاران آن برمی خیزد كه وبر همه ی آنها را تحت عنوان ریاضت یا سختكوشی خلاصه می كند.
جلد دهم . ج1، ص: 201
18. ص 72:
نزد پروتستانها كسب و كار برای هركس وظیفه ای مذهبی به شمار می آید (البته این فكر از اسلام گرفته شده است) [3]. این عقیده ی لوتر تحول بزرگی در قضاوت مسیحیان راجع به سوداگری پدید آورد، زیرا تا آن زمان مذهب كاتولیك به ایشان آموخته بود كه عبادات و معاملات به دو دنیای مختلف تعلق دارد و اشتغال به هریك مستلزم چشم پوشی از دیگری است. . .
ارزش فرد در پروتستان
جنبه ی دیگر تعلیمات پروتستانها ارزش فرد بود كه از مخالفت ایشان با هرگونه میانجی میان خالق و مخلوق منتج می شد، زیرا وقتی كه می گفتند هر انسانی می تواند [یا] باید بی حضور غیر با آفریدگار خود خلوت كند در حقیقت ارزش مقام انسان را بالا می بردند.
19. ایضاً ص 72:
دخالت عقل در ایمان
بعلاوه چون كار و كسب فریضه ای الهی به شمار می آمد، لازم بود كه همواره بر طبق موازین عقل انجام گیرد و از هرگونه سوداگری بیهوده و اتلاف منابع طبیعی پرهیز شود.
20. ایضاً ص 72:
اگر بخواهیم مختصات روانی سرمایه داری جدید را بشناسیم باید معتقد شویم كه عواملی عمیق تر از امور اقتصادی كه با خصال معنوی و آرمان خواهانه ی انسان ارتباط دارد، موجد این انگیزه بوده است.

جلد دهم . ج1، ص: 202
در شماره ی 39 این مجله، صفحه ی 7، دنباله ی مقاله ی شماره ی پیش می گوید:
سه شرط كه سیدجمال برای سعادت امم عنوان كرده است
سید جمال الدین اسدآبادی در رساله ی نیچریه سه شرطی را كه به گفته ی او موجب عروج امم بر مدارج كمالات است بدین گونه برمی شمارد: نخست ضرورت پاك بودن لوح عقول از كدورت خرافات، دوم ضرورت بزرگداشت شخصیت انسانی تا آنكه هركس خود را به غیر از رتبه ی نبوت- كه رتبه ای الهی است- سزاوار جمیع پایه ها و رتبه های افراد انسان بداند، سوم ضرورت استوار كردن پایه ی ایمان دینی بر پایه ی عقل و دلیل و پرهیز از عقاید تقلیدی.
21. ص 7 می گوید:
سه بدعت یا سه گرایشی كه در مسیحیت پیدا شد
سه بدعت عمده ای كه در اصول فكری مسیحیان (به وسیله ی لوتر و غیره) [4]پیدا شد، علت ترقی اروپاییان شد: منع هرگونه واسطه میان خالق و مخلوق، دخالت عقل در ایمان، كوشش برای بهبود معاش.
واضح است كه هر سه بدعت از اسلام اقتباس شده است و این است معنی سخن ما كه در مقدمه ی كتاب محمد خاتم پیامبران گفتیم كه دست برداشتن اروپا از مذهب خود به صورت گرایش به ارزشهای اسلامی انجام یافته است.
22. ایضاً در ص 7 می گوید:

جلد دهم . ج1، ص: 203
اسلام آموزنده ی تعقل، سختكوشی و پاسدار شخصیت و شرف انسانی است
رودنسون، استاد جامعه شناس و شرق شناس فرانسوی در سوربن در كتاب اسلام و سرمایه داری اسلام را از این تهمت پاك می داند كه مشوق درماندگی و نادانی و فقر بوده است.

اسلام آموزنده ی تعقل و سختكوشی و پاسدار شخصیت و شرف انسان و راهنمای او به اصلاح زندگی مادی علاوه بر زندگی معنوی خویش است.
23. ص 7:
كفر از نظر قرآن نوعی ارتجاع است
در قرآن لغت «عقل» پنجاه بار به كار رفته و سیزده بار در پایان هر استدلال عبارت أفلا تعقلون، تكرار شده است (رجوع شود به المعجم المفهرس) [5]. كافران مانند مرتجعانِ همه ی قرنها كسانی هستند كه پیام محمد را به میزان عقل نمی سنجند، بلكه شیوه ی كهن گذشتگان را حقیقت كامل می پندارند.
طرز تخطئه ی قرآنْ كافران را، راستی عجیب است. ما خیال می كنیم از مختصات روشنفكری در عصر جدید این است كه چماق تخطئه، تحمیق و رمی به ارتجاع و كهنه پرستی باشد، در صورتی كه این ابتكار و اختراع قرآن است.
24. ص 7:
تقدس اخلاقی حرفه ها
به عقیده ی تونی اعتقاد به منشأ الهی و تقدس اخلاقی حرفه ها بود كه باعث شد تا پروتستانها كار بازرگانی و سوداگری را جدی بگیرند.

جلد دهم . ج1، ص: 204
25. ص 7:
اسلام دین عمل و جهاد و دلیری است
اسلام دین عمل (سختكوشی) نیز هست و پیروان خود را به جهاد و دلیری و سرسختی در برابر دشمن فرمان می دهد و از مؤمنان چشم دارد كه كوشا و پیكارجو و مؤثر در تحولات جامعه ی خود باشند. مگر زندگی پیامبر اسلام، خود سراسر كوشش و پیكار و ایمان به توفیق الهی نبود؟
26. ایضاً ص 7:
اسلام و بازرگانی
رودنسون توجه اسلام را به بازرگانی گواه دیگری بر سازگاری آن با ترقی مادی می داند. . . اسلام سوداگری را كاری پر ارج می داند و فقط نیرنگ و بهره كشی و خاصه رباخواری را نهی می كند و به مسلمانان می گوید كه نصیب خود را از دنیا فراموش نكنند.
27. ص 7:
مسلمانان قبل از اروپاییان قانون مدوّن داشتند
مسلمانان از آغاز تاریخ خود قوانین جامع (فقه) و مدوّن به شكل شریعت اسلامی داشته اند و حال آنكه اروپاییان فقط پس از قرون وسطی به حقوق رم روی آوردند.
28. ص 69:
نیروی تحرك در اسلام
تعالیم اسلام بالقوه انگیزه ی جنبش و تكاپو و پیكار انسان در راه بهبود زندگی خویش بوده است.
جلد دهم . ج1، ص: 205
29. ص 69:
رودنسون می گوید: ملتهای مسلمان تاكنون هیچ گاه اسلام را به شكل ساده و حقیقی خود به كار نبسته اند.
30. در مقدمه ی خاتم پیامبران گفتیم هر چیزی جز ایمان ابزاری است در دست بشر و اما ایمان حیات تازه ای به روح می دهد. . . در مقابل قدرت علمی و فنی بشر فقط یك دژ تسخیرناپذیر وجود دارد كه از همه خطرناكتر است. . . بشر امروز دردمندانه می نالد. از چه می نالد؟ قدرت علمی و ادبی بشر امروز، كاری كه كرده توانسته پوششی آراسته بر روی مكنونات زشت و كریه او بیندازد.
تناقض در عصر ما
31. تناقض در عصر امروز: حقوق بشر از یك طرف، ناسیونالیسم و ملیت پرستی با همه ی تعصبات. . .
32. عدم قدرت اجرایی اعلامیه ها و قطعنامه های حقوق بشر
چیزی كه در نظام آفرینش محكوم چیز دیگر آفریده شده، به زور اعلامیه و فلسفه نمی توان آن را حاكم قرار داد.
33. ما اكنون در جهانی زندگی می كنیم كه چیزهایی كه در نظام آفرینش محكوم طبیعت بشر است توسعه [یافته ] و چیزهایی كه حاكم بر اوست ناتوان مانده است. بشر محیط اطراف خود را و ابزارهای وصول به هدفهای خود را عوض كرده است بدون آنكه خودش را و هدفهایش را عوض كند.
مادر نیازها
این است مشكل امروز، نیاز اصلی امروز كه مادر همه ی نیازهای جهان امروز است.
اقبال می گوید:
سه نیازی كه اقبال می گوید
بشریت امروز به سه چیز نیازمند است: تفسیری روحانی از جهان، آزادی معنوی، اصولی اساسی دارای تأثیر جهانی كه
جلد دهم . ج1، ص: 206
تكامل اجتماع بشری را بر مبنای روحانی توجیه كند و به زندگی ظاهری او رنگ باطنی بدهد. . . مثالیگری اروپا هرگز به صورت عامل زنده ای در حیات او نیامده است (فلسفه ها شكست خورده است) [6]. تجربه نشان می دهد كه هرگز حقیقتی كه از راه عقل محض به دست آید نمی تواند آن حرارت اعتقاد زنده ای را داشته باشد كه تنها به الهام شخصی حاصل می شود.
می گوید:
نتیجه ی مثالیگری اروپا منِ سرگردانی است كه در میان دموكراسیهای ناسازگار با یكدیگر به جستجوی خود می پردازد كه كار منحصر آنها بهره كشی از درویشان به سود توانگران است. سخن مرا باور كنید كه اروپای امروز بزرگترین مانع در راه پیشرفت اخلاق بشری است.
سخن نهرو، سخن برنارد شاو.
قرآن در آیات زیبا و دلنشین خود سه چیز را به عنوان نیازمندیهای اساسی و اصلی بشر ذكر می كند:
الف. ایمان به «اللّه» یا تفسیری روحانی از جهان
ب. ایمان به رسول و رسالت او، یعنی ایمان به تعلیماتی كه تكامل اجتماع را بر مبنای روحانی توجیه كند و به زندگی صوری رنگ معنوی و باطنی بدهد.
ج. جهاد به مال و نفس در راه خدا یا آزادی معنوی: هل أدلّكم علی تجارة تنجیكم من عذاب الیم. تؤمنون باللّه و رسوله و تجاهدون فی سبیل اللّه بأموالكم و انفسكم- سورة الصف، آیه ی 10 و 11.

جلد دهم . ج1، ص: 207
در میان مكتبها و مسلكها و آیینها و دینها تنها اسلام است كه به این سه نیاز پاسخ صحیح می دهد.
اسلام غرامت اشتباه كلیسا را می پردازد.

34. خواند مزّمّل نبی را زین سبب
كه برون آی از گلیم ای بوالهرب
سرمكش اندر گلیم و رو مپوش
كه جهان جسمی است سرگردان، تو هوش
هین قم اللیل كه شمعی ای همام
شمع دائم شب بود اندر قیام
بی فروغت روز روشن هم شب است
بی پناهت شیر اسیر ارنب است
باش كشتیبان در آن بحر صفا
كه تو نوح ثانیی ای مصطفی
خیز و بنگر كاروان ره زده
غول، كشتیبان این بحر آمده
خضر وقتی، غوث هر كشتی تویی
همچو روح اللّه مكن تنها روی
نی تو گفتی قائد اعمی به راه
صد ثواب و اجر یابد از اله
هركه او چل گام كوری را كشد
گشت آمرزیده و یابد رشد
پس بكش تو زین جهان بی قرار
جوق كوران را قطار اندر قطار
35. عطف به نمره. . . راجع به تفاوت علم و دین و اینكه علم در سطح مسائل محكوم طبیعت انسان حكومت می كند و دین در سطح مسائل حاكم بر طبیعت. رجوع شود به ورقه ی دین و جهت یابی- تفاوت علم و دین. در آنجا گفته ایم كه دین در واقع حس جهت یابی
جلد دهم . ج1، ص: 208
است. دین جهت را مشخص می كند و علم راه سیر به سوی آن جهت را و وسایل سیر و حركت را مشخص و فراهم می كند.
خلاصه:
1. فأما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمكث فی الارض
اصل نیاز
2. بحثی در اینكه در این جهان چیزی كه وجودش مورد نیاز نباشد و به حال سایر اشیاء مفید نباشد قابل بقا نیست. اصل احتیاج در زیست شناسی، ایضاً این اصل در اقتصاد.
الاسلام یعلو و لا یعلی علیه
3. این قاعده در پدیده های اجتماعی نیز جاری است. حدیثی است كه: الاسلام یعلو و لا یعلی علیه. این حدیث به عقیده ی ما ناظر است به قدرت اسلام بر حل مشكلات بشر در همه ی عصرها و دوره ها.
چرا بشر به دین احتیاج دارد؟
4. بشر به دین احتیاج دارد. هیچ چیزی از علم و عقل و قانون و صنعت جای دین را نمی گیرد، چون بسیاری از مشكلات و عمده ترین مشكلات از وجود خود بشر برمی خیزد و وجود بشر از نظر علم و فن دژ تسخیرناپذیری است.
عصر ما عصر نفاق است
به همین دلیل عصر ما عصر نفاق، دورویی، فاصله ی دل و زبان، ظاهر و باطن، و ادعا و عمل است، عصر تظاهر به بایزیدی و در درون یزیدی است.
شكست ایدئولوژیهای مادی
به قول اقبال (نقل به معنی) از ص 203 [كتاب احیای فكر دینی ] :
مثالیگری اروپا هرگز به صورت عامل زنده ای در حیات او در نیامده است، به صورت عامل حیات و سعادت توده ها درنیامده است، خاصیت تحریك و تخریب داشته است بدون آنكه خاصیت سعادت بخشی برای توده ها داشته باشد. تجربه نشان داده است كه آنچه از راه عقل محض به دست آید. . .
شكست ایدئولوژیهایی كه از راه عقل محض یعنی از مرحله ی
جلد دهم . ج1، ص: 209
مسائلی كه محكوم طبیعت بشر است [پیدا شده است ] منجر به این می شود كه برویم به سراغ ایدئولوژیهایی كه از سطح مسائل حاكم بر طبیعت بشری پیدا شده باشد. آن، ایمان است، از نوع ایمانی كه پیامبران عرضه داشته اند.
اما دینی كه روشن و قطعی باشد و با سایر نیازها هماهنگی داشته باشد
اما اولین شرطش جامعیت و هماهنگی با همه ی نیازهای بشریت است.
در اسلام این هماهنگی به نحو كامل نمودار است. اسلام دین ارزش فرد است، دین عقل است، دین تقدس اخلاقی حرفه و دین سختكوشی و عمل و دلیری است.
در قرآن سه چیز به عنوان مبرم ترین نیازها بیان شده است. برای این سه خاصیت رجوع شود به مقاله ی «دین و دنیا» در مجله ی نگین شماره ی 38 و 39.
سه نیازی كه در قرآن است و اقبال توضیح می دهد
اسلام دینی است كه اولاً دین عقل، دین تكامل است، دین احترام به حقوق و جهاد در راه احقاق حقوق است؛ دین آزادی، دموكراسی، مساوات، عمل، عدالت است.
بشر به این مسائل از هر چیز دیگر بیشتر نیاز دارد. بشر به تفسیر روحانی از جهان، آزادی معنوی و به اینكه تمام زندگی ظاهری اش در عین اینكه با رونق باشد رنگ باطنی داشته باشد، نیازمند است.
اسلام غرامت اشتباه كلیسا را از یك طرف، سوء تعبیر مفسرین خود را از طرف دیگر می پردازد.
حقیقت این است كه در برخورد اسلام و مسیحیت، مسیحیت توجه به دنیا را از اسلام گرفت بدون آنكه بتواند در راهی كه اسلام تعیین كرده است راهبری كند. امروز عقیده ی بسیاری این است كه تمدن جدید اروپا مولود ظهور مذهب پروتستان است به صورت انشعابی از مسیحیت، و پروتستان سخت از اسلام متأثر است یعنی گرایش مسیحیت است به اسلام، زیرا مسئله ی ارزش فرد، ورود عقل در حریم دین، توجه به امر معاش و عبادت بودن كار را از اسلام
جلد دهم . ج1، ص: 210
گرفت، ولی بعد به صورت كاپیتالیسم درآمد كه پول اساساً معبود قرار گرفت.

[1] به عبارت دیگر- كه در حركت طبعی و قسری گفته ایم- حركات طبعی قابلیت بقاو دوام دارد برخلاف حركت قسری. چیزی كه هست امور مورد نیاز به فرض از بین رفتن، دو مرتبه به وجود می آیند.
[2] [این مقاله در كتاب پنج مقاله به چاپ رسیده است. ]
[3] [عبارت داخل پرانتز از استاد شهید است. ]
[4] [عبارت داخل پرانتز از استاد شهید است. ]
[5] [عبارت داخل پرانتز از استاد شهید است. ]
[6] [عبارت داخل پرانتز از استاد شهید است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است