در
کتابخانه
بازدید : 554636تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand جمهوری اسلامیجمهوری اسلامی
Expand مسائل حكومتمسائل حكومت
Expand اسلام و انقلاباسلام و انقلاب
Expand ایران و اسلامایران و اسلام
Expand عظمت و انحطاط مسلمینعظمت و انحطاط مسلمین
Collapse اسلام و مقتضیات زماناسلام و مقتضیات زمان
Expand اجتهاداجتهاد
Expand امر به معروف و نهی از منكرامر به معروف و نهی از منكر
Expand بردگیبردگی
Expand تكاملتكامل
Expand تكامل اجتماعی انسان در تاریختكامل اجتماعی انسان در تاریخ
Expand جامعه و تاریخجامعه و تاریخ
Expand <span class="HFormat">فهرست ها</span>فهرست ها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
سخن نهرو راجع به رابطه ی دین و جمود- نگاهی به تاریخ جهان جلد 1، ص 249 و 250 و 464
و به جلد 20 تاریخ تمدن ویل دورانت، ص 35- 79، تحت عنوان «نبوغ اسلام»
رجوع شودبه جلد دوم تاریخ اجتماعی ایران تألیف مرتضی راوندی، ص 558.
جلد دهم . ج1، ص: 138
1. لازمه ی جمود توقف است و لازمه ی جهالت انحراف. اجتهاد نیروی محرك است به قول اقبال، و به عقیده ی من، هم محرك است و هم هدایت كن؛ هم نقش موتور را دارد و هم نقش رل را.
2. مثالهای متناسب با این مسجد: مسئله ی ولاء كفار و تشبه به آنها، مسئله ی تعظیم شعایر و استیلها، مسئله ی لباس و شخصیت. رجوع شود به نمره ی 19.
3. جامد تابع اسلاف است و جاهل علاقه مند به نو، مثال مرد دو مو.
4. هدف و راه یكی است، وسیله مختلف می شود.
5. مجازاتهای نصاب دار و مجازاتهای بی نصاب، همچنین است مالیاتهای نصاب دار و نصاب ندار
6. احكام اصلی به منزله ی روح و زیربنا و احكام فرعی روبنا هستند.
7. مثال خضاب نكردن مولی ، سبق و رمایه، خرید و فروش خون
8. قرآن هم به «صراط مستقیم» تعبیر می كند.
9. از نظر زندگی و بشر هدف و راه همواره ثابت است و وسیله متغیر، و از نظر دین برخی احكام جامه ای است كه به تن حكم دیگر پوشیده شده است، مثال اقتعاط، نه حكم اصلی و اساسی. مجتهد باید راه و هدف بشر را بشناسد و هم تن و جامه را.
10. شاخصهای اسلامی به شكلی است كه از طرفی ما را در راه تكامل زندگی به حركت می آورد و از طرفی ما را از مسیرهای انحرافی باز می دارد.
11. داستان طبیب جراح آدمكش ولی با جرأت و شهامت و موضوع اینكه دنیا نمی پسندد كه دست دزد را ببرند، این عمل غیر انسانی است.
12. كار اجتهاد از نظر دین بیشتر دو چیز است: تشخیص اهم و مهم (مثال به حدیث مرارة) و دیگر تشخیص روح و تن یا تن و
جلد دهم . ج1، ص: 139
لباس احكام.
13. اهم و مهم
14. زندگی اجتماعی احتیاج دارد به مناسبات تولیدی، مبادله، قانون، حكومت، وسایل و ابزار.
15. داستان حكمیت و جمود خوارج، جمود اخباریین، جمود مشروطیت، مسئله ی تترّس كفار به مسلمین
16. مثال خط و حروف: برای اسلام حروف معمول عربی و حروف لاتین فرق نمی كند، ولی مطلب دیگری است و آن اینكه این كار چه اندازه ما را از معارف و فرهنگ عمیق و سابقه دار خود ما بیگانه می كند.
اسم گذاری نیز همین طور است. اسمهای بالخصوصی اسلام ندارد ولی حفظ آثار گذشتگان لازم است. چرا خیابانها را به نام. . . [1]
17. پدیده متغیر است نه قانون.
18. عوامل مستقیم سعادت بشر ثابت است، آنچه متغیر است عامل عامل است. رجوع شود به جزوه ی سعادت.
19. عطف به نمره ی 2، مثال به علم كه وجوب و عدم وجوب و درجه ی اهمیت آن فرق می كند.
20. تبلیغ و ارشاد و امر به معروف و نهی از منكر و وسایلی كه باید به كار برده شود
21. اسلام بعضی چیزها را در شكل معین خواسته نه اثر را، بعضی جاها اثر و نتیجه را خواسته است.
22. انطباق با زمان نه آرایش و پیرایش است و نه نسخ.
23. جمود و جهالت دو بلای خطرناك و دو بیماری مهلك و فلج كننده
24. ما درباره ی دین باید از جمود و درباره ی زمان از جهالت خارج شویم تا هماهنگی دین و زمان را به خوبی درك كنیم.

جلد دهم . ج1، ص: 140
25. زمان متشابه الاجزاء است ولی عواملی كه در زمان به انسانها احاطه می كند مختلف می شود. زمان و مكان با هم از این جهت فرق نمی كنند كه هم باید با محیط مكانی خو گرفت و هم باید محیط را با خود سازگار كرد و آن را ساخت. چرا با مقتضیات مكان گفته نمی شود باید بوقلمونی شد. [در] آداب زمان و آداب مكان آزادی مطلق است مثل دست و قاشق، صندلی و زمین.
26. لازمه ی شخصیت ثابت اخلاقی این است كه انسان تابع محیط زمانی و مكانی نباشد، مثال به شكل ظرف.
27. رجوع به نمره ی 32 و 39، شرایط اجتماعی و اقتصادی، مثال به هنرها و چرخ نخ ریسی، اطلاعات اقتصادی در تجارت و كشاورزی. رجوع شود به زمان و مقتضیات آن، تشبیه به ادوار زندگی طفل
28. تفاوت حیوانات اجتماعی و انسان كه فرزند بالغ و رشید جهان است و به همین دلیل این تغییرات معصوم نمی باشند. رجوع به ورقه های زمان و مقتضیات آن نمره ی 15، فلسفه ی تضاد و مبارزه ی نو و كهنه و لزوم هدایت و رهبری آن.
29. طبع و هوس نوخواهی و تجدد تا چه اندازه باید اشباع شود؟ آیا تا این حد كه زن نو كن های خواجه هر نو بهار؟ مثنوی می گوید: هر زمان نو صورتی و نو جمال- تا ز نو دیدن فرو میرد ملال، سخن نو آر كه نو را. . . ، عارفان در دمی دو عید كنند- عنكبوتان مگس قدید كنند
30. گاهی به كشته گشتن و گاهی به كشتن است.
31. فلسفه ی تضاد و مبارزه ی نو و كهنه و لزوم هدایت آن نه اینكه خود. . . [2]
32. تغییراتی كه مولود حس پول پرستی عده ای و هوس تجدد طلبی و مدپرستی و تقلید كوركورانه ی عده ی دیگر است. بعضی
جلد دهم . ج1، ص: 141
تغییرات مولود احساسات جاه طلبانه ی افراد قدرتمند است و گاهی مولود شكفتن استعداد علمی بشر است.
33. اخلاق ثابت و آداب مختلف- ورقه های زمان
34. انسان مدار معین دارد.
35. تفاوت اخلاق و هنر كه اولی ثابت و دومی متغیر [است. ]
36. تأثیر عوامل برتری طلبی، جنسی، اخلاقی، مذهبی، علمی و عقلانی در حركت دادن چرخهای عظیم تاریخ
37. یك دسته هر نوی را به هوس تلقی می كنند و عده ی دیگر هر تازه ای را در حال رشد و توسعه و بجا می دانند و هر قدیمی را كهنه و فرسوده شدنی.
38. ریشه ی این كه مقتضیات زمان برای انسان تغییر می كند نه برای حیوان، آزادی و رشد انسان است.
39. عطف به نمره ی 27 و 32، گاهی علت عرضه شدن چیزی در بازار، تمایلات شهوانی یك ستاره ی سینما و تقلید یك عده احمق است یا یك عده پول پرست، یا تمایلات جاه طلبی یا هوس نو خواستن یك زن، و گاهی مولود مساعی خیرخواهان و دانشمندان است. تحولات قسم اول راه بشر را منحرف می كند، دوم برعكس.
40. مقایسه با حیوانات اجتماعی
41. یك دسته دسته ی دیگر را متهم كرده، به باد ناسزا می گیرد كه مرتجع، كوته فكر، جامد، تاریك مغز، كهنه پرست؛ دسته ی دیگر به آنها می گوید منحرف، فاسد، بی بند و بار، حیوان.
42. ساختن اسلحه و بمب اتم و فریاد فرزانگان به لزوم تحریم آن. همچنین است مد سازی مد سازان و هروئین سازی. [اینها محصول ] علمِ مقهور است نه علم آزاد.
43. ارزش قوه ی نقادی در عموم نسبت به تغییرات زمان، اما نقادی به مفهوم واقعی
44. قانون منع صدور یا ورود كالای بخصوصی در موقع معین یا اعزام محصل به خارج، از حوائج ضروری است.
جلد دهم . ج1، ص: 142
45. اشتباه كسی كه خیال می كند چون عهد، عهد اتم است پس باید ایستاده ادرار كند و تطهیر نكند
46. نظریه ی راسل راجع به علت عفاف و غیرت، لزوم پدر، سه چیز بود و هر سه از میان رفته است: اطمینان پدری، عقاید مرتاضانه راجع به خبیث بودن عشق، لزوم رعایت میل پدر به خاطر انفاق بر فرزند.
47. پاره ای مبارزات مبارزه در راه حریت عقل است. آنجا كه قوه ی فكر و ابتكار اسیر خیالات و هوا و هوس ها می شود باید این اسیر زندانی را، این علم مقهور طمع و عقل مقهور شهوت را نجات داد.
48. جلوگیری از آبستنی اگر مطلقاً ممنوع بود خلاف مقتضای زمان بود ولی اسلام صورتی را مجاز می شمارد.
49. ما در اینجا نمی توانیم راجع به نسبیت اخلاق بحث كنیم.
50. به یك عده می گویی آشپزخونه پارتی نرو، مایو پارتی نرو، می گوید اینها می گویند به عصر الاغ سواری برگرد، نمی داند كه از عصر حجر سه چهار عصر تا عصر كلوخ و ماسه هم آنطرف تر رفته است. داستان نحوی كه گفت: نیم عمر تو رفته به باد. در مورد زن نیز می گویند نظام قدیم كهنه شده است، مثل اینكه استثمار زن و سلب حقوق زن در اروپا كه به زن ارث نمی دادند، حق مالكیت برایش قائل نبودند، استقلال رأی و عقیده برایش قائل نبودند، در آن زمانها چون هنوز نو بود و خیلی مرور زمان آن را كهنه و پوسیده نكرده بود خوب بود، اما حالا به دلیل كهنگی باید آن را دور انداخت! ! مثلاً در قدیم كه هنوز تازه بود و تازه به بازار آمده بود و نو بود خوب بود كه دست و بازوی یك نفر كار كند و دهان و شكم دیگری مصرف كند، حالا چون كهنه شده است بد است.
51. عطف به نمره. . . اسلام عزت و علوّ را لازمه ی ایمان دانسته و ذلت را بر مسلمانان روا نمی شمارد و موجبات عزت را لازم و موجبات ذلت را در هر زمانی به هر شكل هست ممنوع كرده است.
52. مسئله ی تغییر خط همین طور است، تابع یك اصل كلی است،
جلد دهم . ج1، ص: 143
اصل كلی دارد، و الاّ از نظر اسلام حروف لاتین و غیرلاتین، حروف عربی و غیر عربی علی السویه است.
53. اسلام نیامده است كه اوضاع جهان انسانی را ثابت نگه دارد و به تمدن بشری شكل تمدن زنبور عسل بدهد. اسلام می گوید: و اللّه الذی اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شیئاً. . . اسلام می گوید: اقرأ باسم ربك. . . اسلام به این جهت كه تمدن تطور پیدا كرده تا به این مرحله رسیده است اعتراف دارد (كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبیین مبشرین و منذرین) . اسلام پیغمبران را كه شرح می دهد به تناسب و اقتضای زمان، هر پیغمبری كه آمده است شریعتی كاملتر آورده است [تا] مرحله ای كه شریعت و آنچه از راه وحی باید بشر راهنمایی شود به آخر رسیده است و پس از آن از طریق عقل و علم و اجتهاد با توجه به اصول وحی باید پیشروی و تكامل حاصل شود.
54. علت اینكه اجر عاقل و عالم مضاعف است این است كه عاقل و عالم، روح و مقصود اسلام را از جاهل و بی خبر بهتر می فهمد.
55. علم در یك فرد گاهی اسیر و مقهور است و مصداق «چه دزدی با چراغ آید گزیده تر برد كالا» تا چه رسد به آنجا كه علم شخصی به صورت وسیله ای در اختیار شخص دیگری كه سرتاپا شیادی و جاه طلبی و هوسبازی است قرار گیرد. ما نباید به این امور توجه داشته باشیم؟ و باید همه ی اینها را به حساب علم و صنعت و تمدن بگذاریم؟
56. درباره ی حیوان مقتضیات زمان فرق نمی كند، تجدد زندگی وجود ندارد، نوخواهی و نوطلبی وجود ندارد، تنوع و تفنن و ابتكار وجود ندارد، مدپرستی وجود ندارد.
57. یكی از علل انحراف، جهالت و اشتباه است. حیوان از جهالت و اشتباه مصون است چون تحت قیمومت مستقیم طبیعت است. بشر به واسطه ی جهالت خیال می كند فئودالیسم چون كهنه شده بد است، وقتی كه تازه به بازار آمده بود خوب بود. بشر به واسطه ی جهالت خیال می كند هرچه مقارن با پیشرفت علوم و صنایع پیدا شد
جلد دهم . ج1، ص: 144
خوب است، خصوصاً اگر علم را در خدمت گرفته باشد، پس مایو پارتی و آشپزخونه پارتی هم چون مقارن با موشك فضاپیما پیدا شده به همان نسبت خوب است.

[1] [در اصل متن دستنویس، مطلب ناتمام است. ]
[2] [در اصل متن دستنویس، مطلب ناتمام است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است