مجله ی نگین (مقاله ی تحلیلی علمی از وضع كنونی- انور خامه ای)
7. عوامل عینی و ذهنی نهضت
8. ویژگیها و مشخصات و شكل سیاسی و ایدئولوژیك نهضت
9. موقعیت طبقات، قشرها، نهادها، بنیادهای اجتماعی در
جریان نهضت و موقعیت انسانی و طبقاتی نهضت
10. نقش فشار افكار عمومی جهان آزاد
11. نقش ساكت و در حقیقت حمایت جهان سوسیالیست
12. موقعیت ژئوپولیتیك (جغرافیای سیاسی) ایران و نقش آن
در نهضت
13. روحیه ی ضعف و زبونی كه استعمار قرنهاست در ملت ما كه
مورد مطامع استعمار بوده، تلقین و تزریق كرده است و از آن به سود
خود بهره برداری كرده است
14.
الناس من خوف الذلّ فی الذلّ. نقش اندیشه ی ترس در تضعیف
قوا و داستان راه رفتن روی دیوار باریك، نقش تلقین ترس و تلقین
جلد دهم . ج1، ص: 63
جرئت و داستان مسجد مهمان كُش و نقش روحانیت در زایل كردن
رعب، و توكل و اعتماد به خدا
15. نقش اساسی و اوّلی روحانیت و آرمانها و گرایشهای
مذهبی در نهضت به طوری كه رهبری جنبش را روحانیت در دست
گرفته و به راستی اراده و آرمان یك ملت در یك قشر و در یك فرد
تبلور یافته است، مصداق: لو جئته لرأیت الناس فی رجل و الدهر فی
ساعة و الارض فی دار.
16. ابراز شخصیت روحانیت در مقابل سیاست و زور و
تحت الشعاع قرار دادن عامل اقتصاد و زر
17. مجله ی نگین، شماره ی 161، صفحه ی 16، مقاله ی دكتر
انور خامه ای:
پیش از تحولات اخیر چنین به نظر می رسید كه در جامعه ی ما دو
نیروی بزرگ وجود دارد: اقتصاد و سیاست، سرمایه و قدرت،
زر و زور و مظاهر آنها یعنی تكنوكراسی و بوروكراسی. . . لكن
ناگهان در عرض چند هفته بر همه كس آشكار شد كه در بطن
جامعه ی ما نیرویی بسیار گسترده تر، ژرفتر، پرتحرك تر و
قدرتمندتر از آن هردو وجود دارد كه می تواند علی رغم تمام
تلاشهای دو نیروی دیگر، اكثریت مطلق ملت را به دنبال خود
به حركت درآورد و تمام كوششهای آن دو نیروی دیگر را با
نومیدی و ناكامی روبرو سازد و تحت الشعاع حركت نیرومند
خویش قرار دهد. این پدیده به راستی در تاریخ دو قرن اخیر
ایران بی سابقه بوده است.
ایضاً می گوید:
ماركسیستهای جزمی، مذهب را به مثابه «افیونی برای مردم» ،
تخدیركننده ی توده ها و مانع و رادع جنبش انقلابی آنها، «مدافع و
جلد دهم . ج1، ص: 64
مزدور طبقه ی حاكمه» و جیره خوار زر و زور معرفی می كنند. . . به
عقیده ی آنها مذهب زائده ای از جامعه ی طبقاتی است و برای دفاع
از طبقات ستمگر و تخدیر توده های ستمكش پدید آمده است
و با از میان رفتن جامعه ی طبقاتی و استثمار انسان از انسان،
مذهب نیز به قول آنها به «زباله دان تاریخ» سپرده خواهد شد.
اما تاریخ از یك سو و پژوهشهای گسترده ی جامعه شناسان از
سوی دیگر، بطلان این عقیده را ثابت كرده است.
در تمام طول تاریخ، دست كم تا زمان انقلاب دموكراتیك، تمام
انقلابها زیر لوای دین و آیین و تحت رهبری نیروی مذهبی
انجام گرفته است. . . موسی و نجات بنی اسرائیل از چنگال
فراعنه ی مصر. . . مسیح و نجات غلامان از اشراف روم، اسلام و
جاهلیت عرب، لوتر و كالون و نجات اروپا. . .
از سوی دیگر پژوهشهای گسترده ی جامعه شناسان نشان داده
است كه پیدایش مذهب مربوط به جامعه ی طبقاتی نیست و
هزاران سال پیش از آن كه اختلاف طبقاتی و حتی اختلاف
ثروت و مالكیت در جامعه پدید آید، مذهب در جامعه وجود
داشته، بلكه راهنما و اداره كننده و گرداننده ی چرخهای جامعه
بوده است. به طور مسلم می توان گفت كه هیچ جامعه ای بدون
مذهب وجود نداشته و نمی توانسته است زیست كند.
ص 17: انقلابهای ملی و اجتماعی ایران:
علویان در طبرستان، آل بویه و تشیع، اسماعیلیه و قرامطه كه
واقعاً مذهبی و مؤمن بودند، ایلخانان مغول كه پس از قبول
مذاهب اسلام در خط اصلاح و تمدن افتادند، عثمانیها به نام
جهاد علیه كفار پایه ی امپراطوری عظیم خود را نهادند (سلطان
محمود و غزای كفار) ، صفویه و تئوكراسی درویشی.
جلد دهم . ج1، ص: 65