در
کتابخانه
بازدید : 127401تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
پیشگفتار
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>جامعه بخش اول: جامعه
Collapse <span class="HFormat">بخش دوم: </span>تاریخ بخش دوم: تاریخ
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
انسان هم جسم دارد و هم روح. جسم انسان موضوع مطالعات زیستی، پزشكی، وظایف الاعضایی و غیره است، امّا روح و امور روحی موضوع مطالعات فلسفی و روان شناسی است. اندیشه ها، ایمانها، احساسها، گرایشها، نظریّه ها، ایدئولوژیها جزء امور روانی اند. اصل تقدّم مادّه بر روح یعنی امور روانی اصالتی ندارند، صرفا یك سلسله انعكاسات مادّی از مادّه ی عینی بر اعصاب و مغز می باشند.

ارزش این امور تنها در این حدّ است كه میان قوای مادّی درونی و جهان بیرون رابطه برقرار سازند، ولی هرگز خود این امور نیرویی در مقابل نیروهای مادّی حاكم بر وجود انسان به شمار نمی روند. در مقام مثال، امور روانی را به چراغ اتومبیل باید تشبیه كرد. اتومبیل در شب بدون چراغ نمی تواند حركت كند، در پرتو چراغ، اتومبیل راه خود را ادامه می دهد، امّا آنچه اتومبیل را به حركت می آورد نور چراغ نیست، موتور است.

امور روانی یعنی اندیشه ها، ایمانها، نظریّه ها، ایدئولوژیها اگر در مسیر جریان نیروهای مادّی تاریخ قرار گیرند به حركت تاریخ كمك می كنند، ولی هرگز خود آنها نمی توانند حركتی به وجود آورند و هرگز نیرویی در برابر نیروهای مادّی به شمار نمی روند. امور روانی اساسا نیرو نیستند، نه اینكه نیرو هستند ولی واقعیّت مادّی دارند. نیروهای واقعی وجود انسان همانهاست كه به عنوان نیروی مادّی شناخته می شوند و با مقیاسهای مادّی قابل اندازه گیری می باشند.

از این رو امور روانی قادر نیستند كه حركت زا و جهت بخش بشوند و هرگز «اهرمی» برای حركت جامعه به شمار نمی روند. ارزشهای روانی مطلقا، اگر متّكی و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 385
توجیه كننده ی ارزشهای مادّی نباشند، امكان ندارد كه منشأ یا غایت یك حركت اجتماعی واقع گردند.

بنابراین در تفسیر تاریخ باید دقیق بود و فریب ظاهر را نخورد. اگر احیانا در یك مقطع تاریخی به ظاهر دیده شد كه اندیشه ای، عقیده ای، ایمانی جامعه ای را به حركت درآورده و به یك مرحله ی تكاملی سوق داده، اگر درست تاریخ را كالبد شكافی كنیم خواهیم دید كه این عقیده ها اصالت ندارند، انعكاس نیروهای مادّی جامعه اند و آن نیروهای مادّی است كه در شكل ایمانها جامعه را به حركت درآورده است. نیروی مادّی پیش برنده ی تاریخ از نظر فنّی، نظام تولیدی جامعه است و از نظر انسانی، طبقه ی محروم و استثمارشده ی جامعه می باشد.

«فویرباخ» فیلسوف مادّی معروف كه ماركس بسیاری از نظریّات مادّی خود را از او گرفته است می گوید:

«نظریّه چیست؟ پراكسیس [1] چیست؟ تفاوت این دو در چیست؟ » به این پرسش چنین پاسخ می دهد:

«هر چیزی كه محدود به ذهن من باشد نظری است. آنچه در بسیاری اذهان می جنبد عملی است. آنچه بسیاری از اذهان را با هم متّحد می سازد، تشكیل توده می دهد و بدین ترتیب برای خود جایی در جهان می یابد. » [2] و ماركس، شاگرد وفادار وی می نویسد:

«واضح است كه سلاح انتقاد نمی تواند جایگزین انتقاد سلاحها شود. نیروی مادّی را فقط با نیروی مادّی می توان سركوب كرد. » ماركس برای اینكه اصالتی برای نیروهای غیر مادّی قائل نشده باشد و ارزش روشنگری آنها را، و نه بیشتر، روشن كرده باشد به سخن خود اینچنین ادامه می دهد:

«امّا نظریّه نیز به محض اینكه در توده ها رسوخ كرد به نیروی مادّی مبدّل می شود. » (3)
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 386
اصل تقدّم مادّه بر روح و تقدّم جسم بر روان و اصالت نداشتن نیروهای روانی و ارزشهای روحی و معنوی، از اصول اساسی ماتریالیسم فلسفی است.

نقطه ی مقابل این اصل، اصل فلسفی دیگری است مبنی بر اصالت روح و اینكه همه ی ابعاد اصیل وجود انسان را نمی توان با مادّه و شئون آن توجیه و تفسیر كرد. روح، واقعیّتی است اصیل در حوزه ی وجود انسان، و انرژی روحی، مستقل از انرژیهای مادّی است، از این رو نیروهای روانی یعنی نیروهای فكری، اعتقادی، ایمانی و عاطفی عامل مستقلّی برای پاره ای حركتها- چه در سطح وجود فرد و چه در سطح جامعه- به شمار می روند و از این اهرمها برای حركت تاریخ می توان استفاده كرد. بسیاری از حركات تاریخ مستقلاّ از این اهرمها ناشی شده و می شوند. مخصوصا حركات متعالی فردی و اجتماعی انسان مستقیما از این نیروها سرچشمه می گیرد و تعالی خود را از همین جهت كسب كرده است.

نیروهای روانی احیانا نیروهای مادّی بدنی را نه تنها در سطح فعّالیّتهای اختیاری، حتّی در سطح فعّالیّتهای مكانیكی و شیمیایی و زیستی تحت تأثیر شدید خود قرار می دهد و آنها را در جهت خاصّ خود استخدام می نماید. تأثیر تلقینات روانی در بهبود بیماریهای جسمی و تأثیر خارق العاده ی عملیّات هیپنوتیزمی از این قبیل و غیر قابل انكار است. [3] علم و ایمان، خصوصا ایمان، بالاخص آنجا كه این دو نیروی روانی هماهنگ گردند، نیرویی عظیم و كار آمد است و می تواند نقش زیروروكننده و پیش برنده ی خارق العاده ای در حركات تاریخی داشته باشد.

اصالت روح و نیروهای روحی، یكی از اركان «رئالیسم فلسفی» است. [4]
[1] . فلسفه ی عملی اجتماعی.
[2] و 3. ماركس و ماركسیسم، تألیف آن دره پی یتر، ترجمه ی شجاع الدّین ضیائیان، ص 39، نقل از نقد فلسفه ی حقوق.
[3] . برای اطّلاع درباره ی این گونه مسائل مطالعه ی كتاب تداوی روحی تألیف كاظم زاده ی ایرانشهر را توصیه می كنیم.
[4] . رجوع شود به جلد اوّل و دوّم اصول فلسفه و روش رئالیسم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است