مقدّمتا باید یادآوری كنیم كه تاریخ علمی مبتنی بر مطلبی است كه در گذشته
بیان كرده ایم و آن اینكه جامعه، مستقل از افراد اصالت و شخصیّت دارد. اگر جامعه،
مستقل از افراد اصالت نداشته باشد جز افراد و قوانین حاكم بر آنها چیزی وجود
نخواهد داشت و در نتیجه تاریخ علمی، كه علم به قواعد و سنن حاكم بر جامعه هاست،
بلاموضوع است. قانون داشتن تاریخ فرع بر طبیعت داشتن تاریخ است و طبیعت
داشتن تاریخ فرع بر طبیعت داشتن جامعه است. در مورد تاریخ علمی مسائل ذیل
باید بررسی شود:
1. تاریخ علمی- چنانكه قبلا اشاره شد- متّكی به تاریخ نقلی است. تاریخ
نقلی به منزله ی موادّ است برای لابراتوار تاریخ علمی. پس اوّل باید تحقیق شود كه آیا
تاریخ نقلی، معتبر و قابل اعتماد است یا نه؟ اگر قابل اعتماد نباشد هر گونه تحقیق
علمی درباره ی قوانین حاكم بر جامعه ها در گذشته، پوچ و بی مورد است.
2. فرضا تاریخ نقلی قابل اعتماد باشد و فرضا برای جامعه طبیعت و شخصیّت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 375
مستقلّ از افراد قائل بشویم، استنباط قوانین و قواعد كلّی از وقایع و حوادث تاریخی
موقوف به این است كه قانون «علّیت» و «جبر علّی و معلولی» در حوزه ی مسائل انسانی
یعنی مسائل وابسته به اراده ی و اختیار انسان، و از آن جمله حوادث تاریخی، حكمفرما
باشد و الاّ قابل تعمیم و كلّیت نیست، و تحت قاعده و ضابطه درنمی آید. آیا قانون
علّیت بر تاریخ حكمفرماست، و اگر حكمفرماست تكلیف آزادی و اختیار انسان چه
می شود؟
3. آیا تاریخ، طبیعت مادّی دارد و ماتریالیست است؟ آیا نیروی اصلی حاكم بر
تاریخ نیروی مادّی است و نیروهای معنوی همه فرع و تابع و طفیلی نیروی مادّی
تاریخ است، یا بر عكس، طبیعت تاریخ یك طبیعت معنوی است و نیروی حاكم بر
تاریخ نیروی معنوی است و نیروهای مادّی فرع و تابع و طفیلی است یعنی تاریخ در
ذات خود «ایده آلیست» است، و یا شقّ سوّمی در كار است و آن اینكه طبیعت تاریخ
یك طبیعت مزدوج است و تاریخ دو نیرویی و چند نیرویی است، نیروهای متعدّد مادّی و
معنوی در نظامی كم و بیش هماهنگ و احیانا متضاد حاكم بر تاریخ است؟