در
کتابخانه
بازدید : 2836418تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 805
شخصی به نام ثعلبه كه خیلی زاهد و متقی و اهل تهجّد و نماز شب بود و همه ی نمازهای پیغمبر را شركت می كرد و نمی گذاشت یك ركعت جماعت یا نافله اش تعطیل بشود، مرتب پیش پیغمبر می آمد و می گفت: یا رسولَ اللّه! از خدا بخواه مرا ثروتمند كند. پیغمبر می فرمود: تو كار را به جریان طبیعی واگذار كن، شاید مصلحتت این نباشد. نه یا رسولَ اللّه! من می خواهم به این اغنیا یاد بدهم كه اصلاً پول خرج كردن و در راه خدا خرج كردن چگونه است. پیغمبر هم برای او دعا كرد.

خدا دعا را برای امتحان خود او و همه ی مردم مستجاب كرد. گوسفندهایی پیدا كرد. به سرعت چیزدار شد، مخصوصاً گوسفندش خیلی زیاد شد. كم كم فكر كرد گوسفند زیاد شده، دیگر در شهر نمی شود گوسفندها را اداره كرد، برویم بیرون یك جایی تهیه كنیم تا بتوانیم گوسفندها را به چرا ببریم. كم كم ظهر دیگر به نماز جماعت نمی رسید. با خود می گفت حالا یك وعده را نخواندیم مهم نیست؛ به یك وعده نماز جماعت اكتفا می كنیم. می آمد به سرعت خودش را به صفهای آخر می رساند یك نمازی می خواند و می رفت. كم كم كارش توسعه پیدا كرد، گفت باید برویم فلان منطقه یك جایی انتخاب كنیم. به آنجا رفت. تا قضیه رسید به آنجا كه آیه ی زكات نازل شد و پیغمبر مأمور جبایت برای اخذ زكات فرستاد. وی اول سراغ او رفت؛ گفت: دستور خداست كه این مقدار باید بدهی تا صرف راه خدا بشود. گفت: آیا اختصاص به من دارد؟ گفت: نه، شامل دیگران هم می شود. گفت: اول برو سراغ دیگران بعد بیا سراغ من. رفت سراغ دیگران، كارهایش را انجام داد و برگشت.

ثعلبه مدتی نگاه كرد، زیر و رو كرد، گفت: این با باج گرفتن چه فرق می كند؟ چشم فقرا كور بشود می خواستند كار كنند. این همان آدمی بود كه می گفت: لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ اَلصّالِحِینَ و می گفت: ما كه كریمیم پول نداریم، آنهایی كه پول دارند كرم ندارند.
در این جور آزمایشها اگر انسان مراقب خود نباشد به غفلت فرو می رود.
بعد از آنكه می فرماید: لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ، می فرماید: وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ یَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً. نفرمود هركسی كه مفتون بشود، هركسی كه. . . [1]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 806

[1] . [دقایقی از آخر جلسه روی نوار ضبط نشده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است