عده ای و از جمله محسن هشترودی- كه چند وقت پیش مُرد و یك آدمی بود كه خیلی باهوش بود و آدم درس خوانده و باسوادی بود ولی متأسفانه اعتیاد به تریاك و هروئین و قمار و غیره چنان او را خراب كرده بود و تعادلش را از دست داده بود كه هر روز حرفی می زد و چرندی می گفت- نظریه ای دارند. از جمله حرفهایی كه او تا آخر عمرش روی آن پافشاری داشت- قبل از مردنش هم چندبار درباره ی آن سخن گفت و در روزنامه ها نوشتند- این بود كه معتقد بود اهرام مصر را موجودات نامرئی از كرات دیگر آمده اند ساخته اند؛ ساخته ی بشر نیست، ساخته ی موجودات دیگری است كه از جای دیگر آمده اند.

اینكه در كرات دیگر موجودات دیگر هستند یا نیستند مسأله ای است كه الآن مطرح است. هر روز در روزنامه ها می بینید كه قضیه را به صورت یك امر احتمالی طرح می كنند. حال اگر باشد، جوّ كرات دیگر با جوّ زمین متفاوت است، درجه ی حرارت آنجا با درجه ی حرارت اینجا یكی نیست، عناصری كه در آنجا وجود دارند با عناصری كه در اینجا وجود دارند صددرصد مشابه نیست و اگر موجودهای زنده ی دیگر در كرات دیگر وجود داشته باشد معلوم نیست كه در آنجا امكان زیست برای بشر وجود داشته باشد، چون ما برای این محیط و جوّ و متناسب با این شرایط محیط ساخته شده ایم. مثلاً بدن ما ساخته شده است كه همیشه در حدود 37 درجه حرارت را داشته باشد. سه درجه كه بالا می رود، می گوییم در تب چهل درجه داریم می سوزیم؛ و اگر درجه ی حرارت بدن از یك حد معینی پایین تر بیاید حیات ما به خطر می افتد. ما یك چنین موجود محدودی هستیم. بسا هست كراتی كه آتشین است و ممكن است موجودات دیگری كه ماده ی اصلی حیاتشان با ماده ی اصلی حیات ما فرق دارد و نوع حیاتشان با نوع حیات ما فرق دارد و نوع حركتشان با نوع حركت ما فرق دارد در آن كرات باشند كه آنها در «آن» بتوانند در همه ی كرات دیگر گردش كنند، اینجا هم بیایند جای دیگر هم بروند، همه جا بروند و كسی آنها را نبیند.

بنابراین جسم نامحسوس داریم. از نظر علم امروز یك امر مسلّمی است كه جسم نامحسوس هم می تواند وجود داشته باشد، چیزی جسم باشد و نامحسوس.

البته در مسأله ی جسم نامحسوس یك مطلب دیگر هم عرض بكنیم.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 779