در
کتابخانه
بازدید : 2837169تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قرآن دربعضی از آیاتش تعبیر به مشرقها و مغربها می كند (در سوره ی والصافّات نیز این تعبیر را داشتیم) نه مشرق و مغرب. درست است كه ما بگوییم مشرق و مغرب؛
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 742
قسمتهای معموره ی دنیا را به گونه ای تقسیم كرده ایم، قسمتهای غربی و قسمتهای شرقی، كه الآن هم ما می گوییم شرق و غرب؛ قسمتی را می گوییم مشرق زمین و قسمتی را مغرب زمین. ولی به دقت، مشرقها و مغربهاست. خود همین خورشید به عدد نقطه ها مشرق و مغرب دارد. مثلاً آنجا كه خورشید بر تهران طلوع می كند كه افق، نقطه ی مقابل آن حساب می شود اگر محاذاتش را از زمین حساب كنیم نقطه های معینی خواهد بود. خود تهران باز برای جاهای دیگری مشرق است یعنی مشرقِ جاهای دیگر است، و همین طور. از این جهت مشارق و مغارب گفته شده است.
و بعلاوه گفته اند یك خورشید كه در عالم نیست، خورشیدها در عالم هست و زمینها در عالم هست، بنابراین مشرقها هست و مغربها. تازه هر ستاره ای شروقی دارد و غروبی.
پس «قسم به پروردگار مشرقها و مغربها» در واقع یعنی قسم به پروردگار همه ی این عالم عِلوی، هرچه كه در بالای سر شماست و هرچه شروق و غروبی هست. إِنّا لَقادِرُونَ كه ما ناتوان نیستیم و قادریم عَلی أَنْ نُبَدِّلَ خَیْراً مِنْهُمْ كه همین جنابها را در همین دنیا از بین ببریم و بهتر از آنها را جای آنها بنشانیم. این آیه نشان می دهد كه آن توهمی كه آنها داشتند همان توهم بود كه اگر ما به بهشت نرویم كی می رود؟ مگر از ما بهتری هم در دنیا هست؟ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ ما پیشی گرفته شده نیستیم.
برای توضیح معنی «مسبوق» مثالی ذكر می كنم: كالایی وجود دارد كه خیلی محدود است و افراد زیادی طالب آن هستند. كسی پیشی می گیرد و آن كالا را می خرد، دیگران مسبوق می شوند یعنی وقتی می روند بخرند می بینند قبل از آنها دیگری آمده خریده و برده است و آنها دست خالی برمی گردند. پس مسبوق بودن مساوی می شود با عاجز و ناتوان شدن؛ یعنی وقتی كسی سبقت گرفت و برداشت برد، سایر افراد، دیگر قدرت این كار را ندارند. این است كه كلمه ی «مسبوق» مساوی با عجز و ناتوانی است و در اینجا بالخصوص شاید- همین طور كه عرض كردم- عنایت به همان جهت باشد، یعنی اینها خیال نكنند كه یك گوهر مخصوصی در دنیا بوده كه جز آن دیگر نمی توانسته وجود داشته باشد، یك سرشت مینوییِ مخصوصی بوده است كه محدود بوده و اینها از آن آفریده شده اند و حالا خدا اگر بخواهد مثل اینها و بهتر از اینها را خلق كند دیگر قدرت ندارد و ناتوان است، چون هرچه ماده ی خوب بوده تبدیل به این آقایان شده و ماده ی دیگری كه از آن ماده آدمهای دیگری
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 743
مثل آنها و بهتر از آنها خلق بشود نیست. می گوید اینها همه چرند است: وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ كسی بر ما پیشی نگرفته است كه ما مسبوق و عاجز و ناتوان باشیم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است