در
کتابخانه
بازدید : 2836668تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
امیرالمؤمنین تعبیر عجیبی دارد. خطاب می كند به یكی از والیها و نماینده های خودش و حاكمی كه فرستاده است. به او می گوید: اشتباه نكن، این یك طعمه نیست كه به تو داده باشند. اگر تو را والی فلان استان كردیم خیال نكن یك طعمه در اختیارت قرار دادیم كه بروی بچاپی و بخوری؛ امانتی در اختیار تو قرار داده ایم.

خیلی حرف است! تو كه یك چنین پستی به تو داده اند یك وقت این پست را برای خودت یك طعمه حساب می كنی. آدمی كه یك رشوه ی خیلی كلان می دهد كه یك پستی را بگیرد، معلوم است كه به آن پست به چشم طعمه نگاه می كند و این طعمه را برای خودش می خرد. دیگری به چشم یك امانت بسیار بزرگ نگاه می كند كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 730
امانتی به او سپرده اند. امانت مال كیست؟ مال مردم است و در واقع خود مردم به یك معنا به عنوان یك امانت به تو سپرده شده اند. پس این امانتی است بر گردن تو كه باید آن را رعایت كنی.
اختصاص به یك حاكم و والی و كسی كه یك پست دولتی داشته باشد ندارد كه آن پست یك امانت است كه به او سپرده شده بلكه هركسی هر پستی ولو پست ملی داشته باشد، چون آن پست بالاخره یك ضرورت اجتماعی است، یك امانت است كه باید خوب ادا كند. گاهی مثلاً بعضی از راننده های تاكسی خیال می كنند كه برخی موارد جای این است كه دم از مالكیت شخصی بزنند؛ می گوید من اختیار ماشین خودم را دارم؛ نمی خواهم تو را سوار كنم. بله اینكه «تو می توانی سوار نكنی» در یك جای دیگر است. اگر جنابعالی یك ماشین سواری دارید و آن را برای خودت تهیه كرده ای كه خودت سوار بشوی، من می آیم به شما می گویم من را سوار كن مفت یا این قدر پول می دهم، می گویی سوار نمی كنم. اختیار مال خودت را داری. اما در جامعه ای كه به یك سلسله وسائط نقلیه احتیاج دارد، به همین دلیل كه اگر یك كسی از پیش خود یك پلاك قرمز به اتومبیل خود بزند و كارش را شروع كند تو خودت دعوا می كنی كه ما این پلاك را خریده ایم تو چرا دخالت می كنی؟ ! به همین دلیل كه این پلاك را خریده ای و به دیگران حتی به سواریهای شخصی اعتراض می كنی كه شما چرا مسافر سوار می كنید مسافرها مال ماست، پس این یك پُست است كه تو اشغال كرده ای، تو در مقابل اینكه این كار را به خودت اختصاص داده ای یك پستی را اشغال كرده ای و بر تو واجب است سوار بكنی؛ یعنی اگر خالی هستی و مسافر ایستاده چنانچه سوار نكنی یك عمل حرام مرتكب شده ای.
چندی پیش سوار تاكسی بودم و می رفتم؛ تنها بودم و كس دیگر نبود. مسیرم شاه آباد بود. دو نفر رسیدند گفتند مخبرالدوله، سوار نكرد. باز دو نفر دیگر رسیدند گفتند بهارستان، باز سوار نكرد. دفعه دوم من به او اعتراض كردم: مسیر اینها كه به مسیر تو می خورد، چرا سوار نمی كنی؟ گفت: دو نفرند؛ من اگر دو نفر را سوار كنم باید پول یك نفر را بگیرم. من باید به تك نفرها كه می رسد سوار كنم.
این سوء استفاده و خیانت است. مادام كه مقرراتی به نفع مردم وضع شده است تو اگر بخواهی به اصطلاح خودت با استناد به مالكیت شخصی چنین كاری بكنی، در یك امانت خیانت كرده ای؛ بی جهت حق نداری كارت را تعطیل كنی، بگویی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 731
اختیار تاكسی خودم را دارم و تابلوی «خارج از سرویس» نصب كنی، بعد همین طور خالی بروی، مردم بگویند تاكسی! نگه نداری؛ كار حرامی مرتكب شده ای.

پُستی است، باید انجام بدهی. و هر كسی در هر كاری كه متعهد شده و خودش را برای آن كار نصب و تعیین كرده است [باید كارش را درست انجام بدهد. ] یك پزشك برای پزشكی خودش، یك داروساز و داروفروش برای داروفروشی خودش، یك خرازی فروش برای خرازی فروشی خودش، یك نانوا برای نانوایی خودش؛ هركسی باید بداند یك امانت به عهده ی او گذاشته شده و باید این پست و كار خودش و امانتی را كه به او واگذار شده است صحیح تحویل دهد.
شخصی می گفت واعظی را دعوت كرده بودیم كه بیاید ده شب منبر برود. (دو هفته است كه مثالهایمان با واعظها می خورد. ) با ما طی كرد كه مثلاً هزار تومان می گیرد، از ساعت 8 تا 9. شب اول آمد از ساعت 8 تا 9 صحبت كرد. شب دوم آمد یك ده دقیقه ای كسر گذاشت. یادداشت كردم. شب بعد آمد اندكی كمتر صحبت كرد؛ مجلس دیگر داشت می خواست به آن هم برسد. هر شب كم شد. شب آخر نیم ساعت بیشتر صحبت نكرد. من هم همه را یادداشت كردم؛ در مجموع حساب كردم كه چند ساعت شده و به حسابی كه طی كرده بودم آخر كار پاكت را به او دادم. وقتی كه شمرد گفت: چرا كم دادی؟ گفتم من كم ندادم. گفت آخر مگر قرار ما این نبود؟ گفتم مگر تو كم نگذاشتی كه من كم دادم؟ تو می خواستی كم نفروشی تا من هم كم به تو ندهم. چطور از طرف تو وظیفه ای نیست كه یك ساعتِ خودت را به طور كامل بیایی صحبت بكنی، از طرف من وظیفه است؟ اگر من وظیفه دارم تو هم وظیفه داری. تو الآن برای این شغل و كار گذاشته شده ای، تو هم وظیفه داری بیایی اینجا یك ساعت برای مردم حرف بزنی. تو از آنجا كسر می گذاری، می خواهی من در پولش كسر نگذارم؟ !
به هر حال مسأله ی امانات چنین چیزی است. از این جهت است كه از خلافت و حكومت تعبیر به امانات شده است. به مردم گفته اند اینها امانتهای الهی است و هر كسی صلاحیت عهده داری چنین اماناتی را ندارد، افراد صلاحیتدار خاص باید باشند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 732
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است