در
کتابخانه
بازدید : 2836670تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این داستان را مكرر گفته ام. امّ سلمه می گوید یك شب دیدم پیغمبر اكرم در بستر نیست. برخاستم ببینم كجاست. تا نشستم احساس كردم كه در گوشه ی اتاق نشسته و مشغول عبادت و مناجات است. (اتاقها تاریك بوده و چراغ خواب و برق خیابان و این چیزها كه نبوده. ) گوش كردم ببینم پیغمبر چه می گوید. دیدم در مناجات خودش جمله هایی دارد از این قبیل: الهی لاتشمت بی عدوی. خدایا مرا مورد شماتت دشمن قرار نده. لاتسلب منی صالح ما اعطیتنی نعمتهای خوبی به من داده ای، خدایا از من نگیر. و لا تردنی الی كل سوء انقلتنی منه مرا به این بدیها كه از آنها نجات داده ای برنگردان. و لا تكلنی الی نفسی طرفة عین ابدا خدایا یك چشم به هم زدن نیز مرا به خود وامگذار. به اینجا كه رسید دیگر امّ سلمه بیتاب شد، صدای هق هق گریه اش بلند شد. پیغمبر نمازش را تمام كرد. فرمود: امّ سلمه! چرا گریه می كنی؟ گفت:

یا رسولَ اللّه! وقتی شما می گویید خدایا مرا یك لحظه به خود وامگذار، پس تكلیف ما چیست؟ فرمود: مطلب همین طور است؛ خدا یونس را یك لحظه به خود واگذاشت كه آمد به سرش آنچه آمد.
حال هر كسی كه اعتماد به خود داشته باشد یعنی اعتمادش را از خدا سلب كند و متكی به خودش باشد كه خدا چه طلبی از من دارد؟ مگر غیر از این است كه خدا یك حاكم عادل است؟ حاكم عادلْ ظالمها و متجاوزها را عذاب می كند، من [ظلم و تجاوز] نمی كنم، خدایا در مقابلت ایستاده ام، به عدل تو به تو احتجاج می كنم؛ فكر نمی كند اكنون كه ایستاده، چه كسی نگهش داشته؟ همان نگه داشتنش هم به لطف و عنایت اوست؛ چه اطمینانی به خود داری؟ ! این است كه مؤمن به دلیل اینكه هرگز به خود اعتماد نمی كند و همیشه اعتمادش به خداست، از خودش می ترسد كه نكند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 726
یك وقت تخطی كند. این، جنبه ی انسانی قضیه و به اصطلاح جنبه ی یَلِی النفسی آن.
اما جنبه ی الهی و یَلِی الرّبی قضیه. در جنبه ی یلی الربی، انسان باید اینقدر عرفان داشته باشد كه [بداند] هرچه از ناحیه ی خدا به انسان می رسد فضل است. خدا هرگز به عدلش با هیچ كس عمل نمی كند، با همه با فضلش رفتار می كند. اگر با عدلش بخواهد رفتار كند یك نفر از خدا طلبكار نمی شود. پس هرچه هست فضل اوست.

یك وقت می گوییم خداوند هرگز ضد عدل عمل نمی كند، اگر ضد عدل عمل كند كه ظالم است؛ بنابراین من به عدلش می چسبم. جواب این است اگر به عدلش رفتار كند كلاه همه پس معركه است، پس باز فضل اوست. فضل را كسی نمی تواند بر خدا حتم كند كه حتماً فضلت باید باشد. لذا خصلت مؤمن این است كه همان طوری كه رجاء و امیدش را به رحمت حق از دست نمی دهد خوفش را هم از رحمت حق از دست نمی دهد. مؤمن ترین مؤمنها، هم به رحمت حق امیدوارتر از همه ی مردم است و هم از عذاب پروردگار ترسناكتر است؛ مثل خود علی علیه السلام. این است كه فرمود: وَ اَلَّذِینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ. `إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَیْرُ مَأْمُونٍ.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است