در
کتابخانه
بازدید : 2836580تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد قرآن مقداری از احوال قیامت بیان می كند. یَوْمَ تَكُونُ اَلسَّماءُ كَالْمُهْلِ آنگاه كه آسمان مانند فلزِ گداخته شده است. وَ تَكُونُ اَلْجِبالُ كَالْعِهْنِ و این كوههای به این عظمت مثل پشمِ زده شده است. و از نظر حالات انسانها: وَ لا یَسْئَلُ حَمِیمٌ حَمِیماً روز وانفساست؛ هركسی آنچنان به خود مشغول است كه خویشاوندی سراغ خویشاوند خود را هرگز نمی گیرد، اصلاً كسی یاد این نمی افتد كه پدری، مادری، برادری، خواهری، فرزندی، همسری [دارد؛ ] البته آنهایی كه اهل عذاب هستند. یُبَصَّرُونَهُمْ در حالی كه به آنها ارائه داده می شوند، نه اینكه فراموش كرده اند. پدر پسر را می بیند، پسر پدر را و برادر برادر را، مع ذلك دیدی ندیدی.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 696
یَوَدُّ اَلْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ. گنهكار در آن وقت نه تنها به فكر آنها نیست، بلكه فكر می كند كه اگر بشود آنها را به جای خودش گرو و فدا بدهد خودش را آزاد كند، همان عزیزترین افراد را برای آزادی خود در گرو خودش می گذارد.

مجرم در آن وقت دوست می دارد كه اگر می شد- كه چنین چیزی نمی شود، یعنی امكان ندارد كه كسی بتواند كس دیگر را به جای خودش گرو بگذارد، ولی آرزو می كند ای كاش می شد- فرزندان خودش را به جای خود گرو می گذاشت وَ صاحِبَتِهِ و همسرش را وَ أَخِیهِ و برادرش را وَ فَصِیلَتِهِ اَلَّتِی تُؤْوِیهِ و خویشانی كه او را حمایت می كرده اند و به او جا می داده اند و خیلی مورد علاقه ی او هستند؛ بلكه حاضر است تمام مردم روی زمین را گرو خود بگذارد و خودش را نجات بدهد؛ برای اینكه - عرض كردیم- مسأله ی احساس رنج در دنیا با احساس رنج در آخرت از زمین تا آسمان متفاوت است. رنجهایی كه در دنیا احساس می كرد با اینكه توأم با بدن بود [و نفس به دلیل اشتغال به تدبیر بدن كمتر احساس می كرد، به موجب آن رنجها] در حالی بود كه می گفت من حاضرم بمیرم و اینها را نبینم؛ آنجا كه كأ نّه این سوزن تخدیری و آمپول تخدیری هم وجود ندارد [و آن رنجها را] احساس می كند، دیگر قابل تصور نیست.
كَلاّ إِنَّها لَظی حرفش را نزن؛ آن آتش، لظی است، یك شعله ی افروخته شده ای است. نَزّاعَةً لِلشَّوی اطراف بدن را- دست و پا و سر و غیره- باقی نمی گذارد؛ هرچه پیش رویش قرار گیرد از میان برمی دارد. اگر [چنین ] نباشد كه آن دنیا دنیایی است كه قابل جدا شدن و مردن نیست، یك ثانیه هم كسی [از این افراد] زنده نیست.

تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلّی آتشی است زنده، تعقیب كننده، خودش به دنبال مردمی [می رود] كه پشت به حق كرده اند و دشمن حق بوده اند و با حق عناد ورزیده اند، همانهایی كه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ شده اند، آنچنان در جانب خلاف قرار گرفته اند كه در دنیا تحمل حق برایشان مشكل بود. این آتش آنها را به سوی خود می خواند و تعقیب می كند. تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلّی . اینجا ریشه و بنیاد قضیه را ذكر می كند كه چرا انسان به حال عناد درمی آید؟
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است