در
کتابخانه
بازدید : 2836112تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اگر ما بخواهیم همه ی دین را خلاصه كنیم، در دو چیز خلاصه می شود: یكی در رابطه ی انسان با خدا، و دیگر در رابطه ی انسان با خلق خدا. می بینید در قرآن همیشه صلات و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 657
زكات ردیف یكدیگر ذكر می شود؛ صلات به عنوان عملی كه مظهری است از ارتباط انسان با خدا، یعنی به وسیله ی نماز انسان در مقابل خداوند اظهار عبودیت و اقرار به عبودیت می كند، و زكات چیزی است كه انسان به آن وسیله رابطه ی خودش را با خلق خدا مشخص می كند. هردوی اینها دو امر فطری برای انسان است؛ یعنی انسان بالفطره مؤمن آفریده شده است و انسان بالفطره اخلاقی آفریده شده است. اگر انسان همان انسان باشد و فطرت خدادادی خودش، یعنی مانعی و سدی برای این فطرت به وجود نیاورده باشد، پیوندش با خدای خودش پیوند ایمانی و توحیدی است و پیوندش با خلق خدا هم براساس مهربانی و خیررسانی و كمك رسانی و جود و خدمت است.
اساساً مسأله ای است كه آیا خداپرستی برای انسان فطری است یا نه؟ قرآن تصریح دارد كه فطری است. همچنین مسأله ای است كه آیا حس اخلاقی، خیر اخلاقی، احسان اخلاقی، خدمت كردن به خلق خدا امری است فطری یا نه؟ بله، این هم فطری است: وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ اَلْخَیْراتِ وَ إِقامَ اَلصَّلاةِ [1]. قرآن می گوید اینها الهام الهی است. پس اگر كسی ایندو را نداشته باشد دو امر فطری را از خودش سلب كرده است، یعنی در واقع خودش را در مقابل دو امری كه بالفطره به سوی آنها در حركت بوده است بسته و مغلول كرده است.
می فرماید این آدم به اللّهِ عظیم، به ذات عظیمِ اللّه كه ایمان به او برای وی فطری است ایمان ندارد وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ اَلْمِسْكِینِ در راه سیر كردن گرسنه ها نیز ترغیب ندارد. این بالاتر است از اینكه بگوید خودش مساكین را اطعام نمی كند؛ زیرا یك درجه از خیر اخلاقی این است كه انسان خودش در كار خدمت كردنِ به خلق خدا- مخصوصاً سیر كردن شكمهای گرسنه- عملاً ساعی باشد؛ بالاتر این است كه نه تنها خودش ساعی باشد، دیگران را هم وادار كند (حضّ یعنی ترغیب كردن، وادار كردن) . این به اللّهِ عظیم ایمان ندارد و به طعام مسكینها ترغیب نمی كند و در این راه كوشا و فعال نیست. خیلی فرق دارد با اینكه بگوید خودش به سهم خود كاری نمی كند؛ می فرماید كوشا نیست و دیگران را وادار به سیر كردن گرسنه ها نمی كند، گناهش این است كه دیگران را وادار نكرده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 658
فَلَیْسَ لَهُ اَلْیَوْمَ هاهُنا حَمِیمٌ . نتیجه گیری را ببینید: پس چنین كسی امروز حمیمی ندارد (حمیم یعنی كسی كه به او مهربانی كند؛ به خویشاوندان هم از این جهت حمیم می گویند كه خویشاوند طبعاً به انسان مهربان است) یعنی این فرد كه پیوندش را با خدا بریده با خلق خدا هم بریده، نتیجه اش این است كه امروز هیچ دست مهربانی و محبتی به سوی او دراز نمی شود.
چه خوب می گوید سعدی! گویی ترجمه ی همین آیه ی كریمه است، چون قرآن می فرماید: لا یُؤْمِنُ بِاللّهِ اَلْعَظِیمِ. `وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ اَلْمِسْكِینِ. `فَلَیْسَ لَهُ اَلْیَوْمَ هاهُنا حَمِیمٌ آدمی كه به خدا ایمان ندارد و در كار خلق خدا هم كوشا نبوده و مهربانی به مردم نداشته است، امروز هم كسی به او مهربانی نمی كند. پیغمبر اكرم فرمود: ارحم ترحم به دیگران مهربانی كن تا به تو مهربانی بشود. من لا یرحم لا یرحم كسی كه به دیگران مهربانی نمی كند به او مهربانی نمی شود. سعدی می گوید:
ما را عجب ار پشت و پناهی بود آن روز [2]
كامروز كسی را نه پناهیم و نه پشتیم
إِنَّهُ كانَ لا یُؤْمِنُ بِاللّهِ اَلْعَظِیمِ. `وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ اَلْمِسْكِینِ. `فَلَیْسَ لَهُ اَلْیَوْمَ هاهُنا حَمِیمٌ .

نتیجه گیری بسیار روشنی: به خدا ایمان ندارد، به خلق خدا هم مهربانی نمی كند، امروز هم كسی به او مهربانی نمی كند.
وَ لا طَعامٌ إِلاّ مِنْ غِسْلِینٍ . آن آدمی كه در دنیا كارش این بود: آنچنان بی اعتنا به خلق خدا بود كه اگر برای خلق خدا چیزی گیر می آمد آن ریزه های خوان و نیم خوره های او بود و در واقع اگر آن اوساخ دستهای اینها، چركهایی كه اینها از دستهایشان شستشو می كردند گیر آنها می آمد چیزی می خوردند، در این روز برای این آدم، در نهایت گرسنگی، طعام و خوراكی پیدا نمی شود مگر از غِسلینها. غسلین یعنی همان نتیجه های شسته شده [3] از چركها و كثافتها. آنچه در دنیا به دیگران می خورانْد امروز جز آن برای او چیزی وجود ندارد. لا یَأْكُلُهُ إِلاَّ اَلْخاطِؤُنَ غسلینی كه جز خطاكارها، آنهایی كه تمام كارشان خطا و غلط و غلط اندر غلط بوده است [آن را نمی خورند. ]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 659
چون امروز روز ولادت امام مجتبی سلام اللّه علیه بود قهراً باید تیمّناً و تبركاً نامی از این وجود مقدس ببریم. امام یعنی پیشوا و غیر از این معنایی ندارد. آیاتی كه از سوره ی اسراء در ابتدا خواندم از اینجا شروع می شود: یَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ [4] روزی كه هر گروهی از مردم را به همراه پیشوایان و مقتدایانشان می خوانیم.

مفسرین گفته اند- خود ما در كتابهای خودمان نوشته ایم- كه امام در قرآن یعنی آن كسی كه الگو و مقتدا قرار می گیرد اعم از آنكه آن الگو و مقتدا الگو و مقتدای به حق باشد یا به باطل. هر گروهی به همراه كسانی خوانده می شوند و محشور می شوند كه آن كسان الگو و مقتدای آنها بوده اند. درباره ی فرعون می فرماید: یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ [5] پیشاپیشِ گروه خودش در قیامت حركت می كند یعنی امامِ اهل النّار است و پیروان او پشت سر او هستند. پس امام، اعمّ از امام به حق و امام باطل، یعنی آن كه واقعاً الگو و مقتداست.

[1] . انبیاء / 73.
[2] . یعنی قیامت.
[3] . [یعنی همان مواد حاصل از شستشو. ]
[4] . اسراء / 71.
[5] . هود / 98.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است