در
کتابخانه
بازدید : 2836567تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد می فرماید: وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ كِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً و بیرون می آوریم- یعنی چیزی وجود دارد و مخفی است، ظاهرش می كنیم- برای او در روز قیامت كتابی یعنی نوشته ای كه آن نوشته را باز شده می بیند، یعنی مثل یك كتابِ باز شده نه مثل یك كتاب بسته، كتابی كه جلو چشمش باز است و دارد می خواند. بعد هم به او می گوییم: اِقْرَأْ كِتابَكَ كتاب خود را بخوان.
این آیات خیلی عجیب است! ممكن است شما بگویید بی سوادها چطور می توانند بخوانند؟ جواب این است: آن كتاب از نوع نوشته ی روی كاغذ نیست كه بگوییم بی سواد چطور می تواند بخواند یا اگر مثلاً به زبان عربی باشد غیر از عربی زبان ها كسی دیگر نمی تواند بخواند. تمام مردم علی السویّه آن كتاب را می خوانند، چرا؟ برای اینكه خطوط آن كتاب عین اعمالشان است نه یك صورتهای مكتوب، نه نوشته ی روی كاغذ. چون عین اعمال خودشان است كه دارند قرائت می كنند همه آن سواد را دارند.
در حدیث است كه- ظاهراً- امام صادق علیه السلام فرمود هركسی وقتی كه این كتاب را به او نشان می دهند و اعمال خودش را می بیند آنچنان برایش مجسم می شود كه گویی همین ساعت عمل كرده. كاری را كه انسان همین ساعت عمل كرده جزئیاتش یادش هست، اگر دو ساعت بگذرد، روز دیگر، ماه دیگر، سال دیگر جزئیاتش را فراموش می كند. آنجا انسان تمام اعمالش را از كوچك و بزرگ، از اول تا آخر عمر به چشمش می بیند؛ مثل این است كه همین الآن این كار از او صادر شده است. به او می گویند: اِقْرَأْ كِتابَكَ كتاب خودت را الآن بخوان، احتیاج به كس دیگر نیست كه او بیاید برای تو بخواند، هر كسی خودش قارئ كتاب خودش است. كَفی بِنَفْسِكَ اَلْیَوْمَ عَلَیْكَ حَسِیباً خودت كافی هستی كه امروز به حساب خود برسی. این یك دفتر نیست كه ماشین حساب و كامپیوتر یا یك محاسب خیلی دقیق بخواهد و بگویند دفترها را ببینیم، اعمال خوبمان چقدر است اعمال بدمان چقدر، بیاییم نسبتها را حساب كنیم، یكی بگوید من كه حساب بلد نیستم چگونه اینها را حساب كنم؛ بلكه هركسی خودش كافی است، به سرعت می تواند به حساب اعمال خودش در آنجا برسد.
آن آیات هم نشان می دهد كه نشئه ی قیامت نشئه ای است كه در آن بطونها تبدیل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 653
به ظهور می شود، مخفیها آشكار می شود؛ یعنی كتابی از بیرون نمی آورند به گردن كسی بیندازند؛ وقتی كه آنجا می آید، می بیند این به گردنش آویخته بوده و خودش نمی دیده است.
در آنجاست كه لا تَخْفی مِنْكُمْ خافِیَةٌ هیچ چیز از شما مخفی نمی ماند. آنگاه فرمود: فَأَمّا مَنْ أُوتِیَ كِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اِقْرَؤُا كِتابِیَهْ. `إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ. `فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ. [آن كه كتابش از ناحیه ی راستش به او داده می شود] در نهایت ابتهاج افتخار می كند، به همه ی مردم می گوید بیایید این كتاب را بگیرید بخوانید؛ كأ نّه بیایید مرا ببینید. مثل آدمی كه رفته امتحان داده و نمره های عالی گرفته است؛ وقتی كارنامه اش را به دستش می دهند دائم آن را به دست گرفته می خواهد به افراد نشان بدهد. بعد می گوید كه خودم هم می دانستم كه چنین می شود؛ یعنی من ایمان و اعتقاد و رجا داشتم، چنین و چنان بودم. فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ در یك عیش بسیار خشنود و مورد خشنودی. فِی جَنَّةٍ عالِیَةٍ. `قُطُوفُها دانِیَةٌ. `كُلُوا وَ اِشْرَبُوا هَنِیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی اَلْأَیّامِ اَلْخالِیَةِ.
اینها همه اشخاصی هستند كه كتابشان از ناحیه ی طرف راستشان به آنها داده می شود و یا به تعبیر رساتر- چون هرچه كه داده می شود همان است كه ظاهر می شود- خودشان را از ناحیه ی یمین خود می بینند؛ می بینند وجودشان از طرف راستشان گسترش پیدا كرده.
وَ أَمّا مَنْ أُوتِیَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ و اما آن كه كتابش از ناحیه ی چپش به او داده می شود و در واقع كتابش از ناحیه ی چپ خودش برایش ظاهر می شود؛ می بیند طرف راست خالی مانده، هرچه كه هست در طرف چپ است. فَیَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ كِتابِیَهْ . به عكس او كه داد می كشید: هاؤُمُ اِقْرَؤُا كِتابِیَهْ (بیایید این نامه و این كتاب مرا بخوانید) می گوید ای كاش چنین كتابی به دست من داده نمی شد. وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ . او می گفت: إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ ، این می گوید: ای كاش هرگز اطلاع بر چنین حسابی پیدا نمی كردم. یا لَیْتَها كانَتِ اَلْقاضِیَةَ ای كاش مرگ، مرگ می بود؛ ای كاش مرگ، پایان می بود؛ ای كاش همین طور كه مردیم مردن برای ما نیستی می بود نه انتقال از جایی به جایی. یا لَیْتَها ای كاش آن (یعنی مرگ) قاضِیَة- یعنی پایان دهنده - می بود، ای كاش مرگ برای ما نیستی می بود. ما أَغْنی عَنِّی مالِیَهْ . نگاه می كند، مثل آدمی كه زیر پای خودش را خالی می بیند، می بیند آن چیزهایی كه به آنها تكیه كرده بود پوچ از آب درآمد؛ آنچه باید به او تكیه می كرد وجود ندارد و آنچه به آن تكیه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 654
كرده است (زر و زور، مال و قدرت دنیا، اینها كه تكیه گاه روحش بود) حالا كه به اینجا آمده، از آنها خبری نیست چون اینها دیگر آنجا كارگر نیست؛ درست مثل آدمی كه در بالای یك قله ی خیلی بلند و مرتفعی باشد و یكمرتبه احساس كند بكلی زیر پایش خالی است. می گوید: ما أَغْنی عَنِّی مالِیَهْ مال و ثروتم هیچ به درد من نخورد، هیچ مرا بی نیاز نكرد و هیچ رفع نیاز از من نكرد. هَلَكَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ. قدرتها كجا رفت، زورها كجا رفت، همه هالك و نیست و پوچ [بودند، ] همه از بین رفت.

اینها حالت آن شخص است كه با خود دارد حدیث نفس می كند.
بعد می فرماید: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ خطاب می رسد: بگیرید این را و در غُلها ببندید.

عرض كردیم، آن اصل را درباره ی قیامت هرگز فراموش نكنید: هرچه كه می گویند چنین گفتیم و چنین می كنیم یعنی اینها حقیقتهایی است كه قبلاً هم وجود داشته ولی امروز دارد ظاهر و بارز می شود. محال است انسان غیر مغلول و آزاد وارد آن صحنه بشود و در آن صحنه او را ببندند. ثُمَّ اَلْجَحِیمَ صَلُّوهُ به جحیم و آتش بكشانیدش. ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ او را در یك رشته ی زنجیر كه طولش هفتاد ذراع است ببندید و بكشانید.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است