در
کتابخانه
بازدید : 2836994تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آیا ما كه به عنوان یك موجود در این عالم با همه ی عالم بستگی داریم و همه ی عالم به ما بستگی دارد و هركار ظاهری و مادی كه ما بكنیم روی همه ی اشیاء اثر می گذارد، مثلاً اگر در اینجا یك چكش بزنیم موج آن تا آخرین كهكشانهای عالم خواهد رسید، آیا انسان از جنبه ی انسانیتش هم با عالم ارتباط دارد یا از جنبه ی انسانیتش با عالم ارتباط ندارد فقط از جنبه ی مادی و حیوانیت بلكه از جنبه ی جمادی و نباتی با عالم ارتباط دارد؟ یعنی چه از جنبه ی انسانی؟ جنبه ی انسانی قضیه این است: انسان كاری را انجام می دهد، مثلاً حرف می زند. حرف زدن یك كار تقریباً مكانیكی است.

از آن جهت كه صوتی هست [چندان مهم نیست. ] دو تا سنگ را هم به یكدیگر بزنند صوت هست، حیوان هم صوت دارد. اینكه انسان بتواند حروفی را ایجاد كند مسأله ی خیلی مهمی نیست. حرف زدن از آن جهت كه صوت است جنبه ی انسانی ندارد ولی همین حرف زدن وقتی كه به انسانیت انسان ارتباط پیدا می كند یعنی از آن جهت كه من دارم یك معنی به شما القاء می كنم كه این معنی می تواند راست باشد می تواند دروغ باشد یعنی من می توانم شما را با این حرف خودم به یك حقیقت هدایت كنم و می توانم شما را گمراه كنم، نیت من در این سخن گفتن ممكن است نیك باشد و ممكن است بد باشد، [جنبه ی انسانی پیدا می كند. ] این چیزهاست كه جنبه ی انسانی و معنوی به كارهای انسان می دهد؛ به عبارت دیگر خوبیها و بدیها، تقواها و فجورها.
حال كه ما رسیدیم به این حرف كه ما در كارهای مادّیمان مانند یك جزء از اجزاء عالم مثلاً یك سنگ هستیم كه با تمام جهان وابستگی دارد یعنی هر كاری كه این سنگ انجام بدهد عكس العمل در همه ی جهان صورت می گیرد و هرچه در همه ی جهان است در این سنگ عكس العمل دارد؛ آیا ما كه در كارهای مادّیمان این جور هستیم، در كارهای معنویمان هم این گونه هستیم؟ یعنی آیا این كه ما باتقوا و پاك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 643
باشیم یا بی تقوا و فاسق و فاجر، عادل باشیم یا ظالم، مهربان باشیم یا قسیّ القب، صادق باشیم یا كاذب، امین باشیم یا خائن و بالاخره انسان واقعی باشیم یا انسان واقعی نباشیم، آیا این جهت هم در عالم اثری می گذارد؟ عالم در مقابل كارهای مادی ما قطعاً عكس العمل دارد. مثلاً سخن من از آن جهت كه یك صوت است با نعره ای كه یك حیوان بكشد فرق نمی كند و این كار من به عنوان یك صوت در عالم اثر می گذارد. آیا كار من به عنوان یك كار انسانی، به عنوان صداقت و تقوا و پاكی یا به عنوان فسق و ناپاكی و خیانت هم در عالم اثر می گذارد یا نه؟ آیا عالم از این جهت هم عكس العمل دارد یا نه؟
فلسفه ی بزرگ این است كه ای انسانها! اگر شما در مسیر انسانیت، در مسیر خلقت قرار بگیرید كه همان مسیر تكامل است (چون اساس خلقت بر تكامل است) ، اگر شما در مسیر كمال خودتان قرار بگیرید آنوقت شما می شوید اجزائی هماهنگ با سایر اجزاء عالم، توافق و تطابق با عالم پیدا می كنید، آنگاه جزئی هستید كه با كل خودتان متطابق هستید، در آن وقت است كه عالم هم با شما تطابق دارد. این است كه قرآن می فرماید: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُری آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْضِ [1]. اگر مردم اهل ایمان و تقوا باشند آنوقت فرزندان صالح این عالم و جهان می شوند، آنگاه جهان هم خیر خودش را به سوی این فرزند صالح خودش روانه می كند. یك وقت انسان می خواهد از جهان بگیرد، این وظیفه ی انسان است.

یك حالت هم جهان دارد كه می خواهد آماده باشد برای خیر رساندن.
كسانی كه مثل من در دهات بزرگ شده باشند این را تجربه كرده اند. می بینید یك حیوان مثلاً گاو پستانش شیر ندارد. همین قدر كه بچه ی این حیوان خودش را زیر این پستان می اندازد و به بدن این مادر می مالد كه حس عطوفت این مادر هم تحریك می شود، به اصطلاح می گویند پستان این حیوان رگ می كند، یعنی شروع می كند به سرعت شیر تولید كردن و دادن؛ و لهذا مادامی كه بچه ی حیوان از او شیر می خورد حیوان شیرش را خشك نمی كند، اگر بخواهیم شیرش را خشك كند باید مدتی بچه اش را از او بگیریم تا او شیرش خشك شود. بچه ی انسان هم همین جور است. این یك تطابقی است میان جزء و كل كه یك وقت «كل» به اصطلاح شیرش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 644
را بالا می كشد و یك وقت پایین می دهد. و گاهی هم همان طور كه یك مادر به بچه ی خودش لگد می زند این عالم به بچه ی خودش كه انسان است لگد می زند.
این رابطه میان [رفتار جهان با انسان و] اینكه انسان به حقیقت و حاقّه ایمان داشته باشد، به فرستادگان خدای خودش ایمان داشته باشد، به تقوا ایمان داشته باشد و عمل كند، به كار خیر ایمان داشته باشد یا در نقطه ی مقابل اینها باشد [وجود دارد. ] نگوییم چه فرق می كند، بشر در دنیا هر راهی كه برود، طبیعت همین طبیعت است، هوا همین هواست، دریا همین دریاست، زمین همین زمین است، آسمان همین آسمان است، خورشید همین خورشید است. اینها مهلتهاست، به مهلتها نباید مغرور شد.
ماهیت نزول عذابها در [زمان ] انبیای گذشته چنین چیزی است. البته در این میان دعا و نفرین یك انسان كامل هم خودش عامل بسیار مؤثری است. پیغمبری می آید مبعوث می شود، رنجها می برد، زحمتها می كشد و بعد با آن عكس العمل شدید مواجه می شود، آنگاه نفرین می كند؛ این هم خودش یك عاملی است. بعد از آن است كه شما می بینید تمام عالم تبدیل به لشگرهایی علیه انسان می شود:
فَأَمّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطّاغِیَةِ. `وَ أَمّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ. `سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیّامٍ حُسُوماً فَتَرَی اَلْقَوْمَ فِیها صَرْعی كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةٍ. `فَهَلْ تَری لَهُمْ مِنْ باقِیَةٍ.
این همان حالت قهر كردن و خشم گرفتن این مادر با این فرزند است. نقطه ی مقابل (آشتی بودن) آن است كه قرآن ذكرمی كند: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُری آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْضِ و یك سلسله آیات دیگر.

[1] . اعراف / 96.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است