در
کتابخانه
بازدید : 2836519تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الحاقّه</span>تفسیر سوره ی الحاقّه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی معارج</span>تفسیر سوره ی معارج
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی نوح</span>تفسیر سوره ی نوح
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جن</span>تفسیر سوره ی جن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ای از قدیم الایام در میان مفكّرین بشر مطرح بوده است و آن اینكه آیا اجزاء این عالم با یكدیگر پیوند و وابستگی دارند یا از یكدیگر گسسته هستند؟ اگر ما ظاهر را نگاه كنیم اشیاء از یكدیگر گسسته هستند. مثلاً زمین وجود دارد، فلان ستاره هم در فلان كهكشان وجود دارد. این برای خودش یك چیزی است، آن هم برای خودش یك چیزی. در زمین ما كوه و دریا وجود دارد، آب و هوا وجود دارد، انسان وجود دارد، گیاه و حیوان و معدن وجود دارد؛ آیا اینها یك سلسله امور از هم گسسته و متفرق هستند و به یكدیگر وابستگی ندارند یا به یكدیگر وابستگی دارند؟ ظاهر این است كه به یكدیگر وابستگی ندارند. ولی این جور نیست. آنچه كه علم بشر تدریجاً جلو آمده [و به آن نزدیك شده ] است این است كه اجزاء عالم ما همه به یكدیگر وابسته و پیوسته هستند به طوری كه اگر در یك جای عالم حادثه ای پیش بیاید، در همه ی عالم به نوعی اثر می گذارد. این را اصل وابستگی می گویند. حتی ارسطو كه یك فیلسوف خیلی قدیمی است و در دو هزار و چند صد سال پیش بوده است، این اصل را در كتابهای خودش به طور اجمال ذكر كرده است و بعد در دنیای اسلام هم فلاسفه ی اسلامی روی آن خیلی تكیه كرده اند به عنوان اینكه تمام عالم ما حكم یك واحد و یك اندام واحد را دارد.
اگر شما اندام یك انسان را در نظر بگیرید، در اندام او مثلاً مو وجود دارد، استخوان و دندان وجود دارد، رگ و عصب وجود دارد، خون وجود دارد، اعضای بزرگ و رئیس وجود دارد، قلب و كبد وجود دارد، ناخن وجود دارد. درباره ی اینها انسان خودش این را می تواند درك كند كه همه ی اینها به یكدیگر به نوعی وابسته و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 641
پیوسته هستند و از یكدیگر جدا نیستند. یك مو كه در بدن انسان هست و یك رگ كه در بدن انسان هست، به یكدیگر متصل و مرتبطند و بی ارتباط با یكدیگر نیستند.

اما اگر فرض كنید ما به جای یكی از سلولهای خون می بودیم، یكی از گلبولهای سفید یا قرمز خون می بودیم آیا می توانستیم تصور كنیم كه جزء یك اندام بزرگ هستیم كه همه ی اجزاء این اندام با یكدیگر وابسته هستند؟ نه. اما حالا ما می توانیم این را بفهمیم. یك سلول در داخل بدن اگر عقل و شعورش از یك انسان هم بیشتر باشد برای او چنین مطلبی قابل تصور نیست، اما این اصل وابستگی در واقع هست.

این بزرگان گفته اند كه تمام عالم حكم یك اندام را دارد.
میرفندرسكی در زمان صفویه بوده و معاصر میرداماد است. مرد حكیم فیلسوفی است و بعلاوه مرد وارسته ای بوده كه اغلب در زیّ علما و متشخّصین در نمی آمده و خیلی آزادمنش زندگی می كرده است. با یك لباس ساده ای هر جا می خواست می رفت. ولی در عین حال مرد بسیار فاضلی است. هندوستان هم رفته بود، با فلسفه ی هند هم آشنا بوده و گویا كتابهایی هم در فلسفه ی هند ترجمه كرده است.

اهل ریاضیات و فلسفه بوده، مرد عارف مشربی بوده است. آدم عجیبی بوده كه شاه عباس از این جهتش رنج می برد و از طرفی می خواست میر بیاید در محضر او ولی می خواست میر تعیّن خودش را حفظ كند. اما به او می گفتند ما میر را در فلان كوچه دیدیم كه سر فلان معركه ایستاده بود و معركه را تماشا می كرد. می گویند روزی شاه عباس خواست به كنایه منعش كند، به او گفت عجیب است از بعضی علما كه ما می شنویم می روند آنجا كه مركز اراذل و اوباش است می ایستند.

(خواست به میر بفهماند. ) میر گفت: نه، من هر روز آنجا هستم هیچ كدام از علما را آنجا ندیده ام (خنده ی حضار) . شاه عباس سكوت كرد، دید با این نمی شود حرف زد.

این گونه مردی بوده است. یك رباعی دارد، می گوید:
حق، جان جهان است و جهان همچو بدن
اصناف ملائك چو قوای این تن
افلاك و عناصر و موالید، اعضا
توحید همین است و دگرها همه تن
حال برای علمای امروز، بالخصوص از صد سال پیش به این طرف، این اصل جلب نظر كرده است به طوری كه در فیلسوفان عصر ما هگل بالخصوص روی این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 642
اصل تكیه كرد و بعد شاگردهایش و از آن جمله ماركس، كه یكی از اصول فلسفه ی ماركسیسم همین اصل تأثیر متقابل است. مقصودشان از این اصل این است كه همه ی اشیاء در یكدیگر تأثیر دارند، به معنی اصل وابستگی اشیاء به یكدیگر. تا اینجا علم بشر آمده است. فقط یك مسأله مطرح است كه در اینجا قرآن پیش است و هنوز علم بشر به آن نرسیده و قطعاً خواهد رسید و آن این است:
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است