در
کتابخانه
بازدید : 2837123تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand تفسیر سوره ی قلم (1) تفسیر سوره ی قلم (1)
Expand تفسیر سوره ی قلم (2) تفسیر سوره ی قلم (2)
Expand تفسیر سوره ی قلم (3) تفسیر سوره ی قلم (3)
Collapse تفسیر سوره ی قلم (4) تفسیر سوره ی قلم (4)
Expand تفسیر سوره ی قلم (5) تفسیر سوره ی قلم (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در آیات بعد می خوانیم خیلی افراد هستند كه هر چه بیشتر موفقیت پیدا می كنند بیشتر شاكر و ذاكر خدا می شوند (و باید هم چنین باشند) ، یك ذره سبب غفلت آنها نمی شود؛ ولی بعضی از مردم برعكس، كارشان به جایی می رسد كه واقعاً این توهم برایشان پیدا می شود كه آنچه در دنیا هست دلیل بر تقرب ما نزد خدای متعال است و اینكه خدا ما را دوست دارد. دیده اید بعضی اشخاص می گویند اصلاً خدا مرا دوست دارد. خیال كرده كه خدا یك كسی را [به گزاف دوست می دارد] مثل اینكه انسانی گاهی به طور دلبخواهی كسی را دوست دارد و درباره ی او هرگونه تبعیض و بی عدالتی را نسبت به افراد دیگر روا می دارد. خدا هیچ كسی را جز بر قانون خودش دوست نمی دارد. نه تنها خدا چنین است؛ شما انسانهای حكیم را در نظر بگیرید، هر انسانی به هر اندازه كه از حكمت بیشتر برخوردار باشد دوست داشتنش افراد و اشیاء را، از بی ضابطه بودن خارج می شود و تحت ضابطه درمی آید، و هرچه انسانها از حكمت دورتر باشند دوستیهایشان هم بی منطق تر است.
خدای متعال كه حكیم علی الاطلاق است، محال است كه به طور بی منطق انسانی یا گروهی را دوست داشته باشد، همان ادعایی كه یهودیها می كردند: لَنْ تَمَسَّنَا اَلنّارُ إِلاّ أَیّاماً مَعْدُودَةً [1]. منطقی ترین كارها كار خداست و منطقی ترین عنایتها عنایتهای خداست و منطقی ترین دوست داشتن ها دوست داشتن های خداست.
«أَمْ لَكُمْ أَیْمانٌ عَلَیْنا بالِغَةٌ إِلی یَوْمِ اَلْقِیامَةِ» یا اینها برعهده ی ما قَسمهایی دارند، ما را قسم داده اند و ما قبول كرده ایم و ما درگیر قسمی هستیم كه خورده ایم و نمی توانیم قسم خودمان را نقض كنیم، و این قسم را هم تا روز قیامت امتداد دادند و مدتش یك سال و دو سال و پنج سال نیست، قسمی است كه برای یك مدت طولانی است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 610
كه تا قیامت بكشد و در قیامت تكلیفش روشن شود، آیا چنین چیزی در كار بوده است؟ «سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذلِكَ زَعِیمٌ» گویی قرآن به صورت استهزاء می گوید از اینها بپرس آن قائد و رهبر اینها كه آمده با ما سوگندنامه امضا كرده است كیست؟ یعنی این خیالات و اوهام چیست كه اینها به همدیگر می بافند؟ !
یا مطلب چیز دیگری است و آن این است: اگر مسأله، خدایی بود مطلب همین بود كه قرآن گفته است، كار خدا همین است؛ ولی غیرخدا هم هست؛ یك دست اندركارهای دیگری در خلقت در مقابل خدا وجود دارند كه آنها هم می توانند علی رغم خواسته و رضای الهی كارهایی را انجام دهند. اینها همان معبودها و شركایی هستند كه اینان آنها را می پرستند. پس ممكن است اینها در این خیالی كه پیدا كرده اند كه ما هر كاری كه بخواهیم می كنیم و در قیامت هم وضع ما از شما بهتر است، اعتمادشان به آن شركاست، آنهایی كه این افراد آنان را شریك خدا قرار داده اند. «أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ» یا برای اینها شركایی است؟ (یعنی شریكهای خدا كه اینها برای خود فرض كرده اند؛ چون آن شریكها كه واقعاً شریك خدا نیستند، شریكهایی هستند كه اینها پیش خودشان فرض كرده اند. ) یا به نفع اینها یك عده شركایی برای خدا در كار است؟ «فَلْیَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِینَ» اگر راست می گویند معرفی كنند. «یَوْمَ یُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ یُدْعَوْنَ إِلَی اَلسُّجُودِ فَلا یَسْتَطِیعُونَ» شركای خودشان را در آن روز حاضر كنند، آن روزی كه پرده ها برداشته می شود.
«یُكْشَفُ عَنْ ساقٍ» را چند جور تفسیر كرده اند. روزی كه ساقهای پاها كشف می شود. این جمله در زبان عربی- همین طور كه كشاف و دیگران گفته اند- كنایه است؛ یعنی روزی كه كار در نهایت درجه شدت پیدا می كند. مثل آنچه ما می گوییم «آن روزی كه پاچه ها را باید بالا زد» كه وقتی انسان پاچه را بالا می زند ساق پا معلوم است. آن روزی كه پاچه های پاها باید بالا زده شود، كنایه از این است: روزی كه هر كسی جز با نیروی عمل خودش كاری نمی تواند انجام دهد؛ روزی كه این خیالات و اوهام باید دور ریخته شود.

[1] . بقره / 80.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است