در
کتابخانه
بازدید : 2836366تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand تفسیر سوره ی قلم (1) تفسیر سوره ی قلم (1)
Expand تفسیر سوره ی قلم (2) تفسیر سوره ی قلم (2)
Collapse تفسیر سوره ی قلم (3) تفسیر سوره ی قلم (3)
Expand تفسیر سوره ی قلم (4) تفسیر سوره ی قلم (4)
Expand تفسیر سوره ی قلم (5) تفسیر سوره ی قلم (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
می دانید شیخ بهایی مرد فوق العاده ای بوده. مسأله ی قرائت افكار را خیلیها دارند، می گویند او هم قرائت افكار داشته است. می گویند وی پیشخدمتی داشت كه به او شیخ حسن می گفت. (شیخ بهایی یك آدمی بود كه بیشتر سیّاح بود و تقریباً سی سال در دنیا سیاحت كرده بود، آخر عمرش شیخ الاسلام اصفهان شده بود. ) روزی یك مقدار كشك به او داده بود كه بسابد و برای ناهار حاضر كند. او مشغول كشك سابیدن بود. كشك سابی هم كه یك آهنگ مخصوصی دارد و انسان وقتی كه در جایی باشد كه یك آهنگ خوشی هم باشد خیالش بیشتر پرواز می كند؛ مثلاً كنار یك نهر باشد، صدای یكنواخت این نهر را كه می شنود خیالش شروع می كند به پرواز كردن، زمین را به آسمان می زند و آسمان را به زمین. او پیش خودش در همان عالم خیال یك آینده ی سعادت بخشی را برای خودش تخیل می كرد، به این صورت كه شیخ بالاخره از كارش معزول می شود، بعد من ترقی می كنم، تا كم كم به آنجا رساند كه خودش می شود شیخ الاسلام اصفهان. شیخ بهایی متوجه بود كه او در عالمِ چه خیالی است، با خود گفت ببینیم رشته ی خیال این به كجا می رسد. یك وقت رشته ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 602
خیالش رسید به اینجا كه پیش شاه عباس در مسند شیخ الاسلامی بالاتر از همه نشسته است، استادش شیخ بهایی از در وارد می شود، حال چكار كند؟ مسند را به او بدهد از نظر اینكه استادش و شیخ الاسلام قبل بوده، آنوقت خودش مسندی ندارد، یا او را پایین دستش بنشاند و این درست نیست. در شش و پنج این حرفها بود كه شیخ بهایی گفت: شیخ حسن كشكت را بساب. تا گفت: كشكت را بساب، به خودش آمد.
حال، آدمیزاد در عالم خیال این جور است. مخصوصاً وقتی كه انسان مثلاً یك معامله ی زمین می كند، بعد مرتب خیال می كند كه این زمین ترقی می كند، بعد چنین و چنان می كنم؛ یا یك زراعت می كند: امسال زراعت ما این جور محصول می دهد، بعد این طور و آن طور می كنم.
بعضی از مفسرین گفته اند «قادِرِینَ» در اینجا یعنی در حالی كه در دلشان حساب می كردند كه حالا این قدر محصول داریم، می بریم و چنین می كنیم و. . . در دل خودشان حساب می كردند و به قول معروف با ابرویشان چرتكه می انداختند كه چنین و چنان می شود. قرآن می گوید: همین طور كه داشتند با خودشان حساب می كردند كه چنان و چنین خواهد شد، یكدفعه وارد شدند و چشمهایشان به چنین منظره ای افتاد. «فَلَمّا رَأَوْها» تا چشمشان افتاد، اول چنان یكّه خوردند و به اصطلاح شوكه شدند كه گفتند: ما گم كرده ایم، راه را اشتباهی آمده ایم: «قالُوا إِنّا لَضَالُّونَ» عوضی آمده ایم، باغ ما نیست؛ اینقدر چهره ی این باغ عوض شده بود! ولی فوراً فهمیدند كه عوضی نیامده اند و حساب دیگری در كار بوده است: «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ» نه، ما مردمِ محروم و بیچاره هستیم؛ یعنی میوه هایمان رفت.
قالَ أَوْسَطُهُمْ . بعضی خیال كرده اند كه «أَوْسَطُهُمْ» یعنی وسطی شان، آن بچه ی وسطی؛ مثلاً اگر پنج تا بودند، برادر سومی. ولی اكثر مفسرین گفته اند مقصود از اوسط «اعدل» است. «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً» [1] یعنی امت معتدل. «خیر الامور اوساطها» یعنی در هر كاری بهترینش وسطترین یعنی معتدلترین است كه از افراط و تفریط هر دو بدور است، و لهذا اینجا گفته اند اوسطشان یعنی بهترینشان، معتدلترین شان. «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ» من قبلاً به شما نگفتم؟ اینجا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 603
قرآن نشان می دهد كه آن وقتی كه اینها نشستند با یكدیگر كنكاش كردند، در میان اینها یكی بوده كه مخالف بوده است؛ اما او چون در اقلیت قرار گرفته و دیده حرفش به جایی نمی رسد، گفته است حال اگر نمی كنید، نكنید ولی به هر حال حقیقت این است. «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ» به شما نگفتم این حرفها را نزنید، از خدا بترسید، خدا را تسبیح كنید؟ یعنی از این حرفهای خودتان توبه كنید، اینها خدا را فراموش كردن است، از خدا غافل شدن است، خدانشناسی است.
در این وقت كه دچار بلایا شدند- چون بالاخره هر چه بود اینها مؤمن زاده بودند، پدرشان مرد مؤمنی بود- گفتند: «سُبْحانَ رَبِّنا إِنّا كُنّا ظالِمِینَ» منزّه است پروردگار ما؛ ما بد كردیم، ما مردم ستمكاری بودیم. «فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ یَتَلاوَمُونَ» آنگاه بعضی به بعض دیگر رو كردند، یعنی شروع كردند با یكدیگر حرف زدن، خودشان را ملامت می كردند، یكدیگر را ملامت می كردند، این می گفت تقصیر تو شد كه این حرف را زدی، آن می گفت: خیر، تو این حرف را زدی، تقصیر تو شد.

مرتب به گردن یكدیگر می انداختند و یكدیگر را ملامت می كردند. ولی بالاخره همه فهمیدند كه گنهكارند.
بعد از اینكه یكدیگر را ملامت كردند، همه به خطای خودشان اقرار و اعترف كردند: «قالُوا یا وَیْلَنا إِنّا كُنّا طاغِینَ» وای به حال ما، عجب ما طغیانگر شدیم! یعنی همین قدر كه پدر ما مرد و ما خود را دارای چیزی دیدیم، چقدر زود طاغی شدیم و طغیان كردیم! «عَسی رَبُّنا أَنْ یُبْدِلَنا خَیْراً مِنْها إِنّا إِلی رَبِّنا راغِبُونَ» این اظهار توبه ی آنهاست: ما دیگر بعد از این راغب به سوی پروردگار خودمان هستیم، یعنی راغب به عبادت و بندگی و اطاعت او هستیم و می خواهیم امر او را اطاعت كنیم، بر اساس رضای او عمل كنیم؛ امیدواریم كه اگر اینچنین باشیم، پروردگار ما به ما بهتر از آنچه كه بود عنایت بفرماید؛ امید است كه پروردگار ما به ما عوض بدهد بهتر از این باغ و بهتر از آنچه كه در این باغ بود، كه ما به سوی پروردگار خود راغب هستیم؛ یعنی توبه كردیم.

[1] . بقره / 143.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است