در
کتابخانه
بازدید : 2837165تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Collapse تفسیر سوره ی قلم (1) تفسیر سوره ی قلم (1)
Expand تفسیر سوره ی قلم (2) تفسیر سوره ی قلم (2)
Expand تفسیر سوره ی قلم (3) تفسیر سوره ی قلم (3)
Expand تفسیر سوره ی قلم (4) تفسیر سوره ی قلم (4)
Expand تفسیر سوره ی قلم (5) تفسیر سوره ی قلم (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد قرآن به شكل دیگری اینها را رسوا می كند، پوچی و غیر جدّی بودن ادعای اینها را ثابت می كند و آن این است كه می فرماید: فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبینَ. وَدّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنونَ. وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلّافٍ مَهینٍ الی آخر.
آدمی كه راهش راه حقیقت نیست قهراً به درهای مختلف می زند. می گویند روزی پیغمبر اكرم در میان اصحاب نشسته بودند. یك خط مستقیم از طرف خودشان به یك نقطه ی معین كشیدند، بعد چند خط منحنی و كج كشیدند. سپس آن خط مستقیم را نشان دادند و فرمودند این راه من است؛ یعنی یك راه حق بیشتر نیست، آن راههای كج همه راههای دیگری است؛ یعنی راه كج زیاد است و راه راست یكی بیشتر نیست، كه قرآن روی این مطلب خیلی تكیه دارد. آدمی كه حرف حق می زند یك راه بیشتر نمی رود، ولی آدمی كه حرف باطل می زند از راههای متضاد و متناقض می رود، مثل همین كفار قریش؛ گاهی می گفتند او (پیغمبر) یك شاعر است مثل همه ی شاعرها، گاهی می گفتند دیوانه است و گاهی چیز دیگر. از یك طرف می آمدند تبلیغ می كردند كه این بیچاره حالش بهم خورده، گاهی محرمانه می آمدند پیش پیغمبر، می گفتند حالا بیاییم یك جوری با هم كنار بیاییم (با دیوانه كه كسی كنار نمی آید؛ كنار آمدن معنی ندارد؛ این ضد همان ادعاست) ، تو راه خودت را برو، به این بتهای ما جسارت و اهانت نكن، ما را به حال خود بگذار؛ بگذار ما كار خودمان را بكنیم، تو هم كار خودت را بكن؛ بیاییم با همدیگر كنار بیاییم. این با همان ادعای دیوانه بودن هم جور درنمی آید. خودشان حس می كردند كه این به تنهایی به شكل یك قدرت درآمده و مجبورند با او سازش كنند؛ چون انسان وقتی مطمئن است كه حریف از بین می رود یا می تواند او را از بین ببرد پیشنهاد سازش به او نمی دهد؛ این پیشنهاد سازش دادن دلیل بر این است كه او را به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 575
صورت یك قدرت خیلی جدی درك كرده اند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است