در
کتابخانه
بازدید : 2836107تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی طلاق</span>تفسیر سوره ی طلاق
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تحریم</span>تفسیر سوره ی تحریم
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Collapse تفسیر سوره ی قلم (1) تفسیر سوره ی قلم (1)
Expand تفسیر سوره ی قلم (2) تفسیر سوره ی قلم (2)
Expand تفسیر سوره ی قلم (3) تفسیر سوره ی قلم (3)
Expand تفسیر سوره ی قلم (4) تفسیر سوره ی قلم (4)
Expand تفسیر سوره ی قلم (5) تفسیر سوره ی قلم (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
خُلق- كه اصطلاح «اخلاق» هم در میان علمای اسلامی از همین جا پدید آمده است- در مقابل خَلق است؛ خَلق داریم و خُلق. خَلق به صورت و بدن اطلاق می شود و خُلق به خصلتها و كیفیتهای روحی. انسان از نظر خَلق، بالفعل به دنیا آمده، یعنی در عالم رحم بدون اختیار او خلقش تمام می شود؛ ولی انسان از نظر خُلق، بالقوه به دنیا می آید و خودش است كه باید برای خودش خُلق بسازد و به عبارت دیگر این خود انسان است كه باید خودش را از نظر درون و روح و اندامهای روحی بیافریند. یك تفاوت حیوانات با انسان این است كه حیوان وقتی كه به دنیا می آید، چه از نظر جسمی و چه از نظر خصلتهای روحی، بالفعل به دنیا می آید، یعنی حیوان با یك سلسله غرایز به دنیا می آید و تا آخر هم همین طور است، تغییرپذیر هم نیست مگر در سطح بسیار كم؛ یعنی همین طور كه بدن حیوان را می شود با تربیت فی الجمله تغییر داد، مثلاً یك اسب را در اثر تربیت، كمی اندامش را تغییر داد، خُلق حیوان را هم می توان فی الجمله و به مقدار كم تغییر داد. هر حیوانی با هر صفتی كه [به دنیا] می آید، [به آن صفت باقی است. ] مثلاً اگر می گوییم سگ به حسب غریزه وفادار است و گربه به حسب غریزه بی وفا، آن دیگر غریزه اش وفاداری است و این هم غریزه اش بی وفایی است. تغییر دادن آن صفت، اگر هم بشود، بسیار بسیار كم است. روح و جسم در حیوان هماهنگ اند.
ولی انسان از نظر جسم، كامل (یعنی تمام شده) به دنیا می آید، یك عضو ناتمام از او باقی نیست كه در دنیا بخواهد تمام شود؛ مثلاً قلبش، كبدش، روده اش، چشمهایش، دستهایش، لبش، در عالم رحم تمام نشده باشد، بعد در دنیا بخواهد تمام شود، به او بگویند دیگر چشم و ابرویت را خودت درست كن؛ تا اینجا خلق شده ای، از این به بعد اختیارش با خودت كه چشمت را هر طور می خواهی بساز، می خواهی مشكی باشد یا میشی یا آبی؛ ابرویت هم می خواهی كج باشد یا راست.

اما انسان از نظر روح یك منزل نسبت به جسم عقب است، یعنی جسمش در مرحله ی رحم تمام می شود و روحش در دنیا باید تمام شود. این است كه دنیا رحم جان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 570
انسان است. از نظر جسم، خودش در رحم خودش را نساخته است، او را تمام كرده اند؛ از نظر روح، در عالم دنیا خودش باید خودش را تمام كند و بسازد.
این است كه قلم قضا و قدر را در دنیا به دست خود انسان داده اند، نقاشی و رسم و طراحی و مهندسی ساختمان روحی انسان را در دنیا به خود انسان داده اند.

مدلها را هم به انسان معرفی كرده اند: انسانهای كامل، انسانهای شرور؛ گفته اند می خواهی خودت را مطابق این مدل بساز، این پیغمبر است، این علی است، این امام حسن است، این امام حسین است، این سلمان است، این ابوذر است؛ آن دیگری فرعون است، هامان است، نمرود است؛ اختیار باتوست، می خواهی چشم روحت را مثل آن بساز یا مثل این، ابروی روحت را مثل آن بساز یا مثل این، رنگ روحت را مثل آن بساز یا مثل این. این را می گویند «خُلق» . حالات روحی انسان وقتی كه به صورت ملكه دربیاید «خُلق» گفته می شود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است