در
کتابخانه
بازدید : 2837228تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Collapse تفسیر سوره ی قلم (1) تفسیر سوره ی قلم (1)
Expand تفسیر سوره ی قلم (2) تفسیر سوره ی قلم (2)
Expand تفسیر سوره ی قلم (3) تفسیر سوره ی قلم (3)
Expand تفسیر سوره ی قلم (4) تفسیر سوره ی قلم (4)
Expand تفسیر سوره ی قلم (5) تفسیر سوره ی قلم (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تمام ذخایر معنوی و فنّی یعنی تمدن معنوی و تمدن صنعتی كه بشر دارد، محصول تدریجی قرنها و هزارها سال تاریخ است كه دوره به دوره به دست بشر رسیده و منتقل شده تا به این حد رسیده است. اگر آثار هر دوره ای به وسیله ی تعلیم و تعلّم (عَلَّمَ اَلْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ) و به وسیله ی نوشتن از نسلی به نسل دیگر منتقل نمی شد، اگر نوشتن نمی بود و فقط تعلیم و تعلّم می بود، از این آثاری كه امروز هست یك صدهزارم هم باقی نبود. مگر می شود آثاری را كه هست از بر بیایند به نسل دیگر بیاموزند و نسل دیگر همه ی اینها را حفظ كند. غنای دنیای امروز یكی به كتابخانه هایی است كه وجود دارد (یعنی پشتوانه ی مدرسه ها كه نسلی به نسل دیگر می آموزد، كتابخانه هاست؛ اگر كتابخانه ای نباشد مدرسه ای نمی تواند باشد) و دیگر به آثار صنعتی است كه باقی مانده است.
پس این است كه انسان آنچه را كه دارد- حال اگر صددرصد نگوییم، قطعاً نود درصد آنچه را كه دارد- در اثر نوشتن دارد، و الّا حفظكردن ها كه نمی توانند یك شئ را آنچنان كه هست نگه دارند.
به احترام قلم سوگند و به احترام نوشتن سوگند، كه درواقع یعنی به احترام علم سوگند، چون اینها وسیله ی نگه داشتن علم هستند. به احترام علم سوگند كه تو به لطف پروردگارت و به موجب نعمتهای عظیم پروردگارت دیوانه نیستی. این معنایش «قضایا قیاساتها معها» است؛ یعنی تو كه منشأ و منبع علم و قلم هستی، تو هستی كه نهضت قلم و علم را به وجود خواهی آورد (كه آیات بعد هم روشن خواهد كرد) ، تو به موجب این نعمت پروردگارت [دیوانه نیستی. ] اینكه مقصود از این نعمت كدام نعمت است، بعضی گفته اند نعمتِ آن فهم و درك و عقل فراوانی كه الآن در تو وجود دارد، اخلاق عظیمه ای كه داری، و نبوتی كه در تو هست؛ این سومی را ترجیح داده اند. مجنون یعنی كسی كه مادون عقل عاقلهاست، تو مافوق عقل عاقلها هستی، یعنی آنچه را عاقلها دارند داری و یك چیزی خیلی بالاتر از حد عقل عاقلها. اگر تو با مقیاسهای اینها جور درنمی آیی، به دلیل این است كه تو بالاتر از حد اینها هستی.
اغلب، نوابغ دنیا را به نوعی جنون و انحراف متهم می كنند، چرا؟ برای اینكه مردم، حتی بی غرضها، یك مقیاس در دست دارند و آن همان اكثریت مردم است، هر كه از مقیاس اكثریت خارج بود، او را یك آدم غیرطبیعی می دانند. ولی یك وقت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 567
كسی از مقیاس اكثریت خارج است به دلیل اینكه از این مقیاس پایین تر است، و یك وقت كسی از مقیاس اكثریت خارج است به دلیل اینكه از این مقیاس بالاتر است. ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ . اگر «بـ» باء سببیه باشد، یعنی به موجب این انعام پروردگارت؛ و اگر «بـ» باء معیت و مصاحبه باشد (كه این شاید بهتر است) یعنی تو با این نعمتی كه همراهت هست و با این موهبت نبوتی كه همراه تو هست، آیا تو دیوانه ای؟ !
وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ . می دانیم كه «نزل القرآن علی نحو ایاك اعنی و اسمعی یا جارة» . تعبیر «ایّاك اعنی واسمعی یا جارة» مثلی است در زبان عربی كه نظیر آن در فارسی «به در بگو تا دیوار بشنود» است. قصه ی آن مثل در زبان عربی این است كه می گویند زنی همسایه ای داشت (شاید مثل این موجرها و مستأجرهای فعلی تهران كه گاهی یك ناراحتی میان آنها وجود دارد) ، می خواست به او یك حرفی زده باشد، یك كس دیگر را مخاطب قرار داده بود، به او حرفهایی می زد كه با آن همسایه تطبیق كند. او درست نمی فهمید. همین كه حرفهایش را زد، گفت: «ایاك اعنی واسمعی یا جارة» گوش كن، با تو سخن می گویم، اگر به او می گویم مقصودم تو هستی.
در حدیث است كه قرآن نازل شده است به «ایّاك اعنی و اسمعی یا جارة» یعنی در بسیاری از موارد، مخاطب پیغمبر است ولی مقصود و منظور و آن كسی كه باید گوش كند پیغمبر نیست. كأ نّه به مردم می گوید ای مردم شما گوش كنید؛ به او داریم می گوییم ولی او خودش كه در كار خودش تردید ندارد اما شما بدانید. پس در واقع این طور است: او به موجب نعمت پروردگارش (یا او با این همه لطف و عنایت پروردگارش) دیوانه نیست. وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ . از آنجا كه آدم دیوانه كارش عبث و بیهوده و بی پاداش است، می فرماید: مطمئن باش، برای تو (و در واقع مخاطبْ آنها هستند: مطمئن باشید، برای او) اجر و پاداش بی نهایت است (غیرممنون یعنی غیرمحصور) .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است