در
کتابخانه
بازدید : 2836385تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Expand تفسیر سوره ی ملك (1) تفسیر سوره ی ملك (1)
Expand تفسیر سوره ی ملك (2) تفسیر سوره ی ملك (2)
Expand تفسیر سوره ی ملك (3) تفسیر سوره ی ملك (3)
Collapse تفسیر سوره ی ملك (4) تفسیر سوره ی ملك (4)
Expand تفسیر سوره ی ملك (5) تفسیر سوره ی ملك (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
خیلی چیزها در عالم هست كه اگر انسان، ساده آن مطلب را ببیند به نظرش می آید كه غیر از این دیگر چیزی امكان پذیر نیست. ولی یك وقت انسان می بیند كه در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 533
همین عالم چیزهای دیگری بر ضد آنچه كه وجود دارد امكان پذیر هست اما بدون آنكه آنچه كه بر ضد این است درواقع مخالف این باشد، بلكه امری است مافوق این.

حال برایتان مثالی عرض بكنم.
من نمی دانم این مطلب حقیقت است یا افسانه؛ می گویند اول باری كه هواپیما پیدا شده بود شخصی به حكیمی از حكیمان قدیم ایران- كه معلوم می شود آن سؤال كننده هم خودش یك آدم نیمه مطّلعی بوده و لهذا طرح قضیه را به صورت غلط كرده است- گفته بود: شما فیلسوفان مدعی هستید كه یك جسم ثقیل و سنگین لازمه ی طبیعتش به طور جبر این است كه توجه به مركز زمین دارد، و لهذا اگر ما سنگی را در بالا رها كنیم، به طرف مركز زمین حركت می كند؛ یك قطعه آهن را رها كنیم، به طرف مركز زمین حركت می كند. گفت بله. گفت: اخیراً یك صنعتی در اروپا پیدا شده است كه این صنعت نظریه ی شما را باطل كرده است، معلوم می شود كه جسم ثقیل هم می تواند آن بالا بایستد بدون اینكه به زمین سقوط كند (نظیر همان كه در جلسه ی گذشته از ابوعلی سینا و ابوسعید ابوالخیر نقل كردم) .
می گویند آن حكیم گفت چنین چیزی محال است و امكان ندارد. البته طرح این حرف به این صورت برای آن حكیم از اول غلط بوده، چون آن چیزی كه آن حكیم گفته محال است الآن هم محال است، یعنی اگر ما یك جسم ثقیلی را رها كنیم بدون اینكه یك نیروی مقاومتی در مقابل نیروی ثقل وجود داشته باشد، محال است سقوط نكند. گفتیم در آن داستان بوعلی سینا و ابوسعید ابوالخیر نیز ابوسعید همین سؤال را مطرح كرد. می گویند در حمّام، او با یك قدرت به اصطلاح عرفانی خاص تشت مسی را به طرف بالا انداخت و تشت آنجا ایستاد. گفت: شما حكیمها كه می گویید یك جسم ثقیل اگر بالا برود طبعاً باید بیفتد، این چرا نمی افتد؟ بوعلی گفت: ما حكیمها می گوییم بدون قاسر نمی ایستد، یعنی بدون یك قوّه ی دیگری كه بیاید اثر آن قوّه را خنثی كند، ولی الآن اراده ی یك عارف مانع سقوط اوست؛ الآن هم او می خواهد بیفتد پایین ولی فعلاً اراده ی یك مرد كامل مانع افتادن است.
حال، در مورد هواپیما معلوم است كه اگر یك قوّه ی دیگری به نام قوّه ی بخار نباشد كه هواپیما هیچ وقت آن بالا نمی ایستد. طرح مسأله به این صورت غلط است. ولی این نشان می دهد كه اگر صنعی و صنعتی در كار باشد، اگر تدبیری در كار باشد، آن تدبیر می تواند با تركیب كردن نیروها عملی بر ضد عمل نیروی دیگری انجام بدهد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 534
جسم مرغ هم در آسمان چنین چیزی است؛ یعنی اگر خداوند متعال نیروی پرواز كردن را و آن بالها و آن لوازمی كه برای پرواز لازم است در وجود این حیوان قرار نداده بود، این حیوان هم اگر خودش را از پشت بام رها می كرد چون جسمِ سنگین است می افتاد پایین؛ ولی ببینید خداوند چه تدابیری در وجود این حیوان به كار برده است و چه نیروهای دیگری در این عالم خلق كرده است كه اثر یك نیرو را خنثی می كند.
از اینجا شما بفهمید كه در همه چیز عالم این جریان هست. ما اگر الآن می گوییم: منظومه ی شمسی داریم، خورشید مركز است، زمین به دورش می چرخد و در هر 365 روز تقریباً یك دور به دور خورشید می چرخد، همچنین به دور خودش می چرخد، خیال می كنیم كه اینها اموری است كه باید باشد و خلاف اینها محال است. چنین چیزی نیست، سررشته ی همه ی اینها به دست خداوند است. اگر كسی نظر به مسبّب الاسباب داشته باشد (چون وقتی كه به سببی نگاه می كند می بیند یك سببی دارد، باز آن سبب یك سبب دیگری دارد و آن سبب یك سبب دیگری و. . . ) فوراً می فهمد كه نگهدارنده ی همه ی اسباب، یعنی آن قدرتی كه تمام اسباب و وسائط و وسائل در اختیار اوست، ذات مقدس پروردگار است.
بشر اساساً پرواز در هوا و سیر بر روی آب را- كه همین كار كشتی باشد- از همین موجودهایی كه در عالم طبیعت وجود دارند الهام گرفت. وقتی كه انسان مرغ را دید كه در آسمان پرواز می كند، فهمید پس این یك امری است عملی، یك حساب و قانونی دارد. تا هر حدی كه بشر بتواند آن حساب و قانون را كشف كند، از آن حساب و قانون می تواند استفاده كند.
می فرماید: «أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی اَلطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صافّاتٍ» آیا مرغ را در بالای سر خود درحالی كه اینها صافّات [هستند نمی بینند؟ ] «صافّات» را به دو معنا می توانیم بگیریم: یكی اینكه در بالای سر انسان صف زده اند، مثل آن وقتی كه مرغها- مخصوصاً بعضی از آنها- با صف حركت می كنند. ولی مفسرین گفته اند مقصود آن معنایی است كه به آن «صفیف» می گویند. این مطلب در فقه مطرح است كه بعضی از مرغها در حین پرواز بیشتر صفیف دارند، یعنی بیشتر بال می زنند، بالشان را مرتب حركت می دهند، مثل گنجشك. بعضی دیگر كمتر بال می زنند و بیشتر بالها را پهن می كنند و در حالی كه بالهایشان پهن است حركت می كنند مثل كركس كه انسان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 535
می بیند وقتی در آسمان است اغلب بال نمی زند یعنی در حالی كه بالهایش پهن است - مثل بال هواپیما- حركت می كند بدون اینكه بال بزند. مقصود از «صَافّاتٍ» *این است: در حالی كه صفیف دارند، یعنی در حالی كه بالها را همین جور باز كرده اند و دارند حركت می كنند. «وَ یَقْبِضْنَ» و احیاناً قبض می كنند. (آن حالت بسط و پهن كردن را «صفیف» می گویند، حالت قبض و جمع كردن بال را كه جمع می كند و دوباره باز می كند «قبض» می گویند. ) آیا اینها را در بالاسر خود نمی بینند؟ غیر از خدا كیست كه اینها را در آن بالا نگهداری می كند؟ خداست كه این همه نیروها و قانونها و ضابطه ها را قرار داده است و اگر نخواهد، همه ی اینها نقض می شود. «إِنَّهُ بِكُلِّ شَیْ ءٍ بَصِیرٌ» خدا به همه چیز بیناست؛ یعنی این همه اسرار در عالم هست و خدای متعال این اسرار عالم را از هر كس دیگر بهتر می داند، چون خودش خالق عالم است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است