در
کتابخانه
بازدید : 2836532تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Collapse شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Expand تفسیر سوره ی ملك (1) تفسیر سوره ی ملك (1)
Expand تفسیر سوره ی ملك (2) تفسیر سوره ی ملك (2)
Collapse تفسیر سوره ی ملك (3) تفسیر سوره ی ملك (3)
Expand تفسیر سوره ی ملك (4) تفسیر سوره ی ملك (4)
Expand تفسیر سوره ی ملك (5) تفسیر سوره ی ملك (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
«أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اِجْهَرُوا بِهِ» سخن خودتان را سرّی بكنید یا علنی، [برای خدا یكسان است. ] این سرّ و علن برای بشرها متفاوت است؛ اگر حرفی را به صورت سرّی به شما بگویند قهراً از دیگران مخفی می ماند، و اگر علنی بگویند بر همه آشكار می شود. این یك امری است كه نسبت به انسانها متفاوت است. نسبت به ذات حق، دور و نزدیك، سرّ و علن، جهر و اخفات، ظاهر و باطن علی السویّه است.

«وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اِجْهَرُوا بِهِ» پنهان كنید سخن خود را یا آشكار كنید (یعنی از نظر ذات حق هیچ فرق نمی كند) «إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ اَلصُّدُورِ» او آگاه است بدانچه كه در جوفها و سینه هاست، او از آن باطنِ باطن آگاه است، سرّ و جهر تأثیری در این جهت ندارد.
بعد برای این كه چرا ذات پروردگار عالم است، یك استدلالی می كند كه این استدلال خودْ برهان است. ممكن است كسی بگوید: به چه مناطی خدا به سرّ و جهر و به ظاهر و باطن و خلاصه به همه چیز علم دارد؟ می فرماید: مناطش خلقت است.

او چون خالق است عالم است؛ چون خدا كه خالق است، غیر از آن است كه انسان صانع چیزی است. انسان كه صانع چیزی است، یعنی در میان اشیاءِ خلق شده یك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 522
رابطه ی مكانیكی برقرار می كند، قطعاتی از آهن، قطعاتی از فلز دیگری، قطعاتی از سیم یا لاستیك را با یكدیگر به شكلهای مخصوصی پیوند می دهد، از نیروهای موجود در طبیعت استفاده می كند، اسمش را می گذارد صنعت. ولی خالق، آن كسی است كه اصلاً به وجود آورنده ی اشیاء است؛ وجود اشیاء به اراده ی اوست، به اراده ی او حادث اند و به اراده ی او باقی اند، و او ذاتش بر فعل خودش احاطه دارد. اصلاً عالَم شأنی ندارد جز اینكه فعل خداوند است، و هر فاعلی بر فعل خودش از آن جهت كه آن فعل، فعل خودش است محیط است. «أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ» آیا آن كس كه آفریننده است به آفرینش خودش عالم نیست؟ یعنی همین قدر كه تصور كنید، [برای تصدیق ] مطلب كافی است. آن كه آفریننده است، محیط به آفریده های خودش است، پس عالِم به آفریده های خودش است.
فلاسفه هم این حرف را همیشه می زنند و علم پروردگار به اشیاء را تقریباً به همین مناط بیان می كنند كه ذات پروردگار به ذات خود علم دارد (به دلایلی كه در جای خودش ثابت شده است) و ذاتی كه به ذات خود علم دارد، به هر آفریده ی خود علم دارد و بلكه آن آفریده اش در عین اینكه معلوم اوست علم او هم هست.
می فرماید: «أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ» آیا آن كس كه آفریده است عالم نیست؟ این جمله را چند جور می شود معنی كرد كه همه به یكدیگر نزدیك است. یكی اینكه «من خلق» فاعل «یعلم» باشد: «أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ» آیا آن ذاتی كه آفریننده است نمی داند؟ آنوقت مفعول محذوف است، یعنی آیا نمی داند، آگاه نیست از وضع مخلوق خودش؟ یعنی واضح است كه آگاه است. دیگر اینكه «من خلق» مفعول «یعلم» باشد و ضمیر «یعلم» به خدا برگردد: «اَ لا یَعْلَمُ اللّهُ مَنْ خَلَقَ» آیا خدا نمی داند كسانی را كه آفریده است؟ یعنی آیا خدا به این كسان آگاه نیست؟ كه لازمه ی آگاهی به این كسان آگاهی به افعال آنهاست. اگرچه بعضی از مفسرین حتی المیزان این طور معنی كرده اند امّا آن معنی اوّل بهتر است. تفسیر فخر رازی هم دیدم معنی اوّل را ترجیح می دهد.
كلمه ی «الا» كلمه ای است كه در زبان عرب به دو معنی به كار برده می شود: یكی اینكه مجموعاً «الا» یك كلمه است كه به معنی تنبیه است، یعنی آگاه باش. «الا» یعنی هان! (دیگر بیش از این نیست) . «أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ» هان! ذات حق كه خالق است می داند و به مخلوقات آگاه است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 523
دیگر اینكه این كلمه گاهی مركّب از دو كلمه به كار برده می شود: همزه كه به معنای حرف استفهام است و «لا» كه حرف نفی است. آنوقت «الا» می شود آیا نه؟ به آن معنی اول می شود: هان، به معنی دوم می شود: آیا نه؟ از همه ی اینها یك نتیجه درمی آید و آن نتیجه این است كه خالق، عالم و آگاه به مخلوقات است؛ به دلیل اینكه خالق است آگاه است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است