اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم
اَلَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَری فِی خَلْقِ اَلرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ
اَلْبَصَرَ هَلْ تَری مِنْ فُطُورٍ. `ثُمَّ اِرْجِعِ اَلْبَصَرَ كَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْكَ اَلْبَصَرُ خاسِئاً
وَ هُوَ حَسِیرٌ. `وَ لَقَدْ زَیَّنَّا اَلسَّماءَ اَلدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ وَ
أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ اَلسَّعِیرِ. `وَ لِلَّذِینَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ
اَلْمَصِیرُ [1].
آیه ی سوم از سوره ی مباركه ی ملك است. در آیه ی اول اعلام توحید افعالی بود، یعنی اعلام
اینكه با همه ی قدرتهایی كه در این عالم وجود دارد و پراكنده است و آن همه نیروهایی
كه به شكلهای مختلف در این عالم هست، آیا همه ی قدرتها، اقتدارها، سلطه ها در
یك نقطه متمركز است یا متمركز نیست؟ كه اگر در یك نقطه متمركز باشد، آن نقطه
همان دست قدرت الهی است. فرمود:
«تَبارَكَ اَلَّذِی بِیَدِهِ اَلْمُلْكُ» تمام اقتدارها و
سلطه ها در نهایت امر در دست او متمركز است. به تعبیر دیگر- كه در نهج البلاغه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 501
آمده است- زمام همه ی امور به دست اوست، مهار همه ی امور در دست اوست، و خیال
نكنید كه یك وقتی چنین امكانی وجود داشته باشد كه زمام- العیاذ باللّه- از دست
خدا بیرون برود؛ این امر امكان پذیر نیست و جزء محالات عالم است.
در آیه ی بعد فلسفه ی موت و حیات را بیان كرد كه این مرگ و زندگی چه فلسفه ای
دارد؟ این آمدن و رفتن ما انسانها برای چیست؟ فرمود: برای حسن عمل؛ یعنی آنچه
كه در این بوته ی آزمایش هدف اوّلی و مقصد اوّلی است این است كه انسانها برسند به
حسن عمل. نفرمود: به عمل، نفرمود به كثرت عمل، فرمود: به مرحله ی
«أَحْسَنُ عَمَلاً» ،
كه اینها را توضیح دادیم و تشریح كردیم.
این آیه كه آیه ی سوم است، توصیف دیگری است از خدا. در آیه ی دوم فرمود:
خداست كه نظام مرگ و زندگی را آفریده است، به آن غرض و برای آن مقصد؛ بعد
اشاره ای به اشیاء دیگر، تقریباً می شود گفت به كل عالم خلقت و طبیعت می كند،
می فرماید:
«اَلَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» آن خدایی كه مُلك و اقتدارها در ید قدرت
اوست و زمام امور در دست اوست، همان است كه هفت آسمان، هفت سماء آفریده
است، هفت سمائی كه طباق هستند، یعنی بعضی بر بعض دیگر [احاطه دارند؛ ]
متطابق و طبقه به طبقه اند؛ طبقات هفتگانه ی آسمانها را آفرید. بعد، از خصوص خلقت
طبقات هفتگانه ی آسمانها صرف نظر می كند، به طوركلی مسأله ی خلقتْ اعم از آسمان و
زمین و ما بین زمین و آسمان را [مطرح می كند؛ ] می فرماید:
«ما تَری فِی خَلْقِ اَلرَّحْمنِ
مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ اَلْبَصَرَ هَلْ تَری مِنْ فُطُورٍ. `ثُمَّ اِرْجِعِ اَلْبَصَرَ كَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْكَ اَلْبَصَرُ
خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ» كه نكته ی اصلی در این آیات این قسمت است.