در
کتابخانه
بازدید : 2836852تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی طلاق</span>تفسیر سوره ی طلاق
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تحریم</span>تفسیر سوره ی تحریم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما از نظر هیئت قدیم. هیئت قدیم شكل خاصی داشت كه به طور قطع امروز منسوخ و باطل شده است و آن این است كه قائل به نُه آسمان بود (نُه كرسی فلك نهد اندیشه زیر پای- تا بوسه بر ركاب قزل ارسلان زند) كه آنها را نُه فلك می گفتند، و فلك اول
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 440
یا آسمان اول عبارت بود از فلكی كه به عقیده ی هیئت قدیمی- كه آن را «هیئت بطلمیوسی» می گویند- ماه در آن فلك و آسمان اختصاصاً قرار داشت و غیر از ماه هیچ چیز دیگری در آنجا قرار نداشت. آسمان دوم محیط به آسمان اول و چسبیده ی به آن بود (می گفتند مثل لایه های پیاز كه به یكدیگر چسبیده است، و بین آسمانی و آسمانی خلئی وجود ندارد و محال است وجود داشته باشد) و در همه ی این آسمان فقط یك ستاره وجود دارد كه عطارد است. آسمان سوم باز محیط بر آسمان دوم و چسبیده ی به آن است و در تمام آن هم فقط یك ستاره وجود دارد كه آن زهره است.

در آسمان چهارم همین طور یك ستاره وجود دارد كه خود خورشید است. در آسمان پنجم یك ستاره كه آن مریخ است، و در ششم مشتری، و در هفتم زحل، و در آسمان هشتم همه ی ستارگان ثوابت، و در آسمان نهم هیچ ستاره ای وجود ندارد.
آنگاه وقتی می خواستند آیات قرآن را به این هیئت تطبیق كنند می گفتند: اولاً چرا قرآن گفته است هفت آسمان، و حال آنكه هیئت می گوید نُه آسمان؛ و ثانیاً چرا قرآن می گوید ما نزدیكترین آسمانها را به ستارگان مزیّن كرده ایم و حال آنكه نزدیكترین آسمانها فقط ماه در آن هست و باقی آسمانها هم هر كدام یك ستاره، و آن آسمانی كه همه ی ستارگان ثوابت در آن هست آسمان هشتم است نه نزدیكترین آسمانها.
از آن مشكلتر مسأله ی هفت زمین بود كه به هیچ شكلی قابل حل و توجیه نبود چون در آن هیئت، زمین ما یگانه زمین موجود بود، كه آن یگانه زمین موجود هم در مركز عالم قرار داشت و باقی [ستارگان ] در دور آن بودند. آن وقت این مسأله خیلی مشكل می شد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است