در
کتابخانه
بازدید : 2836152تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی طلاق</span>تفسیر سوره ی طلاق
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تحریم</span>تفسیر سوره ی تحریم
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این است كه قرآن در مورد قیامت می گوید: «لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً» [1] چون این توهّم در ذهن اشخاص پیدا می شود كه حالا ما بهشتها رفتیم، بهشت برای انسان یك سال، دو سال، ده سال، صد سال، هزار سال لذت داشته باشد، بعد عادی می شود، وقتی عادی شد دیگر خستگی آور می شود [و انسان می گوید] عجب جای ملالت آور و خستگی آوری است! قرآن می گوید: «لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً» غصه ی این را نخورید، اگر كسی آنجا بیاید دیگر تحول از آنجا را نمی خواهد.
در اینجا راز مطلب را بهتر روشن می كند، می گوید: سرّ مطلب این است كه مهماندارش خداست. محال است انسان از خدا بیزار شود و غیر او را بخواهد. از هر چیزی بیزاری پیدا می شود برای اینكه انسان می خواهد به خدا برسد؛ همین قدر كه یك ارتباط و اتصالی به او پیدا كرد، آن وقت ارزش بهشت برای او این نیست كه آنجا خوردن و پوشیدن و لذت جنسی هست؛ ارزشش این است كه سفره ی كرامت و پذیرایی اوست؛ حس می كند و تا ابد هم حس می كند كه دارد به دست او پذیرایی می شود. این دیگر خستگی آور نیست. «قَدْ أَحْسَنَ اَللّهُ لَهُ رِزْقاً» خداست كه برای او رزق و روزی را نیكو گردانیده است. این همان مقام رضوان الهی است كه اگر كسی به مقام رضوان الهی برسد، به مقامی كه خدا از او راضی باشد و او به مقام رضای پروردگار برسد، برای او تنها چیزی كه هدف و مقصد است رضوان پروردگار است، كه در آیات متعددِ قرآن روی این موضوع تكیه شده است (وَ رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ أَكْبَرُ) .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 435
البته افرادی هستند كه بهشت آنها (چون ما جنّات داریم و یك بهشت نیست) بهشتی است كه شاید تا ابد به این سفره توجه هم نكنند. آنها حسابشان حساب دیگری است. «یا أَیَّتُهَا اَلنَّفْسُ اَلْمُطْمَئِنَّةُ. `اِرْجِعِی إِلی رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً. `فَادْخُلِی فِی عِبادِی. `وَ اُدْخُلِی جَنَّتِی» [2] ای آن نفس انسان (یا ای نفس آن انسان) كه به مقام اطمینان نائل شده است. اطمینان یعنی مقام آرامش. الان عرض كردم كه انسان به هر مطلوبی كه برسد قرار نمی گیرد و جاذبه تبدیل به دافعه می شود. قرآن در آیه ای تصریح كرده است: اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اَللّهِ أَلا بِذِكْرِ اَللّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ [3]. «بِذِكْرِ اللّه» را كه مقدم داشته (می گویند: تقدیم ما هو حقه التأخیر یفید الحصر) یعنی ای بشر بدان جز به یك چیز آرامش برقرار نمی شود؛ اگر تمام این دنیا را به بشر بدهند، هیچ چیز باقی نماند، مُلك زمین، مُلك همه ی آسمان، مُلك لایتناهی ، باور نكن كه بشر به آرامش برسد؛ فقط با خداست كه انسان به آرامش می رسد. در آن آیه می فرماید: «یا أَیَّتُهَا اَلنَّفْسُ اَلْمُطْمَئِنَّةُ» ای نفسی كه به مقام آرامش رسیده ای، یعنی ای نفسِ به خدا رسیده «اِرْجِعِی إِلی رَبِّكِ» بازگرد به سوی پروردگارت (یعنی برای تو دیگر كوچكترین عایق و مانعی در كار نیست، آزاد مطلقی از همه ی ما سوی ) در حالی كه رابطه ی تو با پروردگار رابطه ی رضای طرفینی است. (تعبیر عجیبی است؛ خدا برای این بنده چقدر حساب باز كرده است! ) ما و تو دیگر از همدیگر راضی هستیم، تو از ما راضی و ما از تو راضی ( «راضِیَةً» یعنی تو از ما راضی «مَرْضِیَّةً» ما از تو راضی) . دیگر حالا بنده و خدا به جایی رسیده اند كه [هردو از هم راضی هستند. ] [4] رضا به معنی پسندیدن است: من تو را پسندیدم، تو مرا پسندیدی، كار تمام است.
«فَادْخُلِی فِی عِبادِی» (این هم جمله ی عجیبی است) پس داخل شو در زمره ی بندگان من. بعد از آنكه به مقام نفس مطمئنه رسیده ای و به مقام «راضیةً مرضیّةً» رسیده ای، حالا داخل شو در عباد من. مگر قبلش داخل در عباد او نبوده است؟ چرا، قبلش هم داخل در عباد بوده است، ولی اینجا «عِبادِی» یك گروه خاص را می گوید. بندگان من یعنی آنهایی كه از بندگیِ غیر از من بكلی آزادند. گروه خاص را می گوید، والّا قبلش هم داخل در بندگان بود. بندگان من، آنهایی كه فقط بنده ی من اند، نه بنده ی دنیا و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 436
حتی نه بنده ی آخرت، نه بنده ی هوای نفس، نه بنده ی نعمت، نه بنده ی بهشت و جهنم، فقط و فقط بنده ی من اند. «وَ اُدْخُلِی جَنَّتِی» و به بهشت من داخل شو (این «بهشت من» یك بهشت دیگری است كه پای هر كس به آنجا نمی رسد) .

[1] . كهف / 108.
[2] . فجر / 27- 30.
[3] . رعد / 28.
[4] . [چند ثانیه ای از سخنان استاد شهید روی نوار ضبط نشده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است