در
کتابخانه
بازدید : 2836381تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی صف</span>تفسیر سوره ی صف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جمعه</span>تفسیر سوره ی جمعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی منافقون</span>تفسیر سوره ی منافقون
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تغابن</span>تفسیر سوره ی تغابن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یادم هست در سالهای قبل از اینكه ما قم برویم و بچه بودیم، در فریمان یك رئیس شهربانی بود كه هیكل عجیبی داشت. معلوم بود كه سواد طلبگی هم دارد و یك انسان فاسق، فاجر، مشروب خوار و فوق العاده ظالمی بود. حتی ابوی ما را كه یگانه ملای روحانی آن منطقه بودند مجبور كرده بود كه باید حتماً مكلاّ شوند و ایشان دیگر از خانه بیرون نمی آمدند. یك دایی هم داشتیم كه او هم طلبه و اهل علم و خیلی خوش ذوق بود. یك وقت دایی ما را كه به شهربانی برده بود گفته بود: حاج شیخ! من یك مسأله از تو سؤال می كنم: آیا می شود معامله ای واقع شود كه هر دو طرف فروشنده و خریدار مغبون باشند؟ دایی ما هم كه خیلی اهل ذوق بود باتوجه به اینكه طرف مقابل شرابخوار بود گفته بود بله، خرید و فروش شراب.
حال در قیامت این مغبونیت طرفینی در كجاست؟ مفسرین گفته اند گاهی دو نفر و یا بیش از دو نفر، هزاران نفر با یكدیگر برای یك هدف اشتراك مساعی می كنند، نوعی معامله می كنند. یك نفر به اصطلاح یك عده ایادی دارد كه آنها فرمانهای او را اجرا می كنند و این فرمانها در طریق ظلم و ستم به مردم و خلاف رضای پروردگار است. به تعبیر قرآن یك نفر متبوع است و دیگران تابع. متبوع به تابع خودش فرمان می دهد كه فلان جرم را مرتكب شو و او هم انجام می دهد. او از این راضی است و این از او راضی است. متبوع از تابع خودش راضی است، چون
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 367
فرمانهای او را دقیقاً اجرا می كند و تابع از متبوع خودش راضی است برای اینكه در مقابل فرمانهایی كه اجرا كرده است، متبوع امكانات زیادی برای او فراهم كرده است. این خودش نوعی معامله است؛ با هم داد و ستد كرده اند.
تابع و متبوع در دنیا خیال می كنند هر دو از این معامله سود برده اند. در روز قیامت است كه می فهمند از این اشتراك مساعی و همكاری و از این داد و ستدی كه در دنیا با یكدیگر داشته اند هر دو ضرر كرده اند. اگر در دنیا معامله ای كه فروشنده و خریدار هر دو ضرر كنند احیاناً وجود نداشته باشد در آخرت این نوع معامله ها [وجود دارد. ] برخی مفسرین گفته اند مقصود از این كه روز قیامت روز تغابن است اشاره است به آنجا كه در آیه ی دیگر می فرماید: «إِذْ تَبَرَّأَ اَلَّذِینَ اُتُّبِعُوا مِنَ اَلَّذِینَ اِتَّبَعُوا» [1].

یكی از تابلوهایی كه قرآن از قیامت مجسم می كند تابلوی تبرّی متبوعها از تابعها، و تابعها از متبوعهاست. تابعها و متبوعها با همكاری یكدیگر جنایت و ظلم كرده اند.

تابع می خواهد به گردن متبوع بیندازد، می گوید: من كه كاره ای نبودم، به من دستور دادند و من این كاررا كردم، و متبوع می گوید: به من مربوط نیست، آن كسی كه این كار را كرده است مقصر است. نظیر كاری كه یزید و ابن زیاد می كردند كه در همین دنیا این قضیه اتفاق افتاد. یزید می گفت: خدا لعنت كند ابن زیاد را، من كه نگفته بودم این طور بكند، و ابن زیاد می گفت: خدا لعنت كند یزید را كه این دستور را داد؛ اگر او دستور نمی داد من این كار را نمی كردم.
قرآن می گوید تابع و متبوع هر دو مغبونند و هر دو ضرر كرده اند. اینها معامله هایی در دنیا كرده اند و هر دو هم در این معامله مغبون هستند. این مغبونیت را در دنیا احساس نمی كنند اما در آخرت احساس می كنند.
چنان كه گفتیم این سوره را كه «سوره ی تغابن» می نامند به اعتبار این آیه است:

«یَوْمَ یَجْمَعُكُمْ لِیَوْمِ اَلْجَمْعِ ذلِكَ یَوْمُ اَلتَّغابُنِ» بعثت و بعث در آن روزی است كه شما را جمع می كند و گرد می آورد، آن روزی كه نامش «یوم الجمع» است؛ اولین و آخرین در آن روز گرد هم می آیند. «ذلِكَ یَوْمُ اَلتَّغابُنِ» روز مغبونیت و یا روز اشتراك دو همكار در مغبونیت، آن روز است.
اما آن كسانی كه [این قدر] مغبون نیستند. این گونه افراد یا اصلاً مغبون نیستند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 368
كه گفتیم یك اقلیتی هستند و یا مغبونیتشان از این جهت است كه چرا ما كم سود بردیم، ای كاش بیش از این كار كرده بودیم. می فرماید: «وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ وَ یَعْمَلْ صالِحاً یُكَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ» آن كسی كه به ذات حق ایمان واقعی بیاورد و موحد واقعی باشد و عمل شایسته انجام دهد خداوند بدیهای او را می پوشاند.

[1] . بقره / 166.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است