در
کتابخانه
بازدید : 2836614تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی صف</span>تفسیر سوره ی صف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جمعه</span>تفسیر سوره ی جمعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی منافقون</span>تفسیر سوره ی منافقون
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تغابن</span>تفسیر سوره ی تغابن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
همه ی ماسوا، همه ی مخلوقات، تسبیح گو و تنزیه گوی او هستند. راجع به این مطلب، مكرر در اوائل سوره های دیگر بحث كرده ایم كه آیا مقصود از تسبیح، آن چیزی است كه فلاسفه آن را «تسبیح تكوینی» می نامند و به اصطلاح «زبان حال» مقصود است و نه زبان واقعی، و یا قرآن امر بالاتری را می گوید؟
«زبان حال» شهادتی است كه حالت یك فرد می دهد. مثلاً دو انسان را می بینید، به قیافه ی یكی كه نگاه می كنید (مثل افرادی كه در بعضی از نقاط مملكت ما هستند و غذا و ویتامین كافی به آنها نمی رسد) لاغر و گرفته است و یك انسان دیگر را كه نگاه می كنید می بینید برعكس، چهره ی او قرمز است و پی های او در زیر پوست جمع شده است. می گویید: قیافه ی این فرد اول شهادت می دهد كه غذای مناسب پیدا نكرده است برخلاف قیافه ی فرد دوم. در این شهادت، زبان در كار نیست یعنی كسی حرف نمی زند ولی این حالت گویاست؛ حالت است كه حرف می زند. این را می گوییم «زبان حال» .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 345
مطابق این قول، معنای تسبیح موجودات این است كه حالت همه ی موجودات حالتی است كه شهادت می دهند بر سُبّوحیت خداوند و بر منزه بودن خداوند از هرگونه نقص در ذات و در صفات و در افعال.
ولی مكرر عرض شده است كه قرآن مطلبی بالاتر از این می گوید. البته شك ندارد كه همه ی موجودات به زبان حال چنین شهادتی را می دهند ولی از آیات قرآن استنباط می شود كه یك امر بالاتر از زبان حال در كار است؛ یعنی هر ذره ای از ذرات موجودات با خدای خودش سرّی دارد و هر ذره ای از ذرات موجودات در حدّ خودش از یك شعور و آگاهی نسبت به خالق خود برخوردار است و این زبان حتی «زبان قال» است نه «زبان حال» و لهذا تعبیر قرآن این است: «إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ» [1].
اگرچه كلمه ی «یسبّح» وصف [فعل ] موجودات است، چه تسبیح به زبان حال و چه تسبیح به زبان قال، اما در ضمنِ معنای آن این است كه اوست خدای منزه از هر نقص و از هر نیستی و از هر كاستی در ذات و در صفات و افعال. خودِ «یُسَبِّحُ» درباره ی معرفت اللّه و آنچه كه به خدای متعال مربوط می شود، به ما معیار و مقیاس می دهد: آن چیزی را می توان به خدا نسبت داد كه با سبوحیت حق سازگار باشد و هرچه كه با سبوحیت حق ناسازگار است نمی توان به او نسبت داد و آیه نشان می دهد كه مقدمه ای است برای بحث معاد. یكی از مسائلی كه خدا در فعل خودش از آن منزه است مسأله ی عبث در خلقت است، اینكه خلقت عبث و بیهوده باشد و برای یك خیر و یك غرض ذاتی نباشد كه در آیه ی «خَلَقَكُمْ . . . بالحق» در مورد آن بحث می كنیم.
پس ذات حق تعالی منزه است و همه ی اشیاء و ذرات وجود او را تنزیه می كنند.

ذات حق منزه است از هرگونه صفت نقص و از هرگونه كار نقص كه یكی از آنها این است كه معادی در كار نباشد.

[1] . اسراء / 44.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است