در
کتابخانه
بازدید : 2836700تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی صف</span>تفسیر سوره ی صف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جمعه</span>تفسیر سوره ی جمعه
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی منافقون</span>تفسیر سوره ی منافقون
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تغابن</span>تفسیر سوره ی تغابن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
إِذا جاءَكَ اَلْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اَللّهِ آنگاه كه منافقان می آیند پیش تو، می گویند از دل و جان شهادت می دهیم كه تو پیامبر خدا هستی. قرآن می گوید: وَ اَللّهُ یَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ و خدا خود می داند- یعنی این شهادت خداست، خدا خود شهادت می دهد- كه تو پیامبر او هستی. اما در مقابلِ اینكه اینها شهادت می دهند كه تو پیامبر خدا هستی خدا شهادت می دهد كه اینها دروغ می گویند: وَ اَللّهُ یَشْهَدُ إِنَّ اَلْمُنافِقِینَ لَكاذِبُونَ خدا هم شهادت می دهد كه اینها در شهادت خودشان دروغ می گویند. اِتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اَللّهِ . قرآن یكی از نقشه های اینها را ذكر می كند، می گوید با قسمهای غلاظ و شداد خودشان مردم را می فریبند. در میان مردم افراد ساده تری هستند. بعضی از افراد با اینكه قرائن و شواهد بر یك امری دلالت می كند و خیلی خوب هم دلالت می كند، همین قدر كه روبرو می شوند با یك كسی كه می بینند همین جور مرتب خودش را به زمین و آسمان می زند قسم می خورد، تحت تأثیر قرار می گیرند، می گویند این قسمها می خورد. قرآن می گوید قسمها بخورند، شما چرا گول قسمهای اینها را می خورید؟ ! در جلسه ی پیش نقل كردیم داستان حاطب بن ابی بلتعه و آن زنی كه حاطب وسیله ی او نامه ای برای مردم مكه فرستاده بود، بعد پیغمبر اكرم باخبر شد و حضرت امیر را با زبیر و مقداد فرستاد كه بروید نامه را از او بگیرید. این زن یك زن چرب زبانی بود. اولا گفت بیایید اثاثم را نگاه كنید. نگاه كردند چیزی نبود. شروع كرد به قسم خوردن كه نامه كجا بود، من یك زن بیچاره چه نامه ای از كسی می برم. زبیر و مقداد گفتند لابد نامه ای نیست كه این همه قسم می خورد. حضرت امیر فرمود چنین چیزی محال است، اگر نبود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 326
پیغمبر نمی گفت. یكدفعه شمشیرش را كشید، گفت: پیغمبر خلاف نمی گوید، یا نامه را می دهی و یا گردنت را همین جا می زنم. آن زن دست برد و نامه را از میان موهایش درآورد.
غرض این است كه قسم دروغ، افرادی را گول می زند. قرآن می فرماید این قسمهای مردم شما را گول نزند. یك نفر مسلمان باید عمیق تر از این حرفها باشد.

گفتم اسلام اجازه نمی دهد كه به بهانه ی اینكه فلان شخص متظاهر به اسلام است و مسلمان واقعی نیست او را بكشند چون این بهانه ها بعدها سبب می شود كه افراد دیگر بهانه ی دروغین بسازند؛ بعلاوه اسلام مسلمانی می خواهد كه آنقدر عمیق باشد كه زیر پرده ی این تظاهرات را درك كند. این فایده اش چیست كه بگویند فلان كس منافق است پس او را بكشیم، آن دیگری منافق است پس او را بكشیم. به جای همه ی اینها مسلمان باید تیزهوش و تیزبین باشد، فراست داشته باشد به تعبیری كه در حدیث آمده: اتقوا من فراسة المؤمن فانه ینظر بنور الله. به جای همه ی اینها مسلمانان باید فراست داشته باشند تا منافق را از غیر منافق تشخیص بدهند. قرآن می گوید:

وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ اَلْقَوْلِ [1] باطن بالاخره از ظاهر بروز می كند، كمی دقت می خواهد.
اِتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّةً قسمهایشان را سپر خودشان قرار داده اند و به این وسیله مانع مردم از راه خدا شده اند، با قسمهایشان خودشان را در میان مسلمین جا زده اند و آنوقت در داخل مسلمین صدّی [2]، یك وسیله ی منع و انحرافی به وجود آورده اند. إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا یَعْمَلُونَ خیلی بد عمل می كنند یعنی عمل اینها بسیار عمل بد و خطرناكی است.
منافقین همه شان یا لااقل بعضی شان مانند یهود در ابتدا گمان نمی كردند كه اسلام به صورت چنین قدرتی در بیاید كه موجش آنها را هم ریشه كن كند. یهود خودشان را در مقابل مشركین می دیدند و گفتند پیغمبر كه می آید مسأله ی اهل كتاب را هم طرح می كند، این امر جانب ما را تقویت می كند. بعد كه دیدند این حساب حساب دیگری است آنوقت به فكر مبارزه ی جدی افتادند. در میان منافقین هم در ابتدا افراد زیادی بودند كه از اول نمی خواستند راه نفاق بپیمایند ولی بعد دیدند كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 327
اینها بكلی از بین می روند و مضمحل می شوند، راه نفاق را پیمودند. آیه ی قرآن این است كه ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا این به این موجب است كه اینها ایمان آوردند و سپس كافر شدند. مفسرین در اینجا اختلاف كرده اند كه آیا مقصود این است كه اینها اول واقعاً ایمان آوردند بعد مخالف شدند یا مقصود از این «بعد» بعد زمانی نیست و «ایمان آوردند» یعنی اسلام آوردند، اظهار اسلام كردند اما در باطن كافر بودند.

ظاهراً اوّلی مقصود است. اینها ابتدا گرایش پیدا كردند ولی بعد كفر و عناد ورزیدند و كفر بعد از ایمان اثرش بر قلب انسان این است كه قلب انسان را كور می كند: فَطُبِعَ عَلی قُلُوبِهِمْ پس بر دلهای اینها مهر زده شد و اینها دیگر نمی فهمند كه چه می كنند، مثل آدمهای عقده دار كه وقتی آدم عقده ی یك كاری را داشته باشد این عقده او را چنان به یك كاری می كشاند كه خودش هم نمی فهمد كه اصلاً چه می كند، حالت یك آدم مصروع را پیدا می كند.
وَ إِذا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ كُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ . قرآن می گوید وقتی اینها را می بینی این اندامها و جسمهای اینها تو را به عَجَب می آورد، یعنی خیلی ظاهرهای خوبی دارند. سخنشان هم خیلی خوب است. این قدر ظاهر خوبی دارند و خوب حرف می زنند كه جالب است. ظاهر و دیدنشان به گونه ای است كه آدم می خواهد تماشاشان كند، حرفهاشان هم به گونه ای است كه آدم می خواهد گوش كند. اما وقتی كه دقت كنی می بینی كه اینها روح ندارند: كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ مثل چوبهای خیلی قشنگ هستند، چوب بی روح، جمادی كه آن را به دیوار تكیه داده باشند؛ روح و باطن ندارند. جمله ای است كه می گویند: «اَلْخائِنُ خائِفٌ» خائن خائف است. [اینها نیز هر صدایی را به زیان خود می پندارند: یَحْسَبُونَ كُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ. ] [3]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 328

[1] . محمّد صلی الله علیه و آله / 30.
[2] . «صدّ» با صاد یعنی مانع شدن كه با «سدّ» با سین خیلی نزدیك یكدیگرند.
[3] . [آخر نوار چند ثانیه ای ناقص است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است