در
کتابخانه
بازدید : 2836740تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی صف</span>تفسیر سوره ی صف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جمعه</span>تفسیر سوره ی جمعه
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی منافقون</span>تفسیر سوره ی منافقون
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تغابن</span>تفسیر سوره ی تغابن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
و اما تاریخچه ی اینها. معمولاً اهل تسنن در كتابهایشان این جور اظهار نظر كرده اند كه نفاق در مدینه در میان گروهی از انصار پیدا شد و همین استمرار داشت تا نزدیك وفات پیغمبر اكرم و در اواخر عمر پیغمبر اكرم ریشه ی نفاق بكلی از دنیای اسلام كنده شد، یعنی بعد از هجرت شروع شد و قبل از وفات هم پایان یافت. آنچه آنها می گویند راجع به گروهی از منافقین است (یعنی نمی شود منافقین را منحصر كرد به آنها) و راجع به آن گروه خاص كه این آیات سوره ی منافقون هم ناظر به آنهاست
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 313
درست است.
بعد از سیزده سال كه از بعثت پیغمبر اكرم گذشته بود و ایشان در این مدت در مكه بودند و آن اوضاع و آن سختیها [پیش آمد و] بعد از اینكه گروهی از اهل مدینه با اسلام آشنا شدند و اسلام اختیار كردند و پیغمبر اكرم كسانی را برای تبلیغ اسلام به مدینه فرستاد و بعد هم خودشان هجرت كردند و اكثریت قریب به اتفاق مردم مدینه مسلمان شدند، مدینه در واقع مركز حكومت اسلامی شد. در مدینه گروهی بودند كه از آمدن پیغمبر اكرم ناراضی بودند و هرگز هم واقعاً ایمان نیاوردند. در رأس اینها مردی است به نام عبداللّه بن ابیّ كه عبداللّه بن سَلول هم به او می گویند، عبداللّه بن ابیّ بن سلول، و از اشراف درجه اول آنجا و خزرجی بود. با اینكه قبیله ی اوس و قبیله ی خزرج با یكدیگر جنگ و نزاع داشتند ولی او قبلاً شخصیتش آنقدر بزرگ و اتباعش آنقدر زیاد بودند كه دو قبیله اتفاق كرده بودند كه او را به عنوان ریاست و حتی پادشاهی [1] و به عنوان مَلِك برای خودشان انتخاب كنند كه در همین قصه ی بنی المصطلق كه اینجا به آن می رسیم یكی از آنها وقتی می آید حضور حضرت رسول معذرت خواهی كند عرض می كند: یا رسولَ اللّه با این مدارا كن، این خیلی عقده دارد برای اینكه قبل از آمدن شما توافقی شده بود كه ما این را به ریاست انتخاب كنیم و حتی مقدمات تاج گذاری اش فراهم شده بود، در تهیه ی آن جواهراتی كه به تاج می زنند بودیم كه با پیدایش اسلام بكلی همه ی اینها از بین رفت.
عبداللّه بن ابی اتباع زیادی داشت. عرب هم كه عصبیت قبیله ای در او خیلی اثر دارد یعنی اگر یك كسی رئیس یك قبیله شد، دیگر اتباع كوركورانه [از او پیروی می كنند. ] گویی یك سنتی است و نمی توانند مخالفت كنند. عبداللّه بن ابی رأس و رئیس منافقین بود و عده ی زیاد دیگری هم مثل او بودند. آن موج كه در مدینه پیدا شد، اوس و خزرج و قبائل دیگر و نزدیكان اینها راهی برای خودشان نمی دیدند و چاره ای ندیدند جز اینكه اینها هم اظهار اسلام و تظاهر به اسلام بكنند. ولی اینها در باطن نه تنها مسلمان نبودند، بلكه گروه و حزبی بودند كه كوشش و فعالیت می كردند كه از درون و داخل، اسلام را به اصطلاح منفجر كنند. با اینكه در ظاهر می آمدند در مسجد شركت می كردند، در نماز جماعت شركت می كردند، حتی زكات مالشان را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 314
می دادند و در جنگها احیاناً همراه مسلمین شركت می كردند ولی همیشه مردمی بودند فرصت طلب، گاهی كه موقعیت را تشخیص می دادند و مواردی اتفاق می افتاد كه فرصتی پیدا می كردند، در آن موارد به اصطلاح مشتشان باز می شد [2]، كما اینكه در قصه ی یهود بنی النضیر و بنی قریظه خواندیم وقتی كه حس كردند كه الآن یك خطر بزرگی برای اسلام پیدا شده است فوراً رفتند با یهود متحد شدند، یا گاهی می رفتند با قریش محرمانه قرارداد می بستند. به اصطلاح امروز اینها ستون پنجم كفار در داخل مسلمین بودند.
این یك گروه از منافقین [صدر اسلام ] است. شك ندارد كه پیدایش این گروه از منافقین بعد از هجرت بود. قبل از هجرتِ پیغمبر اكرم این گروه اساسا موضوعیت نداشت. بعد از رحلت پیغمبر اكرم هم از اینها چندان اثری نیست یعنی سران منافقینِ این زمان بعد از رحلت پیغمبر اكرم هم دستشان به جایی بند نشد و چیزی نشدند یعنی دیگر پیدا نشدند.

[1] . پادشاهی به شكل ملوك الطوایفی، چون جزیرة العرب در مجموعِ خودش حكومتی نداشت.
[2] . تظاهر [به كفر] كه نمی كردند، همه ی مسلمین هم كه نمی دانستند كه اینها منافق هستند، قرآن منافق گری اینها را برملا كرد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است