در
کتابخانه
بازدید : 2836459تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی صف</span>تفسیر سوره ی صف
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی جمعه</span>تفسیر سوره ی جمعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی منافقون</span>تفسیر سوره ی منافقون
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تغابن</span>تفسیر سوره ی تغابن
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اینجا سؤال دیگری پیش می آید و این سؤال خیلی مهم است: خدا چطور نور خودش را جهانگیر می كند؟ وقتی می گوییم خدا نور خودش را تمام می كند، آیا مقصود این است كه این نور خود به خود خاموش می شود ولی خدا با یك قوّه ی قسری (به قول حكما) جلوی خاموشی آن را می گیرد؟ یا نه، خدا در خود این نور، در خود این حقیقت، چیزی قرار داده كه چون حقیقت است، اراده ی خدا تعلق گرفته كه حقیقت باقی بماند؟ این نكته ی عجیبی است كه در این آیه و در آیات دیگر به آن اشاره شده است.
ابتدا آیه ی دیگری را كه این معنا را بیان كرده ذكر می كنم و بعد به این آیه می پردازم. قرآن منطقی دارد كه خیلی با منطقهای ما در امروز متفاوت است و همین منطقهای كج و كوله ی ما فعلاً حجاب اسلام است. حقیقت مطلب این است كه این حرفی كه سید جمال الدین اسدآبادی گفته، بسیار حرف حسابی است: «اَلاِسْلامُ مَحْجوبٌ بِالْمُسْلِمین» اسلام یك حجاب بیشتر ندارد و آن همین مسلمین هستند.

گفت: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز» . اسلام مثل یك نوری است كه در پشت شیشه های كج و كوله و شكسته و كثیف و آلوده ای قرار گرفته باشد كه وقتی مردم می خواهند آن نور را ببینند، چون از ورای این شیشه ها می بینند و آن نور را به این شكلِ شكسته و كثیف و سیاه و تیره می بینند، نمی دانند كه این، خاصیت این شیشه است؛ این شیشه را بشكن، می بینی كه آن نور جور دیگری است. اسلام محجوب به مسلمین است. من نمی دانم مسلمین چقدر باید شلاق بخورند تا به حقیقت اسلام بازگردند و به صورت یك شیشه ی پاكیزه ی خوبی دربیایند كه نور اسلام را خوب نشان بدهند.
منطق قرآن این است كه حق چون حق است باقی می ماند و باطل چون باطل و پوچ است از میان رفتنی است. اگر باطلی را دیدید كه مقداری باقی مانده، حتماً حقی را با خودش مخلوط كرده است. این كلام امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه است: «فَلَوْ أَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَی الْمُرْتادینَ» [1]. باطل همیشه خودش را با حقی ممزوج می كند و در پناه آن خودش را نگه می دارد، والّا [در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 250
مواجهه ی] حق صریح با باطل صریح، باطل فوراً از بین می رود. این منطق قرآن است كه حق، باقی ماندنی و باطل از بین رفتنی است. اگر می بینید حقی خودش را ضعیف می بیند در خود تجدید نظری كند، عیبهای خود را رفع كند، آنوقت می فهمد كه نیرو دارد یا نیرو ندارد.
قرآن مثال می زند به آب باران و به كفی كه روی آب را می گیرد. در سوره ی رعد می فرماید: «أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ اَلسَّیْلُ زَبَداً رابِیاً. . . فَأَمَّا اَلزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمّا ما یَنْفَعُ اَلنّاسَ فَیَمْكُثُ فِی اَلْأَرْضِ» . كف زود از بین می رود، پوچ و نابود می شود و آب باقی می ماند، چرا؟ آب چون نافع است و وجودش در نظام عالم خیر است باقی می ماند. «كَذلِكَ یَضْرِبُ اَللّهُ اَلْحَقَّ وَ اَلْباطِلَ» [2] مثَل حق و باطل هم همین است. باطل مثل كف است، امر پوچی است كه به طفیل حق پیدا می شود و زود هم از بین می رود، حق باقی ماندنی است.
چرا خدا نور خودش را باقی نگه می دارد؟ حتی اگر آیه ی بعد از این هم نبود، آیه ی سوره ی رعد این آیه را تفسیر می كرد: چون حق است باقی می ماند. ولی در اینجا آیه ی بعد، خودش خوب این را بیان می كند كه این كه ما می گوییم خدا نگه می دارد، این طور خیال نكنید كه همیشه خدا به زور نگه می دارد؛ بلكه چون حق و حقیقت است، اراده ی الهی به این تعلق گرفته كه حق و حقیقت باقی باشد.
پیغمبر فرمود: قرآن و اسلام جاری می شود مثل جریان ماه و خورشید؛ یعنی همان طور كه ماه و خورشید هر روزی و هر ساعتی به منطقه ای می تابد، اسلام هم به منطقه ای می تابد. این طور نیست كه قول داده باشند همیشه اسلام مثلاً باید در سرزمین ایران باشد، همیشه در سرزمین عراق و یا مصر باشد؛ این خود مردم هستند كه باید آن را حفظ كنند. اگر مردم كفران نعمت كنند اسلام از اینجا می رود؛ ولی از دنیا نمی رود، از دنیا نخواهد رفت و زمان خواهد گذشت تا بالأخره روزی همه ی دنیا این حقیقت را بپذیرد. چون حقیقت است و دنیا رو به تكامل می رود، در نهایت همه ی دنیا این حقیقت را خواهد پذیرفت.
پس بعد از اینكه می فرماید: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اَللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اَللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْكافِرُونَ» می فرماید: «هُوَ اَلَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ اَلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی اَلدِّینِ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 251
كُلِّهِ» خدا پیامبرش را همراه با یك برنامه ی راهنما و راهگشا فرستاد و به دلیل اینكه راهی كه او نموده است از همه ی راهها بهتر است (إِنَّ هذَا اَلْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ) [3] در آخر، دنیا مجبور است تسلیم او بشود. پس چرا این نور باقی می ماند؟ «بِالْهُدی وَ دِینِ اَلْحَقِّ» چون راه حقیقت است خدا آن را بر همه ی راهها و همه ی دینها غالب و پیروز می گرداند: «لِیُظْهِرَهُ عَلَی اَلدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُشْرِكُونَ» *. آنجا فرمود: «وَ لَوْ كَرِهَ اَلْكافِرُونَ» * و اینجا می فرماید: «وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُشْرِكُونَ» *. می خواهد مشركان خوششان بیاید یا بدشان بیاید. به قول معروف جبر است، با این تفاوت كه بعضی می گویند «جبر طبیعت» ولی قرآن می گوید «جبر حقیقت» ؛ جبر است ولی جبر حقیقت. «جبر حقیقت» یعنی اراده ی حق به این تعلّق گرفته است كه حقیقت پیش برود، می خواهد كافران خوششان بیاید می خواهد بدشان بیاید؛ می خواهد مشركان خوششان بیاید، می خواهد بدشان بیاید.
این مثل را عرض می كردم كه خود قرآن ذكر فرموده است: «أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ اَلسَّیْلُ زَبَداً رابِیاً» خدا از آسمان بارانی می فرستد، آب پاكی می فرستد كه تمام فضا را می گیرد، صحرا و درّه و سر كوه را می گیرد، همه جا را می گیرد. ضمناً وقتی كه بر سر كوهها نازل می شود و در جویها و در درّه ها می ریزد، سیل تشكیل می دهد. سیل با قدرت فراوان در مسیر خودش می آید و زباله ها را حركت می دهد. برخوردهایی كه این آبها و زباله ها و چیزهای دیگر می كنند كم كم تولید كف می كند. بعد می بینید همین كف روی سیل را می گیرد؛ یعنی همین شئ پوچ و بی خاصیت كه زاییده ی همین سیل است، كه اگر این سیل نبود آن هم نبود، می آید روی آن را می گیرد، به طوری كه آدمی كه عمق را نمی بیند فكر می كند هر چه هست كف است و دیگر آب مغلوب كف شده است؛ نمی داند كه این كف یك حیات تبعی و طفیلی و موقتی دارد، حقیقت چیز دیگری است. قرآن بعد از اینكه مثال كف و آب را می زند، می فرماید: «كَذلِكَ یَضْرِبُ اَللّهُ اَلْحَقَّ وَ اَلْباطِلَ» این است مثل حق و باطل.
ما می بینیم عین همین مطلب، هم مورد استناد امام حسین علیه السلام قرار گرفته، هم مورد استناد حضرت زینب سلام اللّه علیها واقع شده و هم مورد استناد دیگران. امام حسین علیه السلام چرا این قدر ایستادگی روح دارد؟ برای اینكه حق و حقیقت است و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 252
مطمئن است. جریان امام حسین علیه السلام كه معدوم نشد، فانی نشد، تحول پیدا كرد، تبدیل شد به یك نیروی الهی كه تا جهان، جهان است باقی است. اول سخن حضرت زینب را نقل می كنم. حضرت زینب وقتی به شام رسیدند، این جریان از نظر ظاهر و از نظر نیروی دنیایی آنها را به ضعیفترین مرحله و حد رسانده است، دیگر آخرین مرحله است. . . [4] خداوند ان شاءاللّه به همه توفیق عنایت بفرماید.
باسمك العظیم الاعظم الاجلّ الاكرم یا اللّه. . .
پروردگارا دلهای ما به نور ایمان منوّر بگردان!
نیتهای ما را خالص بفرما!
در این ماه اگر از ما راضی شده ای بر رضا و خشنودی خود بیفزا! و اگر هنوز استحقاق این خشنودی را پیدا نكرده ایم، به لطف و كرم خودت از ما خشنود باش!
خدایا از گناهان ما در این ماه و در ماههای دیگر درگذر!
توفیق توبه ی حقیقی و بازگشت به سوی خودت به همه ی ما عنایت بفرما!
توفیق عروج از معارج خودت به همه ی ما كرامت بفرما!
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 253

[1] . نهج البلاغه، خطبه ی 50.
[2] . رعد / 17.
[3] . اسراء / 9.
[4] . [افتادگی از اصل نوار است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است