در
کتابخانه
بازدید : 2836132تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این آیات شأن نزولی دارد كه موضوع آن نشان می دهد كه از نظر خود آن موضوع برای پیغمبر اكرم اهمیت زیادی نداشته است ولی آیات یك سلسله دستورهای كلی است. در شأن نزول این آیات اینچنین گفته اند كه مردی بود از صحابه- كه اتفاقاً از بدریّون و از مهاجرین است- به نام «حاطِب بن ابی بَلْتَعَه» . او خودش به مدینه آمده بود و زن و بچه اش در مكه بودند. (حال این برای من روشن نیست كه زن و بچه اش مسلمان بودند یا نه؛ ظاهراً مسلمان هم بودند. خودش به مدینه آمده بود و مهاجر بود. ) یك وقتی كفار از خانواده ی او سؤال كردند كه آیا پیغمبر قصد فتح مكه را دارد یا ندارد؟ آنها هم برای اینكه به نوعی دل قریش را به دست آورده باشند نامه ای به حاطب نوشتند كه آیا چنین چیزی هست یا نه؟ حاطب هم در نامه ای به آنها همین قدر نوشت كه بلی، و بعد آن را همراه زنی كه به مكه می رفت- كه آن زن هم حتماً از مسلمین نبوده است- فرستاد، و شاید خود زن هم جاسوس بوده به دلیل اینكه او هم نامه را پنهان كرد به گونه ای كه احدی كشف نكند. به پیغمبر اكرم وحی شد كه چنین قضیه ای هست (یعنی قرائن چنین نشان می دهد كه جز وحی چیز دیگری نبوده) . این روایت را شیعه و سنی همه نقل كرده اند. حضرت، امیرالمؤمنین و زبیر و مقداد را فرستاد و فرمود می روید، زنی به چنین نشانی از مدینه به قصد مكه خارج شده، در نزدیكی مدینه، به روضه ی «خاخ» كه می رسید چنین زنی می بینید،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 205
نامه ای دارد، آن را از او بگیرید. امیرالمؤمنین و زبیر و مقداد رفتند و از او مطالبه ی نامه كردند. انكار كرد، گفت نامه ای همراه من نیست. تفتیشش كردند؛ هر چه اثاثش را گشتند پیدا نكردند. بعد زبیر گفت پس برگردیم، معلوم می شود نیست. امیرالمؤمنین فرمود چنین چیزی محال است و اگر نبود پیغمبر نمی گفت، حتماً هست. بعد به این زن گفت كه من می دانم نامه ای هست، باید نامه را بدهی و الّا سرت را نزد پیغمبر می برم. شمشیرش را كشید. زن گفت پس دور بروید؛ بعد از لای موهایش نامه درآمد. نامه را آوردند دادند خدمت پیغمبر اكرم، دیدند در آن نامه نوشته است كه پیغمبر قصد فتح مكه را دارد.
بدیهی است كه این كارِ خیلی خطایی بود. حضرت رسول حاطب را خواست، فرمود این چه كاری بود كه كردی؟ قسم خورد كه یا رسول اللّه من بر ایمان خودم هستم. اصل قضیه این است: من بر خلاف خیلی افراد دیگر كه نزد قریش عزتی دارند و در نبودن آنها زن و بچه شان را اذیت و آزار نمی كنند [چنین نیستم؛ ] پیش خودم گفتم كه شاید این مقدار سبب شود كه وضع زن و بچه ی من بهتر شود. خلاصه اگر گناهی هم بوده من از ایمانم برنگشتم، نخواستم واقعاً خیانتی كرده باشم، مرا ببخشید. پیغمبر هم زود بخشید و قبول كرد كه او قصد خیانت بزرگی نداشته یعنی یك غیر مسلمانی نیست كه بخواهد واقعاً خیانتی كرده باشد، فقط می خواسته به خیال خودش از این راه به خانواده اش خدمتی كرده باشد. عمر گفت: یا رسولَ اللّه این مرتد شده، اجازه بدهید الآن من این را بكشم. پیغمبر فرمود: نه [1].

[1] . [شأن نزول این سوره همراه با این قضیه در مجمع البیان جلد 5 صفحه ی 269 و 270 آمده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است