در
کتابخانه
بازدید : 2836162تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Expand تفسیر سوره ی حشر (1) تفسیر سوره ی حشر (1)
Expand تفسیر سوره ی حشر (2) تفسیر سوره ی حشر (2)
Collapse تفسیر سوره ی حشر (3) تفسیر سوره ی حشر (3)
Expand تفسیر سوره ی حشر (4) تفسیر سوره ی حشر (4)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اسماء پروردگار- همین طور كه عرض كردم- به معنی نامگذاری نیست؛ اسم خدا به معنی نامگذاری نیست، چون اسمِ نامگذاری قراردادی است، هر اسمی را روی هر چیزی می شود گذاشت؛ آن دیگر قرارداد است؛ لازم نیست معنی آن اسم واقعاً در این شی ء صدق كند. مثلاً اگر اسم كسی را گذاشتند «حسن» (حسن یعنی نیكو، زیبا) ممكن است او واقعاً هم حسن و نیكو و زیبا باشد، و ممكن است زشت ترین افراد باشد؛ كسی نمی تواند ایراد بگیرد؛ می گویند نامگذاری است و در نامگذاری این حرفها نیست. مثل فامیلهایی است كه افراد روی خودشان می گذارند. البته فامیلها خوب انتخاب می شود و باید هم خوب انتخاب شود اما معنای نامگذاری این نیست كه حتماً حقیقت این [نام ] بر آن [شئ ] صدق كند.
از آن شاهكارهای سیاسی مرحوم سید حسن مدرس نقل می كنند كه در همان دوره ی تقریباً چهل و پنج سال پیش یك موجی پیدا شده بود- كه هر چند وقت یك بار هم پیدا می شود و آن وقت این موج شدیدتر از امروز بود- كه ما باید لغات بیگانه را (به قول اینها) از زبان فارسی بیرون بریزیم و اصلاً نباید هیچ لغت عربی در زبان ما وجود داشته باشد. این موج در مجلس هم راه پیدا كرده بود و می خواستند آن را به صورت یك قانون در بیاورند. مرحوم مدرس با این فكر مبارزه می كرد. (گاهی یك شوخی، یك متلك، یك هو كردن اثرش از چند برهان بیشتر است. ) گفته بود بسیار خوب، حالا ببینیم چی می شِد! (به قول خودش؛ اصفهانی بود) ، چه از آب در می آید! رو كرده بود به رئیس مجلس و گفته بود آقای رئیس مجلس! اسم من حسنِس، اسم جنابعالی هم حسینِس، حالا این اسمها را می خواهند تبدیل كنند به فارسی، پس من می شوم «نیك» ، حسین هم كه تصغیر حسن است می شود نیكچه، پس بعد از این من نیكم شما نیكچه، مثل دیگ، دیگچه؛ یك چند تا از اینها را با همدیگر جور كرد، مجلس خندید، لایحه به همین [شوخی ] از بین رفت.
حال، اسم گذاری اسم گذاری است، ولی در مورد پروردگار اسم به آن معناست
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 177
كه عرض كردم، یعنی یك صفت كه قائم به ذات پروردگار است، و الّا كسی آنجا اسم گذاری نكرده؛ ولهذا اسمهای پروردگار همه اسمهای عام و كلی است كه احیاناً در مورد غیر پروردگار هم این اسمها یا بعضی از این اسمها استعمال می شود ولی در یك دایره ی خیلی محدود. مثلاً ما به پروردگار می گوییم «عالم» ، به غیر پروردگار هم می گوییم عالم. گو اینكه علم او به معنای علم غیرمتناهی است و علم غیر پروردگار هرچه باشد بالأخره متناهی و محدود است، ولی گفته می شود. اما بعد عرض می كنیم كه بعضی از صفات است كه در باره ی غیر پروردگار گفته نمی شود. در میان اسماء، یك اسم است كه گذشته از اینكه خاصیت معنی خودش را در مورد پروردگار دارد، عَلَم هم هست، یعنی اسم خاص است و جنبه ی نامگذاری هم در آن هست، و آن اسم «اللّه» است. ولی «اللّه» اسم شخصی و فردی است. «اللّه» یعنی ذات مستجمع جمیع كمالات. هر اسمی از اسمهای دیگر یك شأن از شؤون پروردگار را بیان می كند. «عالِم» وقتی كه می گوییم، آن شأن را می گوید كه بر همه چیز آگاه است. «قادر» وقتی كه می گوییم، آن شأن را می گوید كه بر همه چیز تواناست. «مرید» اگر می گوییم، آن شأن را می گوید كه هر كاری از او به حسب اراده و خواست و اختیار صادر می شود نه به جبر و نه به طبع. «حیّ» اگر می گوییم یعنی حقیقتی است زنده نه حقیقتی است مرده. همین طور سمیع، بصیر و. . . اما وقتی می گوییم «اللّه» یعنی ذاتی كه جمیع كمالات در او جمع است. حافظ می گوید:
شرح مجموعه ی گل مرغ سحر داند و بس
كه نه هر كو ورقی خواند معانی دانست
اعتراضش به فیلسوفان است، می گوید امكان ندارد یك فیلسوف بتواند ذات مستجمع جمیع كمالات را درست بشناسد و درك كند مگر آن كسی كه از طریق عبودیت و معرفت جلو آمده باشد و از طریق تزكیه ی نفس مرغ سحر شده باشد، اَلْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ، آنهایی كه در سحرها با خدا راز و نیاز دارند كه از ناحیه خود خدا معرفت خدا به آنها موهبت می شود.
ای كه از دفتر عقل آیت عشق آموزی
ترسم این نكته به تحقیق ندانی دانست
پس در میان اسماء، «اللّه» گذشته از اینكه جامع ترین اسماء است، اسم خاص هم هست و لهذا این اسم را روی هیچ انسانی نمی شود گذاشت. اینكه اسم یك انسان را «اللّه» بگذارند غلط است؛ كما اینكه «رحمن» هم نمی گذارند. البته در سابق اساساً تأدّب همیشه اقتضا می كرده است- و این كار را هم می كردند- كه هیچ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 178
اسمی از اسماء پروردگار را روی یك انسان نمی گذاشتند ولو اسماء عام را، [و اگر می گذاشتند به صورت دو جزئی بود] ، بعد كم كم معمول شده و جزء اول را انداخته اند. مثلاً «مَلِك» اسم خداوند است؛ به انسانی ملك نمی گفته اند، عبدالملك می گفته اند. «عزیز» اسم خداوند است؛ به كسی عزیز نمی گفتند، عبدالعزیز می گفتند.

«جبّار» اسم پروردگار است؛ به كسی جبار نمی گفتند، عبدالجبار می گفتند؛ و همین هم درست است. به كسی حتی «رحمن» نمی گفتند، عبدالرحمن می گفتند؛ «رحیم» نمی گفتند، عبدالرحیم می گفتند. ولی كم كم خود آن ملك، عزیز، جبار، رحمن و رحیم را اسم می گذارند كه كار درستی هم نیست.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است