در
کتابخانه
بازدید : 2836360تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Collapse تفسیر سوره ی حشر (1) تفسیر سوره ی حشر (1)
Expand تفسیر سوره ی حشر (2) تفسیر سوره ی حشر (2)
Expand تفسیر سوره ی حشر (3) تفسیر سوره ی حشر (3)
Expand تفسیر سوره ی حشر (4) تفسیر سوره ی حشر (4)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
[اخیراً] به نام «حقوق بشر» حرفهای مفت بی اساسی- كه درست فكر نكرده اند- می گویند كه بشر فی حد ذاته قطع نظر از دین و مذهب حقوقی دارد. (اینجا باید گفت خدا پدر ماركسیستها را بیامرزد كه آنها این حرفها را به كلی نفی كرده اند. ) می گوییم منشأ این حقوق چیست؟ چرا بشر چنین حقوقی دارد؟ این حقوق را چه كسی قرار داده و از كجاست؟ چرا بشر چنین حقوقی دارد و اسب این حقوق را ندارد؟ آیا طرحی در عالم هست كه چه برای چیست؟ یعنی آیا در باطن عالم یك پیوستگی در كار است و آن این است كه اگر انسانی در عالم خلق شده و مواهبی به نام
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 150
محصول، زراعت، میوه، پوشیدنیها و خوردنیها در عالم هست، اینها برای انسان خلق شده؟ حرف درستی است. بعد می گوییم این عالم، این دستگاهی كه دارد این امور مورد استفاده را تحویل بشر می دهد، این رودخانه ها، این جنگلها، این میوه ها، این زمینهای پر استعداد، این آب و هوا، این عالم خلقت اینها را برای یك نفر نیافریده، برای یك طبقه هم نیافریده، برای همه آفریده. حرف درستی است (وَ اَلْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ [1] زمین را برای همه ی مردم قرار داد) . ولی اساس حرف تو این است كه اصلاً پیدایش زمین به علت یك تصادف بود، پیدایش حیات در روی زمین هم به علت یك تصادف دیگر بود، انسان هم در اثر یك تنازع بقای خونین به وجود آمد؛ در اثر جنگهای بیرحمانه ای كه نسلهای حیوانات با یكدیگر كردند، یكی از نسلها شده انسان. یكدیگر را خورده اند و به حقوق یكدیگر تجاوز كرده اند، مثل میلیونها كرمی كه در یك حوض بوده اند، كرمهای بزرگتر كوچكترها را خورده اند؛ خوردند و خوردند تا آخر یك كرم بزرگ باقی ماند. آنوقت انسانی كه طبق فلسفه ی تو این جور در روی زمین به وجود آمده، به اینجا كه رسیده یكمرتبه صاحب حق شد؟ از كجا صاحب حق شد؟ اصلاً حق بشریت دیگر معنی ندارد.
اما اگر حق معنی دارد- كه واقعاً هم معنی دارد- این بر اساس اصل علت غایی است یعنی این رابطه كه «این اشیاء برای انسان آفریده شده است» . پس انسان هم برای یك حقیقت عالیتر و متعالی تر آفریده شده است. وقتی كه انسان برای یك حقیقت عالیتر و متعالی تر آفریده شده است، آن حقیقت از انسان مقدستر است.

انسان قداست خودش را به اعتبار انسانیت كسب می كند. ما همیشه این حرف را گفته ایم؛ وقتی كه شما می گویید انسان شرافت دارد، می گوییم كدام انسان؟ انسان زیست شناسی؟ از نظر زیست شناسی كه جانی ترین انسانها با شریف ترین انسانها فرق نمی كند. مثال از مسلمانها نمی آوریم. از نظر زیست شناسی موسی چومبه با لومومبا هیچ فرق نمی كند، هیچ شرافتی آقای لومومبا بر آقای موسی چومبه ندارد، یعنی نمی شود گفت [چون ] مثلاً گروه خون این از گروه خون او بهتر است یا شكل این از شكل او زیباتر است [این بر او شرافت دارد. ] این كه ملاكش نیست؛ ملاك مسائل دیگری است كه شما آنها را «معیارهای انسانیت» می نامید. پس انسانیت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 151
مافوق انسان است، یعنی هر انسانی انسان بالقوه است، و انسان بالفعل آن است كه آن ارزشهای انسانی در او رشد و كمال پیدا كرده است. پس هدفْ آن ارزشهای متعالی انسانی است. این است كه انسان فدای ایمان می شود، فدای اخلاق می شود و فدای ارزشهای انسانی می شود.
بنابراین در زمینه ی امر خدا و اراده ی خدا- كه امر خدا و اراده ی خدا هم چیزی جز سعادت بشریت نیست- دیگر حقی در مقابل آن پیدا نمی شود كه كسی بگوید من به دلیل اینكه فقط یك انسان زیست شناسی هستم و یك سر و دو گوش دارم حقی دارم و این حق من به هیچ وسیله ای قابل سلب نیست. خیر، چنین چیزی نیست، حق مال تو نیست، مال انسانیت است. تو تا در مسیر انسانیت باشی ذیحق هستی، از این مسیر كه خارج شدی حقی به هیچ چیز نداری حتی به جان خودت. این است كه قرآن می گوید: «ما أَفاءَ اَللّهُ عَلی رَسُولِهِ *» آنچه را كه خدا برگرداند؛ یعنی بی جهت پیش اینها بود. اصلاً مالكیت برایشان قائل نیست، با كمال صراحت.

[1] . رحمن / 10.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است