در
کتابخانه
بازدید : 2837261تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
جواب این سؤال واضح و روشن است به حكم «اَلْقُرْانُ یُفَسِّرُ بَعْضُهُ بَعْضا» كه از خود آیات كریمه قرآن این مطلب كاملاً استفاده می شود كه اموری از قبیل ایمان- و مخصوصاً ایمان- تقوا، احسان، حتی صبر، رضا، اموری به اصطلاح یكنواخت و یكدرجه نیستند، اموری هستند صاحب درجات. مثلاً تقوا یك حقیقت صاحب درجات است یعنی یك درجه ی تقوا یك حكم دارد و درجه ی دیگر حكم دیگری دارد، و حتی این مطلب شامل اعمال هم می شود و این از اصول و حقایق و معارف اسلامی است.
من از یك امر واضحتر مثال ذكر می كنم، از روزه. روزه یك درجه عام دارد كه آن را صوم عوام می گویند. آن درجه عام روزه همین است كه انسان امساك كند از این امور معروفه ای كه در روزه هست: امساك كند از خوردن، از نوشیدن، از جنب شدن عمدی، از داخل صبح شدن در حال جنابت، از سر زیر آب كردن، از غبار غلیظ در حلق فرو كردن، از دروغ بستن عمدی بر خدا و رسول. این خودش درجه ای از روزه است. هر كسی كه اینها را رعایت كند آن روزه ی عوام را گرفته است.

اما روزه یك درجه بالاترش این است كه با این امساكهای ظاهری (امساك از خوردنها و آشامیدنها و امثال اینها) توأم بشود امساك از گناهان به طور كلی، یعنی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 133
دهان انسان كه روزه می گیرد، زبان انسان هم روزه بگیرد، زبان هم در حال روزه امساك كند نه تنها از حرامهایی از قبیل غیبت و دروغ و امثال اینها، بلكه امساك كند حتی از سخنان لغو و بیهوده و بی اثر و بی فایده؛ چشم انسان هم امساك كند از نظر به حرام؛ گوش انسان هم امساك كند از استماع امر حرام؛ دست و پای انسان هم امساك كند از انجام دادن یك عمل حرام. حال اگر كسی این كارها را نكرد و زبان و چشم و گوش و دست و پایش صائم نبود، آیا او روزه دارد یا روزه ندارد؟ هم دارد و هم ندارد. روزه دارد، آن درجه ی پایینش را، اولین درجه ی روزه را، روزه ی عوام را؛ روزه ندارد، یك درجه از آن بالاتر را. مرتبه ی دیگر روزه این است كه انسان در حال روزه از پاره ای حلالها هم امساك كند. این می شود یك درجه ی بالاتر و درجه ی سوم.

بالاترین و چهارمین درجه اش امساك از غیراللّه است، یعنی در حال روزه قلب انسان از غیر خدا به طور كلی خودداری كرده باشد و جز خدا در قلب انسان چیزی نباشد. همه ی اینها روزه است، اما اینها مراتب و درجات یك حقیقت هستند.
یا مثلاً طهارت هم همین طور است. یك درجه ی نازل طهارت همین طهارت از حَدَث و طهارت از خَبَث است، همین كه انسان مثلاً بدنش آلوده به این نجاسات معهود نباشد و طهارت داشته باشد به معنای اینكه وضو یا غسل یا تیمم داشته باشد.

ولی خود طهارت هم همین طور درجه به درجه دارد تا بالاترین درجات.
اساساً راجع به خود تقوا قرآن می فرماید: «. . . إِذا مَا اِتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ ثُمَّ اِتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اِتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا» [1]. . . هنگامی كه تقوا پیدا كردند و ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، سپس تقوا پیدا كردند و ایمان آوردند، سپس تقوا پیدا كردند و اهل احسان شدند. پس سخن از تقوا و ایمانی است و از تقوا و ایمانِ بعد از تقوا و ایمانی و باز از تقوای بعد از تقوا و ایمانی و از احسانی. اینها همه مراتب و درجات را می فهماند.
راجع به خود ایمان این مطلب خیلی واضحتر و روشنتر است: «یَرْفَعِ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْعِلْمَ دَرَجاتٍ» [2] كه ایمان درجات و مراتب دارد. آن مرتبه ی دانی ایمان كه اسمش «اسلام» است همان اقرار به زبان است. همین قدر كه به مرحله ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 134
قلب برسد و یك اعتقادی در قلب انسان پیدا بشود، این مرحله ی اول ایمان است ولی خود اعتقاد، مراتب و مراحل دارد؛ می رسد به مرحله ای كه انسان را كاملاً تحت تأثیر و نفوذ خودش قرار می دهد به گونه ای كه انسان از شرك و ثنویت در وجود خودش خلاصی پیدا می كند. پس ایمان یك امر صاحب مراتب و صاحب درجات است و صحیح است كه به اهل ایمان گفته شود ای اهل ایمان باز ایمان بیاورید، یعنی ای كسانی كه در اولین پلّه ی ایمان قرار گرفته اید، پایتان را روی پلّه ی بالاتر بگذارید.
این كه می فرماید: «یُؤْتِكُمْ كِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ » یعنی ایمان بعد از ایمان پیدا كنید تا دو بهره از رحمت حق ببرید؛ یعنی ایمان اولتان شما را مستحق یك رحمت از رحمتهای حق می كند و ایمان بعد از ایمانتان، ایمان دومتان [شما را مستحق ] رحمتی فوق رحمت و رحمتی بالاتر از رحمت [می كند. ] البته می بینید كه این تقسیم بندی ها و درجه بندی های ایمان قراردادی است؛ می توانیم بگوییم ده درجه، می توانیم بگوییم صد درجه، می توانیم بگوییم هزار درجه. مثل این است كه این دیوار را ما می توانیم تقسیم كنیم به ده قسمت متساوی، می توانیم تقسیم كنیم به صد قسمت متساوی، می توانیم تقسیم كنیم به هزار قسمت متساوی. مثلاً می توانیم به یك اعتبار ایمان را دارای دو درجه معرفی كنیم: ایمان تا در مرحله ی قلب است و هنوز از قلب نفوذ در اعضا و جوارح نكرده است یعنی اعضا و جوارح مسخّر این عقیده و ایمان نشده اند یعنی هنوز به مرحله طاعت كامل نرسیده است، [و ایمان در مرحله ی طاعت كامل. ] پس می توان گفت ایمان دارای دو مرحله است: مرحله اعتقاد و مرحله اعتقاد مؤثر در عمل و طاعت، مرحله ای كه ایمان از مرحله اعتقاد خارج شده و بروز كرده و به مرحله ی عمل رسیده است؛ مثل بذر زنده ای كه در زمین باشد و ریشه داشته باشد و هنوز به بیرون بروز نكرده باشد، و بذری كه بعد از مدتی بیرون دمیده باشد و ظاهر و شكوفا شده باشد. آثار ایمان در مرحله ی عمل است.

[1] . مائده / 93.
[2] . مجادله / 11.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است