در
کتابخانه
بازدید : 2836084تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ » دو بهشتْ نازلتر از اینها هم وجود دارد. آنجا داشت: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ » . مفسرین گفته اند- و درست گفته اند- در آنجا چه بهشت روحانی اش و چه بهشت جسمانی اش مال «لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ » بود، یعنی اهل اخلاص، كسانی كه خدا را به هیبت و عظمت شناخته اند؛ ولی در پایین تر و كمتر از اینها هم دو بهشتی هست اما برای افرادی كه از اینها كمتر هستند؛ و گفته اند منظور افرادی است كه عبادتشان برای بهشت یا برای فرار از جهنم بوده است. «مُدْهامَّتانِ » دو بهشتی سرسبز. اینجا سخن از سرسبزی است. «فِیهِما عَیْنانِ نَضّاخَتانِ » . در آنجا سخن از دو چشمه ی جاری بود، اینجا هم سخن از دو چشمه ی دیگر، ولی اینجا تعبیر «نَضّاخَتانِ » دارد یعنی جوشش زن، فوّاره زن. اما اینجا هم توصیف نمی كند كه این چشمه ها چگونه چشمه هایی است. «فِیهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمّانٌ » . آنجا داشتیم: «فِیهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ » در آن دو بهشتِ اهل اخلاص از هر میوه ای دو نوعش وجود دارد. در این دو بهشتِ درجه ی پایین تر میوه ای است و نخلی و اناری، درخت میوه و درخت نخل و درخت انار.
«فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ » و در آن بهشتها هم زنانی كه خیر و نیكو هستند [وجود دارند، ] زنان نیكو خصال و نیكو صورت، یعنی نیكو سیرت و نیكو صورت. خیر، حُسن معنوی را می گویند و حُسن، حسن صوری را. «خَیْراتٌ حِسانٌ » یعنی زنانی كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 82
هم از نظر روحی و معنوی خیرند و هم از نظر زیبایی؛ پس می شود نیكو سیرت و نیكو صورت؛ هر دو وجود دارد. بعضی مفسرین گفته اند كه اینجا اشاره به زنان دنیاست نه حورالعین ها؛ زنانی از نوع انسان كه اهل بهشت و اهل سعادت هستند.
علاوه بر اینها باز «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی اَلْخِیامِ » حورالعین هایی كه منحصراً در خیمه هایی هستند. همان مفهوم «قاصِراتُ اَلطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ » را با تعبیر دیگر گفته است، یعنی «نه هرجایی» . این «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی اَلْخِیامِ » باز مفهوم «نه هرجایی» را می دهد. همان كلمه ی «لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ » تكرار شده.

معلوم است كه قرآن به جنبه ی طهارت و عفاف و پاكی خیلی عنایت دارد یعنی این را برای بشر یك ارزش اصیل می داند.
«مُتَّكِئِینَ عَلی رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِیٍّ حِسانٍ » . در باره ی آنها هم داشتیم: «مُتَّكِئِینَ عَلی فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَی اَلْجَنَّتَیْنِ دانٍ » . در باره ی اینها داریم: «مُتَّكِئِینَ » تكیه زن ها هستند «عَلی رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِیٍّ حِسانٍ » بر متّكاهای سبز و بر بساطهای بسیار قیمتی و بسیار نیك «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ » پس چه نعمتی را شما می توانید تكذیب كنید؟
در آخر دومرتبه می فرماید: «تَبارَكَ اِسْمُ رَبِّكَ ذِی اَلْجَلالِ وَ اَلْإِكْرامِ » مبارك است و پربركت است نام پروردگارت، آن نام پرجلال و صاحب جلالت و صاحب اكرام، كه می گویند اشاره به همان نام «الرحمن» است كه سوره با آن شروع شده است.

سوره با كلمه «الرحمن» شروع شد و با توصیف «الرحمن» با جمله ی «تَبارَكَ اِسْمُ رَبِّكَ ذِی اَلْجَلالِ وَ اَلْإِكْرامِ » خاتمه پیدا می كند، اشاره به اینكه آنچه كه در عالم به وجود آمده است از اولِ عالم تا آخر عالم، دنیا و آخرت، تمام اینها به اسم «رحمن» به وجود آمده است. می گویند: «ظَهَرَ الْوُجودُ بِبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» . اصلاً «رحمن» یعنی رحمت عامه ی پروردگار، یعنی خلقت، اساس خلقت. رحمن یعنی خدای خالق، یعنی خدای خالقی كه خلقتش بر اساس رحمت و جود و رساندن فیض است و هر موجودی آن فیضی را كه لایق است [دریافت می كند. ] ما اگر بگوییم «خدا خالق است» یك معنا و مفهوم را گفته ایم یعنی همین مقدار فهمانده ایم كه خداوند ایجاد كننده ی اشیاء است، ولی آیا این ایجاد بر اساس فیض و رحمت است یا بر اساس دیگری، این را دیگر كلمه ی «خالق» نمی فهماند؛ ولی وقتی كه می گوییم «رحمن» یعنی افاضه كننده ی جود و رحمت خودش. وقتی می گوییم «رحمن» یعنی سراسرِ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 83
خلقت مساوی است با سراسرْ رحمت، و حتی آنجایی هم كه عذاب هست، خود عذاب از یك جنبه ی دیگر- لااقل از این جنبه كه ما نظام كل را در نظر بگیریم، در نظام كل- باز نوعی رحمت است. می گوید: «تَبارَكَ اِسْمُ رَبِّكَ ذِی اَلْجَلالِ وَ اَلْإِكْرامِ » مبارك باد، افزون باد آن نام پروردگارت، آن نامی كه صاحب جلال و اكرام است.

گفتیم «جلال» [1] یعنی اجلُّ شأناً است، منزه از نقص است؛ به اصطلاح صفت سلبی [است. ] «اكرام» [2] یعنی پر از كرامت است، پر از جمال است. «ذِی اَلْجَلالِ وَ اَلْإِكْرامِ » صاحب جلال و جمال بودن، یعنی از نقصها منزه بودن و به كمالها متصف بودن، كه جمع میان صفات سلبیه و صفات ثبوتیه هر دو در این جمله شده است. و صلّی اللّه علی محمد و اله الطاهرین.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 84
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 85

[1] . [مقصود «ذی الجلال» است. ]
[2] . [مقصود «ذی الاكرام» است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است