در
کتابخانه
بازدید : 2836405تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
نظر دیگر- كه البته این نظر درست است- این است كه جسمانی و روحانی بودن بهشت توأم با یكدیگر است یعنی اینچنین نیست كه نعیمهای آن عالم منحصراً جسمانی و یا منحصراً روحانی باشد. وقتی كه انسان در دنیا لذت و المش، هم جسمانی است و هم روحانی، به طریق اولی در آخرت نیز هم جسمانی است و هم روحانی؛ و البته برای افرادی كه كامل هستند، بهشت جسمانی در مقابل آن نعیمهای روحانی ارزشی ندارد، ولی اكثریت مردم (حتی اكثریت صلحا، متقین، زهّاد) به آن مقام نرسیده اند كه بهشت روحانی را درك كنند و برای آنها بهشت جسمانی ارزش نداشته باشد. اكثر مردم، هم بهشت روحانی دارند و هم بهشت جسمانی؛ در جهنم هم همین طور. اقلیتی از مردم اهل نعیم روحانی هستند و اعتنایی به [نعیم ] جسمانی ندارند و اقلیتی هم فقط بهشت جسمانی دارند و از بهشت روحانی نصیبی ندارند.
بحث ما این بود كه به هر حال قطعاً ما بهشت جسمانی داریم یعنی نمی توان آن را انكار و به شكلی تأویل كرد؛ قابل تأویل نیست. بله، این قدر ما می دانیم كه آنچه در آن عالم هست با آنچه در این عالم هست در عین اینكه در جسمانی بودن شریكند تفاوتهای زیادی با یكدیگر دارند یعنی آن عالم عین عالم دنیا و طبیعت نیست، اگر عین عالم دنیا و طبیعت می بود مثل عالم طبیعت تكلیف هم در آنجا بود ولی آنجا تكلیف نیست به دلیل اینكه امكان تكلیف نیست، امكان تغییر دادن وضع و حالت نیست، به قول فلاسفه آنجا عالم قوّه نیست، عالم فعلیت محض است. در آنجا مثلاً توالد و تناسل نمی تواند وجود داشته باشد؛ خوردن هست ولی خوردنِ آنجا با خوردنِ اینجا فرق می كند. آن لذاتی كه از خوردن حاصل می شود هست اما نه مثل خوردن اینجاست كه این جور جذب و دفع باشد و در نتیجه مثلاً سلامت و بیماری باشد. این گونه چیزها نیست. آن نتیجه ای كه از این امور پیدا می شود یعنی لذت خوردن، لذت آشامیدن، لذت جنسی، لذت مصاحبتها در آنجا وجود دارد ولی با تفاوتهایی كه با [لذاتِ ] اینجا هست. البته ما تفاوتها را نمی توانیم كاملاً درك كنیم.

باید بدانیم كه این جنبه های جسمانی در آنجا وجود دارد و البته جنبه های روحانی هم به طریق اولی وجود دارد چون ما می بینیم قرآن در بعضی موارد بعد از اینكه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 75
نعمتهای جسمانی را ذكر می كند: «جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهارُ» [1]*. . . می فرماید: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ أَكْبَرُ» [2] و اما بالاتر از همه خشنودی حق است. این «بالاتر از همه» برای چه كسی؟ آدمی كه اساساً در دنیا خدا را نشناخته و از حبّ خدا و رضای خدا و خشنودی خدا و عبودیت، چیزی درك نكرده او در آخرت هم محجوب است: «وَ مَنْ كانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی اَلْآخِرَةِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً» [3] آن كه در این دنیا كور باشد در آن دنیا هم كور است و گمراه تر. نمی شود انسان در این دنیا كور باشد و در آن دنیا بینا، و این چشمی كه در این دنیا باز نشده در آن دنیا بینا شود! این رباعی از فخر رازی است؛ رباعی خیلی خوب حكیمانه ای است؛ می گوید:
ترسم بروم [4] عالم جان نادیده
بیرون روم از جهان، جهان نادیده [5]
در عالم جان چون روم از عالم تن؟ در عالم تن عالم جان نادیده
می گوید چطور از عالم تن به عالم جان بروم در صورتی كه در وقتی كه در عالم تن هستم عالم جان را هنوز ندیده ام. پس انسان در عالم تن باید عالم جان را ببیند تا وقتی كه از عالم تن رفت، در عالم جان راه داشته باشد.
پس «وَ رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ أَكْبَرُ» یك حقیقت خیلی بزرگتری است، یك ذرّه ی آن برای این گونه انسانها ارزش تمام بهشتهای جسمانی را دارد. اما همه ی مردم كه به این مطلب نرسیده اند. خیلی از مردم هستند كه اگر الآن به آنها بگوییم- نه فقط در مقابل بهشتهای آن عالم، بلكه در مقابل یك امر كوچكی در همین دنیا- آیا حاضری با هزار تومان «رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ أَكْبَرُ» را بخری، می گوید نه، «رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ أَكْبَرُ» چی هست؟ ممكن است حتی هزار تومان برایش ارزش قائل نباشد. ولی این وجود دارد. برای چه كسانی وجود دارد؟ برای كسانی كه در دنیا به آن رسیده اند، چون اگر انسان در دنیا به آن نرسد دیگر آنجا نمی تواند آن را درك كند و بفهمد.

[1] توبه / 72.
[2] توبه / 72.
[3] . اسراء / 72.
[4] یعنی بمیرم.
[5] یعنی كور بیرون بروم. «جهان را ندیده باشم» یعنی حقیقت را نفهمیده باشم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است