در
کتابخانه
بازدید : 2836814تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی الرحمن</span>تفسیر سوره ی الرحمن
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی واقعه</span>تفسیر سوره ی واقعه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حدید</span>تفسیر سوره ی حدید
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی حشر</span>تفسیر سوره ی حشر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ممتحنه</span>تفسیر سوره ی ممتحنه
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
«خَلَقَ اَلْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخّارِ» انسان را آفریده است از گِل خشكیده شبیه سفال
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 49
پخته. «صلصال» یعنی دارای صلصله. «صلصال» صدا را می گویند؛ یعنی به شكلی درآمده بود كه مانند سفال صدا می كرد. در قرآن راجع به خلقت انسان، در جاهایی تعبیر دارد انسان را از خاك آفرید، یك جا تعبیر دارد انسان را از گِل آفرید، یك جا تعبیر دارد انسان را از لای گندیده آفرید (مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ) [1]*، یك جا تعبیر دارد انسان را از گل خشكیده آفرید. معلوم است كه اینها مراحل را ذكر می كند. «از خاك آفرید» روشن است كه خاك قبل از گِل است و گل از خاك به وجود می آید. «لای گندیده ی متعفن» : آب و خاك كه با همدیگر مخلوط می شوند ابتدا گل است، بعدها كه می ماند، در اثر تخمیرها و فعل و انفعال هایی تبدیل به یك «لای گندیده» می شود.

«گل خشكیده» : این باز از مراحل بعد است كه زمانی هم به این حالت درمی آید.

قرآن خلقت انسان را در این مراحل مختلف بیان كرده است: از خاك آفریده شده است، از گل آفریده شده است، از لای گندیده آفریده شده است و از گل خشكیده آفریده شده است. اینها مراحلی در خلقت انسان را نشان می دهد. در اینجا هم قرآن همین قدر تعبیرش این است كه انسان را از گل خشكیده آفرید. از یك طرف به قرینه ی اینكه می گوید «از گل خشكیده» باید بگوییم پس مقصود از «انسان» یعنی انسان اول، كه بعضی از مفسرین این جور گفته اند. ولی به قرینه ی اینكه كلمه ی «انسان» اسم جنس است نه اسم شخص، و بعید است كه الف و لام را الف و لام عهد بگیریم [و بگوییم ] یعنی آن انسان معین، آن انسان اول، [لذا] مقصود این است كه نوع انسان را، منتها نوع انسان را به اعتبار آن اوایلِ اوایلش، یعنی می خواهد بگوید خلقت اوّلی انسان منتهی می شود به گل خشكیده. این هم باز تعبیری است كه از نظر هدف نظیر «وَ اَلْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ» است، یعنی ای انسان اگر روزی رسیدی به اینجا كه ابتدای خلقت انسان خاك بوده، لجن بوده، گل خشكیده بوده، چه و چه بوده، یك وقت اینها فكر تو را به آنجا نبرد كه پس یك تصادف بود كه انسان آفریده شد.
انسان (مخصوصاً مردمی كه در معارف الهی خیلی ورود ندارند) گاهی به یك اسم از اسماء الهی توجه می كند و اسمهای دیگر خدا را غافل می شود، یعنی یك شأن از شؤون الهی را توجه دارد در حالی كه از شؤون دیگر الهی غافل است. غالباً مردم فقط به قدرت خدا توجه دارند. هرچه بگویید، می گوید خدا كه قدرت دارد.

فلان چیز آیا این جور هست یا این جور نیست؟ خدا كه قدرت دارد چنین بكند،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 50
بله، خدا قدرت دارد، قدرتش هم غیرمتناهی است (إِنَّ اَللّهَ عَلی كُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ) * اما خدا تنها قادر كه نیست، حكیم هم هست. حكمت، خودش اقتضایی دارد. قدرت از آن جهت كه قدرت است یعنی عجز و ناتوانی در مقابل [كارها] نیست، اما حكمت است كه حسابی را در كار می آورد. خداوند قادر هست، احد هست، حكیم هست، باسط هست، قابض هست، هزاران اسماء و صفات دارد. خلقت، ناشی از ذات مستجمع جمیع صفات كمالیه است نه ناشی از ذات دارای فقط یك صفت كه قدرت است.

افرادی كه فقط قدرت را می بینند می گویند [آیا] خدا انسان را آفریده؟ [می گوییم بله. می گویند] خدا كه قدرت دارد؛ خدا قدرت دارد انسان را از اول از هیچ چیز یكدفعه بیافریند؛ دیگر چه احتیاجی است كه خاكی باشد، گلی باشد، لای گندیده ای باشد، گل خشكیده ای باشد، زمانی باشد، مدتها این در تخمیر مانده باشد؟ مگر خدا قادر نیست؟ مگر خدا عاجز و ناتوان است؟ جواب این است: پس بچه هم كه می خواهد متولد شود، كسی بگوید مگر خدا ناتوان است؟ این تشریفات دیگر چیست كه حتماً ازدواج باشد و مرد و زنی باشند و عمل مباشرتی انجام بگیرد و بعد نه ماه طول بكشد، قدم به قدم جلو بیاید؛ مگر خدا قادر نیست؟ خدا اگر قادر است یكدفعه این كار را انجام بدهد!
یك آدم عوامی كه خیال می كرد شخصی دختر دارد رفته بود به خواستگاری دخترش. بعد كه عده ای را به خواستگاری فرستاد، او گفت اصلاً من دختر ندارم، فقط یك پسر دارم. او جواب داد حالا همان. گفت پسر كه نمی شود! مگر نمی خواهی خدا به تو فرزند بدهد؟ گفت خدا اگر بخواهد فرزند بدهد از پسرش هم می دهد (خنده ی حضار) .
اینها حرف مفت است. قرآن وقتی كه ما را متوجه می كند كه خداوند انسان را از خاك آفرید، از گل آفرید، از لای گندیده آفرید، از گل خشكیده آفرید، در ذهن ما این نباشد كه خدا قدرت دارد، بخواهد بیافریند آناً می آفریند؛ اینها دیگر یعنی چه؟ ! برای این است كه شما اگر بعد در نظامات علمی به این جور مسائل بر بخورید بدانید اینها هم روی حكمت و حساب بوده كه خلقت انسان باید این مراحل را طی كند.
پس همین طور كه «وَ اَلْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ» زمین را كه خدا آفریده است حساب شده بوده است، خلقت انسان هم از خاك و از گل و از این جور چیزها- كه این مراحل را باید طی كند- روی حساب است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 51

[1] . حجر / 26.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است